کد خبر 849219
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۰:۵۶

در حالی که طاغوت و استکبار، حق اختیار و آزادی را دریغ داشتند و تلقین می‌کردند ملت ایران، استحقاق آزادی و انتخاب مسیر را ندارد، اسلام و انقلاب، این سرمایه بزرگ را به ملت ما برگرداند.

به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

  ۱- رصد فضای سیاسی و رسانه‌ای، از پروژه و هجمه‌ای سازمان‌یافته برای اعتبارزدایی از نهادهای راهبردی حافظ قانون و امنیت و اقتدار ملی حکایت می‌کند. عقده‌گشایی همزمان و هماهنگ علیه نیروی انتظامی، سپاه پاسداران و اطلاعات سپاه، قوه قضائیه و سازمان بازرسی در کنار فشار بر وزارت اطلاعات برای درگیر نشدن با شبکه نفوذ نمی‌تواند اتفاقی باشد. خوش‌بینانه‌ترین احتمال، اهمیت تولید مسئله و حاشیه برای لاپوشانی بی‌کفایتی بزرگ طیف اعتمادکننده به غرب است که نمی‌خواهند اعتراف کنند آدرس بیراهه داده و موجب خسارت‌های بزرگ شده‌اند.


۲- اما بر اساس قرائن و شواهد، احتمال‌های دیگری را هم باید جدی گرفت. حرکت سازمان‌یافته برای منفعل کردن بازوهای نظارتی و امنیتی نظام در حالی است که دشمن همین چند ماه اخیر، به تلافی هزیمت سنگین در سوریه و عراق و لبنان و یمن، اقدام به چند پاتک سنگین برای ایجاد بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی کرد و همچنان تقلّا می‌کند. در این شرایط که همه باید در برابر دشمن متحد و هوشیار باشند، مشاهده مواضع مخالف‌خوان و تفرقه‌افکن از سوی برخی محافل موجب تعجب می‌شود. آیا هجمه یا طعنه و کنایه به دستگاه قضایی و نیروی انتظامی و سپاه پاسداران و اطلاعات سپاه و منفعل کردن وزارت اطلاعات اتفاقی است؟ چرا می‌خواهند دستان قدرتمند نظام در برابر دشمن را ببندند؟ خباثتی را که بعثی‌ها و داعش تحت نظر آمریکا و انگلیس برای نفوذ و تسخیر بی‌هزینه موصل و تسلیم شهر از طریق خیانت خودی‌ها کردند، به یاد ندارند؟


۳- فرافکنی و فرار از مسئولیت پاسخگویی، نوعی اختلال شخصیتی است. اختلال هویت گسستی، اختلالی است که فرد در آن، به جای یک شخصیت واحد، دارای دو یا چند شخصیت متناقض می‌شود. منشأ دوگانگی شخصیت می‌تواند تزلزل باور باشد، یا ضعف روحی و یا عدم قناعت و منفعت‌طلبی حاد. برخی ناخواسته دچار عارضه دوشخصیتی می‌شوند، اما کسانی هم هستند که دانسته، در دویا چند شخصیت متناقض هم فرو می‌روند تا پاسخگوی عملکرد خود نباشند.


۴- آقای روحانی این روزها چنان می‌گوید از دولتمردان و سیستم فعلی بازار ارز ناراضی و ناخشنود است که انگار مثلا آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور است و او برای تبلیغات انتخاباتی، در جایگاه منتقد نشسته است! گزینش را تخطئه می‌کند و می‌گوید «سین جیم می‌کنیم، از غسل و آبا و اجداد و همسایگان می‌پرسیم»، اما در دولت وی، نفوذی‌های دو یا چند تابعیتی، به عنوان معاون سازمان محیط زیست و کارشناس ارشد تیم مذاکره‌کننده، مدیر بانکی و نفتی و... منصوب شدند؛ بی‌آنکه کسی حتی از وطن و تابعیت‌شان بپرسد و معلوم باشد مثلا پای میز مذاکره (جنگ دیپلماتیک)، طرف ملت و دولت ایران هستند یا انگلیس و آمریکا؟!


۵- ایشان می‌گوید «من از سیستم ارز در ۴ سال گذشته و سیستم فعلی خشنود نیستم. در۴سال گذشته، ارز کاغذی را با هواپیما و با مشکل می‌آوردیم. چند کارمند ارزها با گونی می‌بردند تقسیم می‌کردند بین صرافی‌ها». اما نمی‌گوید چرا سرنوشت برجام تا این حد عبرت‌آموز شده؟ گویا که برجام و نتایج منفی آن از جمله درباره بازار ارز و ۷۰ درصد گران شدن دلار در پسابرجام را دولت سابق (اسبق) مرتکب شده است. می‌گوید «مدیران دولتی ما روزه سکوت گرفته‌اند. نمی‌دانم چه کسی به آنها گفته و از چه کسی می‌ترسند؟»، بی‌آنکه توضیح دهد مدیران مسلوب الاختیار در برابر راهبرد «برجام و تلگرام و دیگر هیچ»! باید از کدام کارنامه دولت دفاع کنند؟


۶- تیتر اول سایت شبکه دولتی انگلیس روز شنبه این بود؛ «روحانی: نباید خیلی فکرمان را مشغول دشمنان کنیم». و تیتر بعدی از قول یک عضو فراکسیون امید: «رویکرد اطلاعات سپاه، به امنیت جامعه لطمه می‌زند». چرا باید حواس‌ها را از تحرکات دشمن برداشت و به مجادله در داخل منتقل کرد؟ اکنون در حالی که با عملیات گاز انبری برجام و تلگرام از سوی دشمن روبرو هستیم، برخی به شکل عجیبی اصرار دارند پا لای در بگذارند و دو معبر نفوذ دشمن را باز نگاه دارند.


۷- آقای روحانی درباره فضای مجازی نیز صورت مسئله را خلاف واقعیت مطرح می‌کند. «اینکه فضای مجازی نباید در انحصار باشد حرف درستی است. اما بگذارید مردم زندگی‌شان را بکنند. اطلاع داشتن حق مردم است. برخی می‌گویند مردم بهتر است در بی‌خبری به سر ببرند تا شب راحت بخوابند». صورت مسئله واقعی درباره پیام رسان‌ها و شبکه‌های مجازی و شبکه اطلاعات کدام است؟ آقای روحانی چند هفته پیش هم گفت «تقویت پیام‌رسان‌های داخلی به معنای فیلتر کردن پیام‌رسان‌های خارجی نیست».


۸- کشورهای فاقد سوگیری اعتقادی (ژاپن، کره جنوبی، آلمان، چین، هند، برزیل) وقتی به مرز آسیب مصالح ملی می‌رسند، در برابر محصول بی‌ضرر خارجی (ولو با کیفیت به مراتب بهتر) مقاومت جدی می‌کنند؛ و گرنه مثلا سامسونگ و هیوندا و تویوتا ۳۰-۴۰ سال پیش «برند» نبوده‌اند. در عین حال باید عنایت داشت که فضای مجازی، تبدیل به جنگ‌افزاری مهم در دست قدرت‌ها شده و کالا و خدمات خنثی (فاقد مدیریت و سوگیری) نیست. در فضای مجازی با جنگ و تلاش برای ‌اشغال سایبری روبرو هستیم که هم می‌خواهد افکار عمومی را با اراده غیر ملی شکل دهد، هم داده‌ها و اطلاعات مهم را بی‌دریغ به غارت ببرد و هم عرصه را در مرور زمان بر اقتصاد و فرهنگ و مدیریت ملی تنگ کند.


۹- مسئله تاسف‌برانگیز، رفتار به غایت متناقض برخی مدیران دولتی است. اولا با وجود تاکید رهبر انقلاب و اهل فن بر لزوم راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات، چندین سال تعلل کرده‌اند که موجب از بین رفتن صدها هزار شغل و دهها میلیارد دلار شده است. اینجا جای پاسخگویی است نه طلبکاری. ثانیا وجوه امنیتی ماجرا را با ابعاد اقتصادی و همچنین فرهنگی خلط می‌کنند. ثالثا دم از انحصارزدایی‌ای می‌زنند که غالبا خلاف آن رفتار کرده‌اند. اگر مدیری بگوید با تعطیلی تلگرام ۵۰ هزار شغل ازبین می‌رود، باید امثال او را مواخذه کرد که چرا در ۴-۵ سال گذشته برای پیام رسان‌های بومی اهتمام نورزیده و تعلل کرده‌اند؟ از سوی دیگر باید پرسید آیا فعالیت‌های اقتصادی مذکور، از نوع قاچاق و آدم‌فروشی و تجارت‌های کثیف است که با پیام رسان خارجی متناسب می‌باشد اما در پیام رسان داخلی احساس ناامنی می‌کند؟!


۱۰- اگر آشفته بازار پیام‌رسان خارجی، معبر دشمن برای شبیخون امنیتی نظیر اغتشاش دی ماه و کشتن عده‌ای بیگناه شد که مشابه آن را در تحریک دراویش داعشی به جنایت خیابان پاسداران دیدیم، آیا می‌شود امنیت و آرامش و ثبات کشور را با ۵۰ هزار شغل ادعایی که به طرق دیگر قابل تامین بوده، معامله کرد؟ اینکه می‌شود همان حکایت معاوضه دُرّ غلطان با آب نبات چوبی برجام! دی ماه ۹۶، گروهک‌های ضد انقلاب از همین معبر، اقدام به آدم‌کشی و تخریب اموال، آتش زدن پرچم و حمله به مساجد و حسینیه‌ها کردند. با این وجود، برخی بدهکاران سیاسی پا روی خون قربانیان بیگناه گذاشتند و گفتند «صدای اعتراض مردم را باید شنید» و «فضای مجازی، خط قرمز ماست»! به فاصله چند هفته، وقتی فرقه داعش صفت، اقدام به جنایتی سبعانه کرد، باز هم همان طیف، زبانش به اعتراض و مطالبه خون شهدای مظلوم این جنایت نچرخید. چند نفر دیگر قربانی شوند یا امنیت و اقتدار ملی تا کجا مورد هتک حرمت قرار بگیرد، به غیرت این جماعت برمی خورد؟!


۱۱- «پوپولیسم هوشمند» ماه هاست صاحب نظران را در دنیا نگران کرده است. این نوع مهندسی افکار عمومی، بر مدیریت داده‌ها و علایق عمومی در فضای مجازی متکی است. مالکان شبکه‌های اجتماعی، هم علایق و سلایق عمومی را براساس رفتار کاربران شناسایی می‌کنند، هم علاقه و سلیقه و نیاز می‌سازند و هم با فروش اطلاعات پردازش شده به برخی ستادهای انتخاباتی، در کانالیزه کردن انبوه رأی‌ها نقش ایفا می‌کنند. اکنون این اجماع در حال شکل‌گیری است که تیم ترامپ از همین طریق توانست پوپولیسم هوشمند را در انتخابات پیش ببرد. پس از این اتفاق، نگرانی درباره غلبه اغواگری پوپولیستی و تباهی دموکراسی شدت گرفت؛ چنانکه نیوزویک در گزارشی تاکید کرد «انبوه داده‌ها و اطلاعات مهندسی شده در فضای مجازی و هوشمند، در حال شست و شوی مغزی (BRAIN WASHED) و فاسد و نابود کردن دموکراسی است. اکنون که ترامپ و پوپولیسم مجازی او به نگرانی بزرگ در دنیا تبدیل شده‌اند، آیا ما نباید نگران تاثیر مخرب فضای مجازی بر مردم‌سالاری خود باشیم؟ آیا در همین سالها به نام تدبیر، با امواج پوپولیسم هوشمند مواجه نشدیم که مدیریت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و دیپلماتیک ما را دچار خسارت‌های جدی کرد؟


۱۲- مدیر وقیح تلگرام می‌گوید «فیلم ۳۰۰»، فیلم مورد علاقه و پسند اوست؛ محصول هالیوود که به ماجرای حمله یونان (غرب) می‌پردازد و ایرانیان را وحشی نشان می‌دهد. پاول دوروف، در ماجرای اغتشاشات نیابتی دی ماه نیز صریحا کنار کانال‌هایی ایستاد که صحنه‌گردان و آمر اغتشاش بودند. این طرف اما گویا یکی دو دولتمرد هنوز نمی‌دانند باید کنار سازندگان فیلم ۳۰۰ بایستند یا در برابر آنان؟ در مقابل سازمان دهندگان بمب‌گذاری و ترور و حمله به مساجد یا در مقابل آنها؟ و این در حالی است که برای صیانت از کشور و ملت و جمهوری اسلامی سوگند خورده‌اند.


۱۳- آقای روحانی چند ماه پیش در هرمزگان گفت «امروز تحولات مربوط به دنیای ارتباطات چنان با زندگی ما مخلوط شده و سبک زندگی را تحت تأثیر قرار داده که به هیچ‌وجه نمی‌توانیم خود را از این دگرگونی‌ها جدا نگاه داریم. دیگر این اختیار را نداریم که بگوییم کدام یک از این تحولات و دستاوردهای ناشی از آن خوب است یا بد، حلال است یا حرام». این تلقی که با هر تهدید و فشار دشمن یا پدید آمدن تحریم و مضیقه و محدودیت، باید تن به حلّیت محرّمات یا حرام بودن حلال الهی داد، منطقی غیر دیندارانه و غیرمتعهدانه و نوعی اباحی مسلکی است. طبق این منطق انحرافی، ملت ما باید با اولین شلیک ارتش قدرتمند صدام، رو به قبله می‌شد تا سرش را ببرند! با این تلقی عافیت انگار اما مسموم، ما که حتی درباره سیم خاردار هم تحریم بودیم، نه باید برای شکستن محاصره و ساختن آر پی جی را - موشک دوربرد که جای خود دارد- جرئت می‌کردیم، نه دنبال غنی‌سازی و تولید سوخت ۲۰ درصد رآکتور تهران می‌رفتیم و نه وارد قلمرو انواع «های‌تک» و فناوری می‌شدیم.


۱۴- در حالی که طاغوت و استکبار، حق اختیار و آزادی را دریغ داشتند و تلقین می‌کردند ملت ایران، استحقاق آزادی و انتخاب مسیر را ندارد، اسلام و انقلاب، این سرمایه بزرگ را به ملت ما برگرداند. اما مدعیان آزادی و لیبرالیسم بر خلاف ژست آزادی طلبی، ما را مجبور و بی‌اختیار وانمود می‌کنند و نسخه انفعال و انقیاد در برابر غرب را می‌پیچند. ملت ما اگر می‌خواست عزت و آزادی‌اش را کنار بگذارد و خود را مجبور بپندارد، خاندان کودتایی و تحمیلی پهلوی همچنان به عنوان گماشتگان آمریکا بر ایران حکومت می‌کردند و بنابراین هرگز، نوبت به تئوری بافی لیبرال‌مآب‌ها نمی‌رسید تا چه رسد به تجربه سیاست و مدیریت.