به گزارش مشرق، ۱۸ سال بیشتر سن نداشت که دست به چاقوی تلف (قره قوروت) فروشی برد و آدم کشت.
وقتی مادرش را دید که غرق در خون و غبار روی زمین افتاده دیگر حالش دست خودش نبود.
افرادی مادرش را کتک می زدند و او هم باید به طریقه ای غائله را ختم می کرد و مادرش را نجات می داد، همین شد که تازه دامادی را کشت و حالا در انتظار طناب دار شب و روزهایش را صبح می کند.
بیشتر بخوانید:
جزئیات قتل ۲ بسیجی در شیبان
اما مادرش همچنان چشم به راه فرزندش است. فرزندی که به خاطر غیرتش به مادر دست به عملی متعصبانه و اشتباه زد اما او سنی هم نداشت و شاید سن کم او باعث شد او راه اشتباه را انتخاب کند.
مادرش در رابطه با این ماجرا خودش را مقصر می داند و به هر طریقه ای شده توانست رضایت اولیای دم مقتول را بگیرد اما هنوز هم کابوس طناب دار قاتل جوان را رها نکرده است چراکه خانواده مقتول در ازای ۳۰۰ میلیون تومان رضایت قطعی خود را اعلام خواهند کرد.
پسرک بیچاره از داخل زندان با ما تماس گرفته است. می گوید: من به جهنم اما از وقتی این اتفاق افتاد شیرازه زندگی مان به هم ریخت و پدر و مادرم از هم جدا شدند. چهار خواهر دارم و قرار بود سرپناه آنها باشم اما حالا...
در حالیکه اشک می ریزد ادامه می دهد: قرار بود دانشگاه بروم. کار دستفروشی می کردم و کمک خرج خانواده بودم که یک تصمیم اشتباه تمام زندگی ام را نابود کرد.
وی در تشریح روز واقعه نیز می گوید: آن روز درحال رفتن به باشگاه بودم و سوار موتور خودم شدم که یکدفعه به من گفتند در بازار مادرت را زیر مشت و لگد گرفته اند. آشفته شدم و سریعا به بازار رفتم.
این را هم بگویم که ما در قسمت جنوب شهر زندگی می کردیم که از نظر فرهنگی قشر ضعیفی بودند و آن روز به خاطر اینکه مادرم که راننده آژانس زنان در منطقه خودمان بود بوق زده بود شش الی هفت نفره او را از ماشین پیاده کرده و حدودا هفت مرد و زن، مادرم را کتک زده بودند.
قاتل ادامه می دهد: وقتی که رسیدم مادرم را غرق خون و خاک و خل دیدم و همین مرا عصبی کرد که خیلی سریع مادرم را بلند کردم و رفتم به سراغ افرادی که جلوتر در حال مشاجره و بلند صحبت کردن بودند. آنها مرا هم کتک زدند و دوباره با مادرم درگیر شدند. اصلا. انگار از قبل سر موضوعی عصبانی بودند.
این جوان با اشاره به اینکه این افراد برای خرید عروسی وسایل مقتول به بازار آمده بودند ادامه داد: من بالاخره از زیر دست شان فرار کردم و با برداشتن چاقویی که روی پیشخوان تلف یا همان قره قوروت فروشی بود آنها را تهدید کردم و مقتول به سمتم آمد سعی کرد چاقو را از من بگیرد که با پیچاندن دستم چاقو به گردنش خورد.
این مرد ادامه داد: من قاتل نیستم و هر روز با خودم می گویم که ای کاش لحظاتی به عقب باز می گشتم و آن روز هیچگاه دست به چاقو نمی بردم.
حالا هم مادرم که آن موقع تاکسی داشت آن را فروخت و توانست با پرداخت مقداری پول رضایت خانواده مقتول را بگیرد اما دیگر چیزی دربساط نداریم در حالیکه خانواده مقتول از ما ۳۰۰ میلیون تومان خواسته اند.