به گزارش مشرق، فردی از روسیه، کتاب درسی نظام قدیم شوروی سابق را، ورق میزد که دوران بچگی در دبستان به آنان آموزش میدادند. نوشته شده بود: «لنین در بچگی همیشه نمره ۵ میگرفت! بیشترین نمره در نظام آموزشی روسی ۵ بوده. همون نمره ۲۰ ما در ایران... یعنی رهبر لنین از همون بچگی هم نابغه بوده!»
بیشتر بخوانید:
نحوه مومیایی کردن رضاشاه و انتقال به ایران + عکس
درباره همه رهبران از این ادعاهاو افسانه پردازیها بسیار است البته .. ولی در مورد رضاخان، که از قاطرچیگری و مهتری اسبان کنسول هلند، به پادشاهی رسانده شد، هیچ جای افسانه پردازی بی شک باقی نیست.
پس از کشف جسد مومیایی که برخی در داخل و خارج کشور مدعی شدند رضاخان پهلوی است، برخی در شبکههای اجتماعی به دنبال تهدید جمهوری اسلامی و سفیدنمایی دوران منحوس پهلوی کنند.
پس از کشف جسد مومیایی که برخی در داخل و خارج کشور مدعی شدند رضاخان پهلوی است، برخی در شبکههای اجتماعی به دنبال تهدید جمهوری اسلامی و سفیدنمایی دوران منحوس پهلوی کنند.
این مساله باعث شد که مردم با #رضاپالانی به بازخوانی وقایع سیاه دوران پهلوی بپردازند. یکی از کاربران در این مورد نوشت: این مومیایی که پیداشده احیانا پالانش پیشش نیست از یابنده تقاضامندیم پالان را برگرداند #رضاپالانی بی پالان نمیتواند آرام بخوابد.
رضا حاتمیوفا با انتشار عکسی از رضاپالانی که به عنوان طویلهدار اسبهای کنسول هلند در ایران است گفت: #رضاپالانی را انگلیسیها #رضاشاه کردند و الا پیشتر نگهبان اصطبل سفارت هند بود و اسبهای بریتیش راتر و خشک میکرد روزی هم که خواستند، به راحتیِ یک آب خوردن او را برداشتند. در تبعید بود تا دِق کرد و مُرد.
حاج فیدل هم در کنایه به برخی اکانتهای جنجالی توییتر گفت: این مالهای که سلطنتطلبا برای دوران ذلالت #رضاپالانی میکشَن، آذرپیک برای شهرداری کشیده بود الان نجفی شهردار نیویورک بود.
کاربر دیگری هم از تناقض مدعیان دموکراسی و حمایت از دیکتاتوری رضاخانی نوشت: در ادامه تناقضهای ساده لوحهایی که از دوره #رضاپالانی دفاع میکنند: از یه طرف نظام اسلامی رو متهم به دیکتاتور میکنن و فحش میدن از طرف دیگه سنگ رضادیکتاتور رو به سینه میزنند و یقه میدرند...
وقتی رضاپالانی، شاه میشود!
لرها که همیشه میگویند که: «که دیده یه قاطرچی جا شاه نشینه؟» باید به این سوال پاسخ بگوییم که رضا پالانی، چطوررضا پهلوی شد؟ او که قاطرچی بی سوادی بود، پس این دانش اداره کشور بر اساس ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی را از کجا کسب کرد؟ مشاورانش در حذف و نصب افراد و حرکات سیاسی و عملیات نظامی چه کسان یا جریانهایی بودند؟ چرا اصلا رضا پالانی از سوی این جریانهای داخلی برگزیده و به قدرتهای منطقهای معرفی شد؟ آیا گزینه بهتری نبود؟
پیرامون اینکه قدرتهای منطقهای که سبب برسرکار و قدرت گرفتن این رضاخان شدند سخن بسیارگفتهاند. اما پیرامون افراد و اشخاص و جریانهای داخلی در ایران، در برسر کار آمدن و سپس یاری او در طول زمامداری اش، مورخان داخلی، مهر سکوت بر لب زدهاند!
چرا که مشکلی که در بررسی تاریخ معاصر و شخصیت رضاشاه هست این است که مورخان قلم به مزد که عموما ناسیونالیست ایرانی هستند,، چون سعی داشتهاند نقش خود رضاشاه را برجسته کنند و به من و شما بقبولانند که رضاخان، مردی کاریزماتیک، همه فن حریف، و یک تنه و مستقلانه به قدرت رسید. کشور را اداره کرد و به تنهایی تصمیم میگرفت و همه افتخارات آن سالها همه از آن اوست فقط!
حال آنکه میدانیم دیگرانی بودهاند که این مستبدان همه آن افتخارات و البته جنایات را با وی شریک سهیم بودهاند!
در آغاز ناسیونالیسم با نگرش باستانگرایی در پی آن بود که فضای مربوط به زمان گذشته را بازآفرینی کند و یک ایدئولوژی جدید بسازد. این همزمان شده بود با با ظهور فاشیسم ایتالیا و نازیسم آلمان و در ایران توسط این روشنفکران و محافل و مجلات شان، همدلی و همخونی با آریائیان بر سر زبانها افتاد. از همین رو، منشور کورش، کارنامه اردشیر بابکان، یادگار زریران، اردا ویرافنامه... و بخصوص شاهنامه بر صدر نشست و آریا و آریایی برجسته شد...
روشنفکران دست به انتشار مجلات و ترجمه کتابهایی با درونه تاریخ و فرهنگ باستان زده، و بر بازگشت به اصالت پارسی و آریایی و تشکیل دولت ملی و ملتی یکسان و تک دولت و تک زبان تک قومیت تک لباس و.. پرداختند وبه تنوع قومی ایران عرب و ترک و لر و مازندرانی و تاختند!
علیاکبر سیاسی از روشنفکران حلقهی “آینده” در خاطرات خود مینویسد که به همراه سه نفر دیگر از اعضای “انجمن ایران جوان” نزد رضاشاه فرا خوانده شده و پس از گفتگو درباره انجمن، رضاشاه یک نسخه از مرامنامه این انجمن را، گرفته و به صراحت به آنها میگوید: “من به شما قول میدهم مرام شما را که مرام خود من هم هست از اول تا آخر اجرا کنم. این نسخه مرامنامه را بگذارید نزد من باشد. چند سال دیگر خبر اجرایی شدنش را خواهید شنید. ”
بعد از قرداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس و اعتراضات ایالتی ۱۲۹۸ تا ۱۳۰۰، خودآگاهی قومی ایالتی دیگر اقوام و ایالتهای همیشه در حاشیه سیاست ایران، همزمان رشد یافته بود.
از این رو جمع وسیعی از روشنکفران در برابر سیاست تمرکز زدایی قرار گرفتند؛ و با پیوستن به جناح "تشکلهای نگران فروپاشی ملی" ابراز نگرانی کردند که عدم تمرکز ایالتی به آسانی منجر به از هم گسیختگی ملی میشود. از این رو از دولت مرکزی و حتی وثوق الدوله حمایت کردند و به نخست وزیر صمصام السلطنه بختیاری تاختند و برکنارش کردند به این بهانه که؛ "
رئیسالوزرای امروزه مملکت ما (صمصام السلطنه بختیاری) شایسته نیست که زبان فارسی را هم نتواند حرف بزند و با خودی و بیگانه فقط و فقط لری حرف بزند».
آنان به میرزا کوچک خان گیلک و خیابانی آذربایجانی نیز تاختند و به حمایت خود به طرفداری از ایجاد دولت مرکزی قدرتمند تاکید کرده و بر علیه تشکیل خودمختاریهای ایالتی هشدار دادند.
آنان به میرزا کوچک خان گیلک و خیابانی آذربایجانی نیز تاختند و به حمایت خود به طرفداری از ایجاد دولت مرکزی قدرتمند تاکید کرده و بر علیه تشکیل خودمختاریهای ایالتی هشدار دادند.
هم از این رو، پس از سقوط دولت قاجار و کودتای رضاشاه، به جای آنکه از اشخاص مترقی و مخالف کودتا؛ چون میرزا کوچک خان گیلک یا خیابانی ترک آذربایجانی حتی شیخ خزعل حمایت کنند، ترجیح دادند که یک فرد بی ریشه و گم تبار که یک قزاق بیسواد قفقازی، گرجی، آلاشتی بود و دربست در اختیار سیاستهای جریانهای داخلی و البته خارجی بود، حمایت کنند ...
در حقیقت به دلیل شرایط خاصی که در ایران بعد از انقلاب مشروطه به وجود آمد و ایالتهای ایران خواستار برخی حقوق مساوی و برابر و قومی محدود شدند، ناسیونالیستها به دلیل موقعیت زمانی و شرایط اجتماعی، از "بخش آزادیخواهی آرمانهای انسانی" ترجیح دادند چشم بپوشند و تن به استبداد م. دهند که از نظر آنان ضروری به نظر میرسید!
ناسیونالیستها بر ضرورت نظم و ثبات و مبارزه با سلطه خارجی و برپایی یک دولت قدرتمند، بیشتر تاکید داشتند تا جنبه آزادیخواهانه داخلی. به این بهانه که بدون نظم و ثبات و استقلال، آزادی و دموکراسی معنی و مفهومی برای ملت ایران ندارد و امکان رسیدن به آن نیز نبود.
مهدی قیاسی با اشاره به یکی از به اصطلاح دستاوردهای رضاخانی نوشت: یکی از دستآوردهای #رضاپالانی اجازهی کاوش تخت جمشید به آمریکاییها و خروج ۳۰۰۰۰لوح گلی از ایرانه!، الان واقعا فاز حامیان ملیگراش رو نمیفهمم چیه!
آرزو خدمتی هم از تجربه مباحثه با برخی حامیان سلطنتطلب و تجربه مباحثه با آنان نوشت: دیشب بین خانواده بحث خدمات #رضاشاه بود گفتند اون ازجنوب تاشمال راه اهن کشید گفتم خوب اونو که انگلیس کشید برای رسیدن به مرزروسیه اگه خیلی به فکر رونق کشور بودن چرا درمسیر مثلاجاده ابریشم اینکارو نکردن تا رونق چند برابرباشد؟! فرمودن:نه مغزتو شستشو دادی!
جنون قدرت و قتلعام متحدین سابق!
بسیاری از فرهیختگان و تحصیلکردگان ناسیونالیست آن دوره با حاکمیت رضاخان همراهی و به قدرتش رساندند و در افتخارات و البته جنایات او همراهی، شرکت داشتند و در آخر هم بسیاری از همین روشنفکران ناسیونالیست ایرانی قربانی استبداد و خودکامگی، ماری شدند که خود پرورانده بودند.
در واقع درست است که بگوییم افرادی همچون فروغی، داور، تیمورتاش، تقیزاده، سید احمدآقا تبریزی، تقیزاده، میرزاحسینخان مهیمن، دکتر مشرف نفیسی (مشرف الدوله)، احمد کسروی، رشید یاسمی، الله یار صالح ... افرادی مانند و افرادی اینچنین باعث شدند که نظام رضاشاهی در کشور به وجود آید و ایران عصر رضاشاه تشکیل شود.
رضا خان پالانی، این آدم عامی، که همای سعادت و فره ایزدی را ناسیونالیسم ایرانی بدو تفویض و عطا کرده بود، همزمان که سیاستهای جریانات ناسیونالیستی داخلی را به پیش میبرد ,، چون عامی بیسوادی بود، غارت و دزدی و زمین خوری هم میکرد و گهگاه هم جفتک میانداخت و کسانی از همانانی که نردبان به قدرت رسیدن او شده بودند را حبس، زندانی و به قتل میرساند ..
آزادیهایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در دوره این قهرمان ملی از بین رفت. بسیاری از رقبا و مخالفان وی زندانی و در زندان کشته شدند. در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند عبدالحسین تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و نصرتالدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولتالدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و محمد فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی (مانند سید حسن مدرس و ارباب کیخسرو شاهرخ) نیز دیده میشوند، برخی از وزرا و نزدیکان وی نیز (مانند علیاکبر داور وزیر عدلیه) از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند. علاوه بر این افراد، کشتارهای دست جمعی قوم لر (فیلی، کهگیلویه، ممسنی و بختیاری) در عملیات معروف "فتح لرستان " مشهور خاص و عام است ...
همچنین تصرف به زور اموال و املاک امیر عشایر خلخالی، اقبال السلطنه ماکویی، سردار معزز بجنوردی و خوانین بختیاری و غصب املاکی به وسعت سرزمین بلژیک به نفع خود و خانواده اش ..
مجلس شورای ملی در زمان وی، جنبه نمایشی پیدا کرد و انتخابات با دستور از بالا و بر پایه فهرستهایی از نمایندگان مورد تائید او انجام میشد. حتی مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس (مانند جواد امامی، اسماعیل عراقی و رضا رفیع) که همگی از هواداران قبلی رضا شاه بودند سلب شد و آنان نیز دستگیر و زندانی شدند. به همین منظور زندان قصر طراحی و ساخته شد و اولین زندانی آن، سازنده آن یعنی سرتیپ محمد درگاهی بود..
مجلس شورای ملی در زمان وی، جنبه نمایشی پیدا کرد و انتخابات با دستور از بالا و بر پایه فهرستهایی از نمایندگان مورد تائید او انجام میشد. حتی مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس (مانند جواد امامی، اسماعیل عراقی و رضا رفیع) که همگی از هواداران قبلی رضا شاه بودند سلب شد و آنان نیز دستگیر و زندانی شدند. به همین منظور زندان قصر طراحی و ساخته شد و اولین زندانی آن، سازنده آن یعنی سرتیپ محمد درگاهی بود..
در عهد رضاخان ملی گرا، نه تنها همه گونه فعالیت سیاسی که حتی فعالیتهای اجتماعی زنان نیز متوقف گردید و جراید و روزنامهها تحت انقیاد کامل درآمده و یا تعطیل شدند.. رضا خان نه تنها تمامی احزاب به جز حزب طرفدار خود را ممنوع کرد، بلکه نزدیکترین مشاورین خود مثل تیمور تاش و اسعد بختیاری و نصرت الدوله را نیز به قتل رساند. تقی ارانی در زندان او کشته شد. شاعر برجستهای، چون میرزاده عشقی به دستور او ترور شد...
خلاصه کلام آنکه ملی گرایی ایرانی با برکشیدن این مرد و همراهی او، و استبدادی که این قهرمان ملی، سرانجام بر قرار کرد، تمامی ارزوها و امال مردمی را که برای آزادی از ستم شاهان قاجار در دوران مشروطه مبارزه کرده بودند، را نقش بر آب ساخت؟!
گلادیاتور از قتلعام مردم لر توسط رضاخان نوشت و گفت: #رضاپالانی تو بویراحمد واسه وادار کردن جوانان به تسلیم، زنان و کودکان رو قتل عام کرد و ۵۰۰۰ زن و کودک که در هیچجا نشونی ازشون ثبت نشد، کشته شدند ۲۰۰۰۰۰ راس گوسفند هم تلف شد. قهرمان این جنایت آریانا بودکه به دستور #رضاپالانی عمل کرد. منبع: کهنه سرباز؛ ص. ۱۳۲
کاربر دیگری از قدرت پوشالی ارتش رضاخانی نوشت: یکی از بهترین افتخارات رضا قزاق معروف به شاه! ارتش مقتدر وی بود این ارتش قوی بعد هجوم انگلیس و روسیه کمتر از ۲۴ ساعت جر خورد! ببخشید پاشید بعد از این افتخار وی با کمال احترام به جزایر موریس تبعید نموده شده و با این افتخار به دارفانی هدایت شدند!
علی مختارزاده هم با اشاره به تنها یکی از خیانتهای پهلوی اول گفت: از حکومت #رضاپالانی در ایران هم ترکیه متنفع شد با جدایی کوههای آرارات هم سیستان تبدیل به شنزار شد با بخشیدن سرچشمه رود هیرمند هم روستای فیروزه خراسان شمالی رو داد رفت. اگر این لیست رو ادامه بدیم سلطنت طلبها سکته میکنن.
علی قلهکی درمورد جریان پشت پرده جوسازی مومیایی رضاخان نوشت: خبر پیدا شدن مومیایی پهلوی اول، ابتدا به شوخی شبیه بود، ولی به یُمن #تلگرام کار به جایی رسیده که کمپینهای تشییع جنازه "رضاخان بزرگ"! و حتی تهدید ربع پهلوی به عدم بیحرمتی به این مومیایی شکل گرفته با نزدیک شدن موعد خروج آمریکا از برجام، چه حوادثی درحال وقوعه؟!