کد خبر 850971
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۲

برخلاف تصور آمریکایی‌ها، ایران در برابر گزینه جنگ یا صلح قرار ندارد. گزینه ایران «مقاومت» است و هر تحلیلگر استراتژیک می‌داند که به فرض پایان جنگ در سوریه باید از نتایج بدست آمده بشدت مراقبت کرد.

به گزارش مشرق، «سعدالله زارعی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

آمریکا کماکان روی «سوریه» تمرکز عملیاتی دارد و در صدد ائتلافی از نیروهای مختلف منطقه برای «تغییر سوریه» است. این موضوع جدای از آنکه امکان‌پذیر باشد یا نباشد، از یک سو از اهمیت ویژه سوریه و از سوی دیگر از اهمیت موقعیت مهمی که طی سال‌های اخیر برای جبهه مقاومت بدست آمده است، حکایت دارد. بر همین اساس هم طی هفته‌های اخیر فشار متراکمی از سوی غربی‌ها و بعضی از جریانات داخلی روی ایران وارد شده تا از موقعیت ممتازی که در آن قرار دارد، فاصله بگیرد.


اما طرح آمریکا چیست؟ طرح مورد توجه ارتش آمریکا براساس این انگاره استوار است که بدون تحول جدی در میدان نظامی سوریه، امکان اثرگذاری بر آن وجود ندارد. این تحول از نظر آنان نیازمند مشارکت جدی شش دسته نیرو و ائتلافی با مشارکت آنان است، ائتلاف نیروهای کنونی آمریکا در پایگاه‌هایی در سوریه، نیروهای نظامی کنونی ترکیه در سوریه، نیروهای باقی مانده و پراکنده داعش در سوریه در قالب سازمان جدید، کردهای سوریه، رژیم صهیونیستی، نیروهای نمادین کشورهای عربی.


هدف اصلی این ائتلاف شش ضلعی تغییر وضعیت سوریه و جلوگیری از تثبیت وضع امنیتی کنونی است. بر این اساس نشریه آمریکایی «آتلانتیک» چند روز پیش در یادداشت خود نوشت: «فرایند صلح ژنو که توسط سازمان ملل، آمریکا و متحدانش حمایت می‌شود رو به زوال است چرا که قرار بود در این فرایند اسد از قدرت خارج شده و یک دولت انتقالی مخالف جای او را بگیرد اما خصومت‌ها در سوریه در حالی به پایان خود نزدیک شده است که جایگاه اسد در قدرت مستحکم شده و انگیزه ناچیزی برای مذاکره با کسی دارد فارغ از اینکه این سؤال هم وجود دارد که آیا واقعاً اپوزیسیونی باقی مانده است؟» و «جیمز هامسون» رئیس یک گروه مطالعات امنیتی آمریکا در یادداشتی که در «فاکس نیوز» به چاپ رساند، نوشت: «این ائتلاف می‌تواند به توقف تلاش‌های خطرناک ایران برای تبدیل شدن به یک هژمونی منطقه‌ای کمک کند. این چیزی است که همه دوستان ما توافق دارند باید متوقف شود.»


در خصوص اضلاع و پیامدهای اقدام جدید آمریکا که از آن به عنوان‌های مختلف، از جمله «نیروهای امنیت مرزی سوریه» یاد می‌شود، نکات زیر اهمیت دارند:


۱- برخلاف آنچه گفته شده است، نیروهای نظامی آمریکا که هم اینک در ۱۰ نقطه سوریه با استعداد حدود ۳۰۰۰ نفر حضور دارند، نه تنها برنامه‌ای برای خروج آنان از سوریه مطرح نیست بلکه به احتمال خیلی زیاد بر تعداد آنان نیز افزوده خواهد شد. کما اینکه در همین روزها «وال استریت ژورنال» نوشت، «اریک پرینس»، رئیس شرکت امنیتی آمریکایی بلک واتر که هم اینک نیروهای آن در امارات و سومالی فعالیت می‌کنند، اعلام کرده به زودی اعزام نیرو به سوریه را بررسی می‌کند اما افزایش تعداد نظامیان آمریکایی الزاماً به معنای افزایش تعداد عملیات نظامی آنان در سوریه نیست، اقدام محدود ۲۵ فروردین آمریکا در سوریه که پس از یک هفته جنجال صورت گرفت، نشان داد ارتش آمریکا نسبت به حفظ جان نیروهای نظامی خود در سوریه بیمناک است. افزایش نیروی نظامی ارتش آمریکا می‌تواند در راستای تشویق دیگران به اقدامات و حضور بیشتر در سوریه تلقی شود.


۲- آمریکایی‌ها طی حدود دو ماه اخیر فشار گسترده‌ای به دو کشور عربستان و مصر برای مداخله نظامی مستقیم علیه دولت بشار اسد وارد کرده‌اند ولی تاکنون نتیجه مشخصی دربر نداشته است. در این میان واکنش مصری‌ها توأم با مقاومت بیشتری بوده است وال‌استریت ژورنال که خبر تماس روز پنجشنبه «جان بولتون» با «عباس کامل» سرپرست اداره اطلاعات مصر برای ترغیب ارتش مصر به حضور نظامی- ولو نمادین- در سوریه را منتشر کرده، درباره پاسخ مصری‌ها مطلبی ذکر نکرده است.

آمریکا برای متقاعد کردن عربستان سعودی به مداخله -و لو نمادین- نظامی در سوریه از «گزینه‌های تشویقی» سخن گفته است! منظور آنان این است که به سوریه بیا تا من در پرونده یمن به تو کمک کنم. بر این اساس سی.ان.ان به نقل از یک منبع نظامی آمریکا نوشت یکی از طرح‌هایی که شورای امنیت ملی آمریکا در حال بررسی آن می‌باشد، این است که آمریکا به عربستان پیشنهاد بدهد که به یک هم‌پیمان اصلی خارج از ناتو تبدیل شود. این به معنای آن است که آمریکا رسماً عربستان را مانند اسرائیل، اردن و کره جنوبی، «شریک استراتژیک نظامی» خود به حساب آورد» در این بین «نیکولا هیراس» کارشناس مرکز امنیت جدید آمریکا گفت این اقدام نقش آمریکا را به عنوان ضامن امنیت عربستان تقویت می‌کند.


با این وصف هم اینک سؤال این است که آیا همانگونه که در طرح نظامی ارتش آمریکا آمده کشورهای مصر، عربستان، امارات، قطر و اردن، نیروهای نظامی خود را ولو بصورت نمادین به سوریه اعزام خواهند کرد یا نه؟ پاسخ این سؤال البته دشوار نیست دولت‌های این کشورهای عرب در موقعیتی نیستند که بتوانند به طرح آمریکا پاسخ منفی بدهند. برخورد تحقیرآمیز رئیس جمهور آمریکا حین سفر بن سلمان به واشنگتن علیه کشورهای عرب وابسته به خود، نشان می‌دهد او در همراهی آنان تردید ندارد کما اینکه وقتی ترامپ سران کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس را بشدت لجن‌مال کرد هر کدام از سران دو کشور عربستان و قطر گفتند معلوم است که مخاطب ترامپ کیست و از واکنش پرهیز کردند.

اما در عین حال ما شاهد بگومگوهایی در آمریکا و در پایتخت‌های عربی در مورد طرح نظامی جدید این کشور برای سوریه و تردیدها در موفقیت آن بودیم. این بگو مگوها و برخورد سرد کشورهای عربی به‌ویژه مصر بیانگر آن است که آنان اعتمادی به موفقیت طرح جدید آمریکا نیز ندارند و معتقدند، حریف جبهه مقاومت نمی‌شوند. حق با این‌هاست چرا که بعد از آزاد شدن حلب از سیطره تروریست‌های تکفیری و پیروزی‌های پی در پی جبهه مقاومت، ورق برگشته و این در حالی است که در طول این دوره دو ساله، نیروهای آمریکایی در سوریه و در نزدیکی حلب و دیرالزور حضور داشته‌اند.


۳- در این میان آمریکا معتقد است به حضور نیروهای عربی منطقه به سوریه نیاز مبرم دارد و تنها در صورت حضور آنان است که می‌تواند نیروهای نظامی جدیدی به منطقه اعزام کند. آمریکا معتقد است افزایش تعداد نظامیان آمریکایی در سوریه بدون استفاده از پوشش عربی، حساسیت زیادی را علیه آمریکا در داخل سوریه و در منطقه عربی- اسلامی پدید می‌آورد و هزینه او را بالا می‌برد. بر این اساس «جیمز هانسون» رئیس گروه مطالعات امنیت ملی آمریکا نوشت: ترامپ می‌خواهد متحدان عرب خود را وارد میدان سوریه کند. مزیت حضور نظامی آنان این است که مسلمان و عرب هستند و می‌توانند اعتبار زیادی برای رسیدن به هدف بدست آورند.»


بر این اساس بعضی از ناظران امنیتی معتقدند اقدام آمریکا برای دست یافتن به تغییر شرایط کنونی سوریه دو مرحله دارد مرحله نخست آن ائتلاف مشترک عربی - ترکی به منظور نشان دادن امکان اجرایی شدن طرح و تمرین شکل‌دهی به ائتلافی فراگیرتر است و  مرحله دوم طرح اضافه کردن سایر کشورهای اسلامی‌- عربی و غربی به طرح امنیتی آمریکا به منظور اسقاط دولت کنونی سوریه و مهار جمهوری اسلامی ایران است. اما البته در این طرح یک نقطه ضعف بزرگ وجود دارد؛ آمریکا پیش از این و در زمانی که نزدیک به ۸۰ درصد خاک سوریه در سیطره تروریست‌های تکفیری- یعنی نیروهای وابسته به آمریکا- بود و مسکو و واشنگتن بطور مشترک در کنفرانس «ژنو یک» طرح تغییر دولت در سوریه را امضا کرده بودند هم دستکم ۸۰ کشور را در ائتلافی تحت عنوان «دوستان سوریه» در اختیار داشتند و نیز در شرایطی که عربستان و قطر نیز دچار مشکلات عدیده سه سال اخیر نبودند و در مصر نیز یک دولت بشدت ضد سوری اخوانی حاکم بود، کاری از پیش نبرد، هم اینک که همه این شرایط تغییرکرده است، چگونه می‌تواند با یک ائتلاف جدید به اهداف خود دست یابد؟


۴- ترکیه در این طرح دنبال دو هدف استراتژیک خود یعنی تثبیت و تضمین موقعیت کنونی خود در سوریه و بیرون کردن محور مقاومت از سوریه است و تمایلی به ادامه حضور نظامیان آمریکایی و عربی در سوریه ندارد، اما در عین حال حساسیتی هم روی حضور آنان ندارد. آنکارا از طرح آمریکا و حضور احتمالی نمادین نظامی چند کشور عربی برای تثبیت، تضمین و ارتقای موقعیت امنیتی - نظامی خود بهره می‌برد. البته متقابلاً آمریکایی‌ها درصدد هستند تا از اهداف اشغالگرانه ترکیه در شمال سوریه برای ایجاد ائتلافی آمریکایی، عربی، ترکی و حتی کردی استفاده نمایند. براساس طرح آمریکایی‌ها همکاری بین آمریکا و ترکیه- همانگونه که در جریان تصرف عفرین توسط ارتش ترکیه روی داد- می‌تواند به الحاق سه منطقه بزرگ در شمال سوریه با محوریت ارتش ترکیه، در شرق سوریه با محوریت نیروهای آمریکایی و کردها و در جنوب سوریه با محوریت مزدوران عرب تحت حمایت عربستان، قطر، امارات و اردن منجر شود، آمریکا معتقد است با توجه به وضع امنیتی استانهای ادلب، قنیطره و درعا، به حرکت درآوردن سه منطقه بزرگ شمالی، شرقی و جنوبی باعث به هراس افتادن ایران شده و آن را بر سر دو راهی قرار می‌دهد؛ تن دادن به آغاز جنگی جدید و فرسایشی و یا تن دادن به شکل‌گیری یک دولت مخالف در دمشق.


۵- اما برخلاف تصور آمریکایی‌ها، ایران در برابر گزینه جنگ یا صلح قرار ندارد. گزینه ایران «مقاومت» است و هر تحلیلگر استراتژیک می‌داند که به فرض پایان جنگ در سوریه- که در سال جاری امکان‌پذیر است- باید از نتایج بدست آمده و موقعیت کنونی بشدت مراقبت کرد. هم اینک آمریکا و ترکیه در حال آزمایش بخت خویش هستند و کشورهای عربی قادر به اعزام نیروی چندانی نمی‌باشند و تنها گزینه آنان، استفاده از بقایای داعش و النصره و دادن مأموریت‌های رسمی‌تر به آنان است. این مسائل نمی‌تواند یک مشکل جدی برای جبهه مقاومت به حساب آید. گزینه «مقاومت» و دفاع هوشمندانه از استقلال و تمامیت ارضی یک هم‌پیمان منطقه‌ای که «کمربند طلایی مقاومت» می‌باشد، فروگذاشتنی نیست.