کد خبر 842863
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۹

اقدامات تند رجب طیب اردوغان در سرکوب گسترده کردهای منطقه آناتولی نمایشگر خشنونت آتاتورکی در برخورد با قومیت های ترکیه و نویدگر بحران های متنوع قومیتی-امنیتی در این کشور است.

سرویس جهان مشرق - با لغو خلافت اسلامی به وسیله مصطفی کمال پاشا آتاتورک به عنوان بنیانگذار جمهوری ترکیه و تبدیل امپراتوری بزرگ عثمانی به کشوری سکولار و لائیک در سال 1923 میلادی، نقش اسلامی ترکیه نیز در منطقه به فراموشی سپرده شد. ترکیه در ظاهر نخستین کشور اسلامی بود که توانست در مورد مساله جدایی دین از سیاست در جهان اسلام چنین تصمیم محکم و مصممی بگیرد و آن را به اجرا بگذارد. رهبران این کشور با متمایل نمودن روابط گسترده سیاسی- اجتماعی و حتی اقتصادی خود به سوی غرب سعی کردند که از اسلام و بلاد اسلامی فاصله گرفته و پیشوایان دینی را حاشیه نشین نمایند.

در امپراتوری عثمانی دولت به صورت مطلق بر پایه های اسلامی استوار بود و دین علاوه بر سیستم حکومتی در زندگی روزمره مردم نیز جریان داشت؛ ولی با روی کارآمدن جمهوری ترکیه تلاش برای تقدس زدایی از حکومت شدت گرفت و رهبران ترک نهایت تلاش خود را به کار بستند تا اسلام را از زندگی مردم و اجتماع به حاشیه برانند. همین عامل باعث شکل گیری شکاف قومیتی عمیقی در میان ساکنان آناتولی شد؛ چراکه کردها تمامی فعالیت های گروه های سکولار -ملی گرای ترک را هجمه ای علیه خود و اصول ملی خود می دانستند.

امپراتوری عثمانی در مرز بین اسلام و مسیحیت بیزانس تولد یافته بود و رهبران و لشکریانش، جنگجویان سیار جهاد مقدسی بودند که شمشیر و ایمان به اسلام را به سرزمین های نو می بردند؛ ولی با فروپاشی امپراتوری عثمانی و تاکید بر ملی گرایی ترک توسط آتاتورک، تمامی اقلیت­ها به یک باره انکار و یک شبه ترک نامیده شدند؛ فلذا کردهایی که تا قبل از فروپاشی امپراتوری عثمانی خود را مطیع خلیفه و مسلمان تعریف می کردند، بعد از فروپاشی امپراتور عثمانی و جایگزینی ملی گرایی ترک و لائیسم به جای آن، ناچار به مقابله با فعالیت های ضد کردی در ترکیه شدند.

در واقع با فروپاشی امپراتوری عثمانی که بر دو اصل اسلام و برادری مسلمین بناشده بود، آتاتورک تمام تلاش خود را به کار گرفت تا با شالوده شکنی از گفتمان های اسلامی غیرناسیونالیستی، گفتمانی جدید را بنیانگذاری کند. البته حذف اسلام به عنوان سنگ بنای ایدئولوژی امپراتوری اسلامی عثمانی سبب فقدان شدید مشروعیت و مقبولیت گردید. از این رو سکولاریسم که به صورت نفی دین در ترکیه رخ نمود نیاز به مقومی برای بقا پیدا کرد؛ بنابراین با تاکید بر ملی­ گرایی ترک به عنوان مقوم سکولاریسم در ترکیه، نسخه­ای اصلاح شده از ناسیونالیسم ترکی که خود ترکیبی از عناصر اصلی انقلاب فرانسه و آمریکا، مبانی روشنفکری اواخر قرن نوزدهم و تقریبا اواسط قرن بیستم، یادبودی از آرمان های انقلابیون فرانسه و آمریکا و ویژگی های شخصیتی خود مصطفی کمال پاشا بود شکل گرفت؛ چراکه برای عبور از امپراتوری عثمانی، آتاتورک چاره ای جز تمسک به سکولاریسم و ملی گرایی به عنوان جایگزین پیدا نکرد.

بر همین اساس از زمان تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 میلادی، آتاتورک تمام تلاش خود را برای تبدیل ترکیه به کشوری سکولار و غرب­گرا به کارگرفت و با اعلام شعار صلح در داخل و آرامش در سراسر گیتی پروژه تشکیل کشوری جدید و سکولار بر اساس آرمان های ملی­گرایانه قوم ترک (ترک گرایی) در چارچوب سرزمینی آنادولو (آناتولی) را آغاز نمود. البته سکولاریسم در ترکیه بیش از همه نشئت گرفته از سنت فرانسوی ژاکوبنی دولت سالارانه جمهوری سوم در سال های 1871-1942 بود و به وضوح با قرائت آنگلاساکسونی سکولاریسم تفاوت داشت. آتاتورک با رگه های ژاکوبنی گفتمان خود، به جای اتخاذ مواضعی بی طرف در برابر کردارهای دینی و باورهای اسلامی شهروندان، هدف حذف دین و شعائر دینی از اجتماع را در پی گرفت و با تلاش برای قرار دادن دین در زیر چتر نظارتی فراگیر دولت، سعی در حذف دینداران از جامعه ترک و القای گفتمانی نوین در ترکیه نمود.

در این زمینه بیشتر بخوانید:

شکست سیاست‌های غرب گرایانه در ترکیه/ اردوغان تمامی شعارهای غربی خود را پس گرفت

تغییر اسامی مناطق مختلف با هدف ترکی سازی آناتولی/ ترک ها تمامی میراث تمدنی سایر اقوام را از بین بردند

سکولارها به دنبال احیای گفتمان آتاتورکی در ترکیه

در همین راستا سکولاریزاسیون قانون و آموزش و پروش به عنوان دو ابزار قدرتمند و پرنفوذ آتاتورکی کمک شایان توجهی به وی برای رسیدن به آرمان ها و اهدافش کرده و زمینه را برای حذف اسلام از جامعه مهیا ساخت؛ لیکن تاکید بیش ازحد بر ملی گرایی ترک باعث شکاف قومیتی عمیق در جمهوری ترکیه شد که آثار آن تاکنون قابل مشاهده است. در این میان ممنوعیت استفاده از زبان کردی در محاکم ،ادارات، آموزش و پرورش، حذف کلمه«کرد» و«کردستان» از تمامی کتب و نقشه های ترکیه و ترکی سازی مدیریت کردستان با انتخاب کارمندان ترک و یا کردهایی که همکاری و همیاری کافی با حکومت و سیاست های ترکیه داشته اند؛ اختلافات قومیتی را به توج رساند و به درگیری های قومیتی در منطقه دامن زد.

این اختلافات تا اوایل سال 2002 میلادی و زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در جمهوری ترکیه استمرار یافت. البته با به قدرت رسیدن رجب طیب اردوغان و طرح شعارهای اسلامی (غیرملی گرایانه) و اتحادمحور در اوایل حکومت وی، نگرانی­های قومیتی تا حدودی فروکش کرد. کردها که خود را از نژاد آریایی و ایرانی می دانستند، به قدرت رسیدن اسلام گرایان را روزنه امیدی یافتند که می تواند فشارها را از روی آن­ها بکاهد؛ لیکن با استمرار حکومت اردوغان و مداخله های گسترده و بی حدو مرز وی در امور کشورهای همسایه و تلاش برای بحران آفرینی های متعدد برای کردها در کشورهای سوریه و عراق و بمباران پی درپی مواضع اکراد و مردم مظلوم در شهرهای مختلف و به ویژه با قتل عام مردم عفرین، دور جدیدی از درگیری های قومیتی در منطقه کلید خورد و نگرانی های کردها از استبداد اردوغانی و حزب مطبوع وی بیش از پیش گسترش یافت. حملات پرشمار ارتش ترکیه به مناطق سینات-هفتانین، متینا، گارا، قندیل، آواشین باسیان، زاپ – خارکوک و مناطق دیگری از اقلیم کردستان عراق و جنوب ترکیه (مناطق کردنشین ترکیه) باعث رشد بیش از پیش شکاف های قومیتی در منطقه آناتولی شد و تمامی گروه های کردی را وادار به عکس العمل کرد.

در حقیقت اقدامات تند اردوغان در سرکوب گسترده کردها در منطقه آناتولی،  خشنونت های آتاتورک در برخورد با اکراد و سرکوب گسترده وی را زنده کرد و نسل دومی از شکاف های قومیتی را که نه تنها از نسل اول بسیار قوی تر بلکه بسیار خشنونت آمیزتر بود را خلق کرد.

طرح ادعای عملیات سنجار در ادامه مجموعه عملیات دولت ترکیه در عراق و سوریه برضد گرو های مسلح مخالف کرد و حملات هواپیماهای جنگی ترکیه به مناطق «شنگال» (به زبان کردی) در کردستان عراق و قره چوخ در شمال سوریه که در ظاهر علیه مواضع حزب کارگران کردستان (پ پ ک) و یگان های مدافع خلق (ی پ گ) بود، باعث افزایش نگرانی های عمومی کردها در کل منطقه شد. البته اظهار نظر عجیب رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه پیرامون افزایش مناطق تحت کنترل حزب کارگران کردستان در سنجار و نیروهای وابسته به این گروه باعث رشد روزافزون نگرانی های قومیتی کردها شد؛ چراکه ادعای کلی اردوغان پیرامون اکراد و تجهیز ارتش برای حمله به این منطقه، به معنای نابودی حریم امن اکراد در کل منطقه و استفاده از ادعاهای کلی برای حمله به تمامی اکراد بود.

در نتیجه می توان گفت اشتباهات گسترده اردوغان در منطقه و رویکردهای اشتباه وی در تعامل با اکراد و قومیت های مختلف نژادی در منطقه آناتولی و اظهارنظرهای عجیب و گاها نادر سیاست مداران ترک در تروریست نامیدن اکراد، باعث رشد تنفر عمومی کردهای منطقه از اردوغان شده و به اختلافات ملی و قومیتی در ترکیه دامن زده است که نه تنها در انتخابات آتی جمهوری ترکیه می تواند بسیار موثر باشد، بلکه این پتانسیل را دارد که امنیت کل ترکیه را به خطر انداخته و به تجزیه این جمهوری بینجامد؛ فلذا می توان گفت که اقدامات گسترده اردوغان در سرکوب اکراد در کل منطقه به نوعی به تنفر عمومی قومیتی در ترکیه دامن زده و بخش عظیمی از اکراد را برضد وی بسیج کرده و این کشور را بیش­از­­پیش وارد یک معمای امنیتی پیچیده نموده که می­تواند شخص رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه را در ورطه نابودی و اضمحلال کامل قرار دهد.

برچسب‌ها