*عشق به دختر جوان با جنايت به پايان رسيد
به گزارش گروه خواندنی های مشرق، راز قتل جواني كه به هواداري از عمويش به يك منزل مسكوني هجوم برده بود، پس از گذشت هفت ماه از وقوع حادثه فاش شد.
ماموران كلانتري گلبرگ ساعت 23:30 روز 30خرداد از طريق مركز فوريتهاي پليسي 110 در جريان درگيري منجر به جرح در خيابان 122 شرقي قرار گرفتند و به آنجا رفتند. در تحقيقات مقدماتي ماموران كلانتري مشخص شد، پنج نفر با ورود به يك مجتمع مسكوني، با تهديد قمه و شمشير وارد يكي از واحدها شده و يكي از ساكنان اين خانه را به نام «ميثم» از ناحيه دست مورد اصابت ضربات جسم تيز قرار داده و بلافاصله متواري شدهاند.
ماموران در تحقيقات مقدماتي هويت دو نفر از مهاجمان را به نامهاي «عليرضا» و «حميد» به دست آوردند. همزمان با حضور ماموران در محل حادثه، به كلانتري اعلام شد جواني 22ساله به نام «عليرضا» در يك نزاع و درگيري از ناحيه سفيد ران پاي چپ مجروح شده و با وجود انتقال وي به بيمارستان، به علت خونريزي شديد جان باخته است.
با مشخص شدن مرگ يكي از عاملان يورش به ساختمان مسكوني ماموران اين بار حاضران در آن خانه را كه سه پسر از جمله فرد زخمي و يك دختر جوان بودند، بازداشت كردند. پس از آن رسيدگي به پرونده به كارآگاهان ويژه قتل محول شد تا آنها از چگونگي اين ماجراي پيچيده، علت حمله به ساختمان و نحوه مرگ يكي از مهاجمان اطلاع پيدا كنند.
در تحقيقات مقدماتي مشخص شد دختر يكي از بستگان نزديك افراد دستگير شده به نام «بيتا»، قصد داشت با حميد (يكي از مهاجمان) ازدواج كند، اما اعضاي خانواده بهويژه مادر بيتا با اين وصلت به شدت مخالفت كردند و مادر بينا براي جلوگيري از هرگونه اقدام پيشبيني نشده از سوي دخترش، شناسنامه بيتا را به صورت امانت در خانه بستگان خود (محل درگيري) به امانت گذاشته بود تا دخترش به شناسنامه دسترسي نداشته باشد.
«حميد» كه يكي از مجرمان سابقهدار در زمينه نزاع و درگيري است و سوابق متعدد در اين زمينه دارد با توجه به شناختي كه از بستگان بيتا داشت و اعضاي اين خانواده را به طور كامل ميشناخت براي به دست آوردن شناسنامه دختر مورد علاقهاش ساعت 12 روز حادثه به همراه يكي از دوستان خود به در منزل آنها در خيابان 122 شرقي رفت و در آنجا «سجاد» و «ميثم» (با دو نفر از ساكنان ساختمان) درگير شد و بدون آنكه موفق به گرفتن شناسنامه شود، با به جاي گذاشتن يك افشانه اشكآور از محل درگيري خارج شد.
«حميد» سپس بار ديگر و اينبار با هدف انتقامگيري در ساعت 23 با تعدادي از دوستان و برادرزاده خود به نام «عليرضا» (مقتول) مجددا به محل حادثه بازگشت و پس از ورود به داخل واحد مسكوني، با افراد حاضر در آنجا درگير شد و در اين نزاع ميثم را از ناحيه دست مورد اصابت قمه قرار داد.
در ادامه درگيري عليرضا به علت برخورد چاقويي كه به سمت وي پرتاب شده بود، از ناحيه سفيد ران دچار پارگي شد و جان باخت. در تحقيقات صورت گرفته از ساكنان ساختمان كه بهعنوان متهم به قتل بازداشت شده بودند، آنها ماجرا را شرح دادند و سميه- تنها دختر بازداشت شده- به ماموران گفت: «ما حدود ساعت 23 در خانه نشسته بوديم و جواد نيز در حال شستن ماشين مقابل در مجتمع بود كه ناگهان زنگ آيفون به صدا درآمد و جواد از پشت آيفون از ما خواست تا در را برايش باز كنيم. پس از لحظات كوتاهي ناگهان حميد به همراه تعدادي ديگر از دوستانش، در حاليكه چاقويي را در زير گردن جواد گذاشته بودند و او را تهديد ميكردند، وارد خانه شدند و از آنجا بود كه درگيري آغاز شد.
در يك لحظه سميه با استفاده از افشانه حميد كه صبح همان روز جا مانده بود، اقدام به پاشيدن افشانه در داخل خانه كرد و همين موضوع باعث شد قدرت ديد تمام كساني كه آنجا بودند كم شود، اما با اين وجود حميد و برادرزادهاش، در حاليكه دوستانش مقابل در ورودي ايستاده بودند شروع به تهديد با چاقو و قمه كردند و حتي حميد با قمهاي كه در اختيار داشت ضربهاي را به دست ميثم وارد كرد و پس از آن نيز همگي از خانه خارج شدند و با موتورهايي كه در بيرون مجتمع داشتند، از محل فرار كردند.»
هيچ يك از چهار متهم دستگير شده حاضر نشدند مسووليت وارد كردن ضربه به عليرضا را بپذيرند و اين موضوع را انكار كردند به همين سبب ماموران تحقيقاتشان را در شاخه ديگري پي گرفتند و اين بار دستگيري مهاجمان را در دستور كار خود قرار دادند.
كارآگاهان با شناسايي محل سكونت حميد وي را روز 15تير در خيابان نيرويهوايي دستگير و به پليس آگاهي منتقل كردند. حميد ضمن اعتراف به نزاع و درگيري با ساكنان مجتمع مسكوني و استفاده از سلاح سرد سه همدست خود را كه آنها نيز از افراد سابقهدار هستند، معرفي كرد و اين افراد 13روز بعد بازداشت شدند و همگي اتهام يورش به مجتمع مسكوني را گردن گرفتند اما آنها نيز نميدانستند عليرضا توسط كداميك از اهالي ساختمان به قتل رسيده است.
حميد در بازجوييها به كارآگاهان گفت: پس از آنكه وارد ساختمان شديم، من به همراه عليرضا داخل خانه رفتيم و درگير شديم به محض ورود، فضاي خانه پر از گاز اشكآور شد و باعث شد دقيقا متوجه نشويم چه اتفاقي افتاد؛ همين زمان و به قصد ترساندن اهالي خانه، قمهاي را كه در دست داشتم، در بالاي سر خود چرخاندم.
بعد از آن ناگهان متوجه شدم عليرضا از ناحيه پا دچار خونريزي شديد شده و به همين علت، از خانه خارج شديم تا عليرضا را به بيمارستان برسانيم؛ عليرضا كاملا هوشيار بود و حتي خودش سوار موتور شد، اما زماني كه به بيمارستان رسيديم، او بيهوش شد و پس از دقايقي جان باخت.
در شرايطي كه هيچگونه مدركي براي شناسايي قاتل وجود نداشت، بازجوييها از متهمان ادامه يافت تا اينكه سرانجام سجاد سه روز قبل لب به اعتراف گشود و با وجود انكارهاي اوليه به كارآگاهان گفت: در خانه نشسته بوديم كه ناگهان جواد در حاليكه حميد و چند نفر ديگر با تهديد قمه و شمشير او را مجبور كرده بودند زنگ آيفون را بزند، وارد خانه و با ما درگير شدند.
صبح همان روز که حميد براي گرفتن شناسنامه بيتا به خانه ما مراجعه كرده بود اسپري اشكآورش جاي ماند و سميه با همان اسپري سعي كرد از ما دفاع كند. در همين زمان نيز ميثم توسط حميد مورد اصابت قمه قرار گرفت و مجروح شد. در آن لحظه من كه به آشپزخانه نزديك بودم چاقويي را برداشتم و پرتاب كردم كه به پاي عليرضا برخورد كرد و باعث خونريزي شد؛ بلافاصله حميد و دوستانش از خانه خارج شدند و نيز پس از خروج آنها از خانه به سرعت با شماره 110 تماس گرفتيم و در آن لحظه به هيچ عنوان فكر نميكردم چاقويي كه پرتاب كردهام باعث مرگ عليرضا شود.»
سرهنگ آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران با تاييد اين خبر گفت: با تحقيقات انجام شده و شناسايي قاتل و اعتراف صريح متهم، مقام قضايي براي ديگر افراد دستگير شده قرار قانوني صادر كرد و متهم اصلي پرونده را نيز با قرار بازداشت موقت و براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم ويژه قتل قرار داد. تحقيقات درخصوص اين پرونده، همچنان در دستور كار قرار دارد.»
*درخواست برادرزن براي كور كردن داماد
مردي كه با ضربه شوهرخواهرش نابينا شده است خواستار قصاص چشم او شد.
مسوولان بيمارستاني در شيراز چند ماه قبل به پليس خبر دادند مرد جواني بهنام حميد در يك نزاع مجروح و يكي از چشمانش نابينا شده است.
ماموران وقتي به بيمارستان رفتند تحقيقاتشان را آغاز كردند. مسوول تيم درماني به آنها گفت: «وقتي اين جوان را به بيمارستان رساندند او بيهوش بود درحاليكه چشمش به شدت صدمه ديده بود، او را به اتاق عمل برديم اما تلاشها براي درمان او فايدهاي نداشت و وي از ناحيه چشم راست نابينا شده است.»
كارآگاهان در ادامه به تحقيق از جوان مجروح پرداختند. او شوهرخواهرش بهنام حامد را مسبب اين اتفاق دانست و گفت: «من و دامادمان امروز -روز حادثه- بر سر موضوعي با هم مشاجره كرديم بعد او كه عصباني شده بود با سوييچي كه در دست داشت ضربهاي محكم به چشم من زد بعد از آن بيهوش شدم و ديگر متوجه چيزي نبودم تا اينكه در بيمارستان به هوش آمدم و فهميدم كور شدهام.»
اظهارات حميد سبب شد ماموران حامد را بازداشت كنند. اين مرد وقتي تحت بازجويي قرار گرفت به جرمش اعتراف كرد و گفت: «من و برادرزنم سر موضوعي خانوادگي با هم بحث كرديم و حرفهاي او من را به شدت خشمگين كرد بهطوريكه در يك لحظه كنترل خودم را از دست دادم. آن هنگام در دستم يك سوييچ بود آن را به صورت حميد كوبيدم. اصلا نميخواستم صدمهاي به وي بزنم و به هيچوجه قصد نداشتم چشم او را هدف بگيرم و اين حادثه كاملا ناخواسته رخ داد و اكنون نيز به شدت پشيمان هستم.»
متهم بعد از اعتراف به جرمش بازداشت شد و پرونده مرحله تحقيقات مقدماتي را پشت سر گذاشت تا اينكه هفته قبل قضات شعبه پنج دادگاه كيفري استان فارس براي رسيدگي به اين پرونده تشكيل جلسه دادند.
در اين جلسه نماينده دادستان جرم حامد را محرز خواند و خطاب به قضات گفت: «تحقيقات نشان داده متهم سوييچ را مستقيم به چشم شاكي كوبيده است، به همينخاطر جرم او عمد تلقي ميشود و خواستار مجازات قانوني او هستم.» در ادامه اين جلسه، حميد در جايگاه حاضر شد و گفت: «دامادم بيدليل به من حمله و كاري كرد كه جبران نشدني است. من وقتي در بيمارستان فهميدم كور شدهام به شدت شوكه شدم و هنوز بعد از گذشت چند ماه از اين حادثه نميتوانم باور كنم چنين بلايي سرم آمده است. او من را به عمد نابينا كرد، براي همين هم بايد قصاص بشود.»
قضات در ادامه از حامد خواستند از خودش دفاع كند. او اتهام وارده را رد كرد و گفت: «من باعث كوري حميد نشدهام و او به دروغ مرا گناهكار معرفي كرده است درحاليكه من هيچ ضربهاي به چشم او نزدم، براي همين خواستار تبرئه خودم هستم.»
قضات دادگاه بعد از شنيدن اظهارات طرفين ادامه رسيدگي به اين پرونده را به جلسه ديگري موكول كردند.
*ميانجي چاقوكش اعدام ميشود
گروه حوادث پسري كه به عنوان ميانجي وارد درگيري خياباني دوستانش شده و دست به قتل زده بود، با حكم قضات دادگاه كيفري محكوم به مرگ شد.
براساس محتويات پرونده، در اين جنايت كه صبح 23 آبان 87 در يكي از محلههاي ماهدشت كرج رخ داد، پسر 22 سالهاي به نام «محمود» در يك نزاع دستهجمعي با ضربههاي كارد از پا درآمد.
به دنبال حضور مأموران و بازداشت 5 پسر جوان به اتهام شركت در نزاع دستهجمعي مرگبار و تحقيق از آنها مشخص شد عامل جنايت «عرفان» - 19 ساله - نام دارد كه به خاطر شكستگي بيني به يك مركز درماني منتقل شده است. در حالي كه گروهي از مأموران براي دستگيري عامل جنايت وارد عمل شده بودند، وي براي شكايت از ضاربانش به كلانتري ماهدشت رفته بود كه دستگير شد.
«عرفان» به دنبال اطلاع از قتل دوستش «محمود» در حالي كه بشدت شوكه بود، تحت بازجويي قرار گرفت و سپس با حضور بازپرس كشيك جنايي كرج صحنه قتل را بازسازي كرد.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز به رياست قاضي «هدايت رنجبر» و با حضور 4 قاضي مستشار - پورياني، مينايي، درخشان و پوررضايي - برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان با تشريح كيفرخواست گفت: «5 متهم ديگر به اتهام مشاركت در نزاع دستهجمعي محاكمه و به زندان محكوم شدهاند. حالا هم تقاضاي مجازات عامل اصلي قتل را دارم.»
سپس پدر مقتول گفت: «من و همسرم تقاضاي قصاص داريم، اما ميخواهيم متهم مدتي در زندان بماند و بعد مجازات شود.»
در ادامه جلسه محاكمه، عرفان با چشمهاي اشكبار گفت: «روز پنجشنبه براي شركت در مراسم جشن عروسي داييام حاضر ميشدم كه مادرم مرا براي خريد از خانه بيرون فرستاد. سوار بر موتوسيكلت بودم كه دوستم مهرداد را ديدم و سوارش كردم. او در بين راه برايم تعريف كرد كه 2 روز پيش به دنبال خفتگيري از يك مرد افغاني با محمود - مقتول - درگير شده است. سرگرم صحبت بوديم كه ناگهان 5 نفر به طرف ما حملهور شده و مهرداد را پائين كشيده و او را به باد كتك گرفتند. دقايقي بعد مهرداد با لباسهاي پاره و سر و صورت زخمي پا به فرار گذاشته بود كه با ديدن اين صحنه به كمكش رفتم. مهرداد همينكه سر كوچه رسيد، دوستانش را باخبر كرد و آنها نيز با پارهآجر به طرف مهاجمان حمله كردند. چون همه آنها مرا ميشناختند، قصد ميانجيگري داشتم، اما ناگهان مقتول به طرفم هجوم آورد و با ضربهاي بينيام را شكست. من هم يك چاقو از جيبم بيرون كشيده و ضربهاي به او زدم. حالا هم ميخواهم زودتر اعدامم كنيد چرا كه 3 سال است خانواده خودم و دوستم عذاب ميكشند.
با دريافت آخرين دفاعيات متهم، 5 قاضي پرونده وارد شور شده و به اتفاق آرا عامل قتل را به قصاص نفس - اعدام - محكوم كردند.
* يك ضربه پيچگوشتي براي جنايت در باشگاه
مسئول بوفه يك باشگاه ورزشي كه در جريان درگيري همكارش مجروح شده بود، پس از پنج روز جدال براي زندگي، تسليم مرگ شد.
ساعت 11 شامگاه يكشنبه- 20 آذر- مأموران كلانتري تهرانپارس از درگيري خونين در يك باشگاه ورزشي در خيابان فرجام باخبر شدند.
آنها پس از حضور در محل حادثه، دريافتند امير- 30 ساله- بوفهدار باشگاه بر اثر اصابت پيچگوشتي به سرش، بشدت مجروح و به بيمارستان منتقل شده است. يكي از شاهدان حادثه نيز گفت: امير ساعتي قبل با فريد 20 ساله- مسئول ثبتنام باشگاه- درگيري لفظي پيدا كرد كه كارشان به نزاع فيزيكي كشيد و ناگهان فريد با پيچگوشتي به امير حمله كرد و ضربهاي به سرش زد. بعد هم با عجله فرار كرد.
رديابي براي دستگيري متهم ادامه داشت كه صبح ديروز مسئولان بيمارستان در تماس با پليس، از مرگ امير خبر دادند.با اعلام موضوع به محمد شهرياري، بازپرس كشيك ويژه قتل- تحقيقات جنايي در اين باره آغاز شد و كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران، رديابيهاي تخصصي براي دستگيري متهم به قتل را آغاز كردند.
بازپرس پرونده با بيان اين كه هويت متهم شناسايي شده و بزودي دستگير خواهد شد، گفت: با توجه به شناسايي مخفيگاه و محل رفت و آمدهاي متهم، وي راه گريزي ندارد. با اين حال چنانچه او با پاي خود به اداره آگاهي يا دادسرا بيايد و تسليم شود، در روند پرونده و مجازاتش تأثير بسزايي خواهد داشت.
کد خبر 85358
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۰ - ۱۴:۳۱
جنایت پایان عشق به دختر جوان ، درخواست برادرزن براي كور كردن داماد، اعدام ميانجي چاقوكش و قتل با يك ضربه پيچگوشتي از مهمترین اخبار حوادث 24 ساعت گذشته است.