کد خبر 855591
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۶

ین شهید به همراه جمعی از فرماندهان اطلاعات عملیات برای درک موقعیت دقیق منطقه و تحرکات دشمن به این سنگر آمدند ولی پس از لحظاتی یک گلوله توپ یا خمپاره به قسمت میانی تپه اصابت کرد و...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - «خمپاره که به زمین نشست نابغه دفاع پرکشید و رفت». این عبارت، بخشی از سخنان جوان بسیجی است که دریادمان سردار سپاه اسلام شهید حسن باقری، خالصانه و بی‌ریا مشغول خدمتگزاری به زائران شهداست.

جوان بسیجی با چهره‌ای مظلوم و آفتاب سوخته که یادآورمظلومیت دهه شصتی‌هاست خیلی آرام و متین در مقابلمان روی زمین می‌نشیند و می‌گوید: اینجا که تشریف آوردید بخشی از خاک فکه است که تا دوسال قبل خبری از یادمان و حسینیه و پرچم و... نبود اما هفت آبان سال 95 با پیدا شدن محل دقیق شهادت سردار سپاه اسلام شهید غلامحسین افشردی یاهمان حسن باقری این حسینیه وامکانات جانبی آن هم برپاشد.
 

با شنیدن نام «فکه» ناخواسته یاد شهید آوینی و خاک‌های رملی و مین‌های به حرکت درآمده می‌افتم که هرازچندگاهی آسیبی می‌زند وشهیدی می‌گیرد و بعد از گذشت سه دهه از پایان جنگ هنوز به یادمان می‌اندازد که روزگاری در این سرزمین ،نبردی نابرابر میان جنود شیطان و فرزندان حضرت روح‌الله درگرفت و...
برایم تعجب‌آور است که چطور بعد از این همه سال، تازه سال 95 محل شهادت شهید باقری پیدا شده؟! مگر نه این است که حسن باقری و امثالهم اسطوره‌های مقاومت و دفاع در برابر متجاوزان هستند و شاید صدها جلد کتاب جذاب و ده‌ها فیلم اکشن و هیجانی بتوان درخصوص زندگی تک تک آنان نوشت و ساخت،پس چرا ما هنوز درخصوص این بازیگران واقعی صحنه زندگی قرن حاضر اندر خم یک کوچه‌ایم؟!

جوان راوی درباره چگونگی یافتن محل دقیق شهادت شهید باقری توضیح می‌دهد سال 95 پس از مدتی جست‌وجو این محل پیدا شد و تصاویر آن برای سردار محمد باقری رئیس ‌ستاد کل نیروهای مسلح که برادر شهید باقری است و در زمان شهادت در محل مذکورحضور داشت فرستاده شد و ایشان هم آن را تایید کرد.
وی سپس با ‌اشاره به هوش و زکاوت بالای شهید باقری و تاثیر شگرف او درتغییر صحنه دفاع مقدس می‌گوید: شهید باقری در روزهای ابتدایی جنگ و در برهه‌ای که کل منطقه آشفته بود و بسیاری از نیروهای خودی به دلیل عدم شناخت از یکدیگر و نداشتن اطلاعات کافی، ناخواسته خودشان را هدف قرار می‌دادند به عنوان یک بسیجی داوطلب وارد صحنه نبرد شد.این شهید پس از ورود به منطقه متوجه ضعف شدید اطلاعاتی نیروهای خودی شد و برهمین اساس تصمیم گرفت کار جمع‌آوری اطلاعات را یک تنه و با استفاده از هوش خدادادی و سرشارخویش آغازکند. برهمین مبنا شهید باقری با این شعار که «حتما باید کار اطلاعاتی جدی گرفته شود» واحد اطلاعات عملیات را راه‌اندازی کرد و در روزهای آغازین با استفاده از تجربه خبرنگاری خود که از قبل جنگ به همراه داشت به گفت‌وگو با نیروهایی که از خط مقدم برمی‌گشتند پرداخت و از همین رهگذر و با چینش پاسخ نیروها به سؤالاتش دریافت که در بسیاری از مناطق ،نیروها با یکدیگردرگیرند و یا اینکه دشمن در حال آمادگی برای تدارک یک حمله گسترده است.

مثلا از رزمنده‌ها می‌پرسید آیا از پشت ماشین دشمن که در نقطه مقابل شما درحال عبور بود گرد و خاک برمی‌خاست یا نه؟ و بعد اگر پاسخ می‌شنید که گرد و خاکی بلند نمی‌شد در می‌یافت که احتمالا دشمن، جاده خودش را آسفالت کرده تا با انتقال راحت‌تر و سریع‌تر تجهیزات‌، حمله گسترده‌ای را تدارک کند. شهید باقری براساس همان روحیه خبرنگاری، تمام مطالب روزانه‌اش را می‌نوشت و برهمین اساس بیش از 25هزار دسته نوشته از او باقی مانده است و یا با عکاسی از مناطق مختلف جنگ به تحلیل دقیق صحنه نبرد برای فرماندهان می‌پرداخت.این شهید حتی برمبنای همین اطلاعات یک نقشه دقیق از خطوط جنوب غربی مرز ایران و عراق با دست خودش کشید که بسیار کاربردی و مهم بود.

خداوند شهید شب‌زنده‌دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید
براساس یادداشت‌های روزانه‌ آن فرمانده جوان، وی در هر 24 ساعت 18 ساعت فعالیت می‌کرد و طی اجرای عملیات‌ها شب‌ها بیدار می‌ماند تا عملیات‌ها را به‌خوبی هدایت و فرماندهی کند. امام خمینی(ره) پس از شهادت حسن باقری، روی عکس وی نوشتند: «خداوند شهید شب‌زنده‌دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید. اگرچه نمی‌توان با اندک اطلاعات به‌روی کاغذ، معرف شخصیت حسن باقری به‌عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایه‌ ملی بود».
 

مدیریت در صحنه نه از پشت میز
قیافه و اندام لاغر او چنان بود که در نگاه اول، کسی تصور نمی‌کرد بتواند در صحنه جنگ قاطعانه فرمان براند؛ اما نشان داد که در کشاکش نبرد، صریح‌ترین و قاطعانه‌ترین تصمیم‌ها را گرفته که حتی برای نزدیک‌ترین کسان او نیز غیرمنتظره بوده است؛ به طوری که سردار «محمد باقری» روایت می‌کند: «در مرحله دوم عملیات رمضان، برای یکی از گردان‌های عمل‌کننده، حادثه‌ای پیش آمد. آن گردان در محاصره دشمن قرار گرفته بود. در قرارگاه نصر، حسن بی‌سیم رده گردان را هم گوش می‌کرد. احساس کرد یکی از گردان‌ها زیادی پیش رفته و ممکن است به محاصره بیفتد. به فرمانده یگانش تذکر داد. همین طور هم شد و گردان به محاصره افتاد. شروع کرد به صحبت با فرمانده تیپ و پرسید: الان کجا هستی؟ گفت که در مقر تیپ هستم. گفت: باید بروی از موانع عبور کنی، وارد صحنه نبرد شوی و این گردان را از محاصره نجات‌ دهی و تا خودت نروی، این اتفاق نمی‌افتد. این گردان متوجه نیست و اگر بگویی در محاصره است، ممکن است دستپاچه شود و وضع را خراب‌تر کند. آن فرمانده تیپ استدلال آورد که نیازی نیست من بروم و دارم توپخانه را هماهنگ می‌کنم، کار دارم و.... برای من عجیب بود، به کسی که حداقل دو سال بود شبانه‌روز در جنگ با هم بودند و همدیگر را خوب می‌شناختند، حکم کرد: اگر همین الان از سنگرت راه نیفتی و به سمت خط نروی و این گردان را نجات ندهی، با تو برخورد می‌کنم. من الان می‌آیم آنجا، تو نباید در سنگرت باشی؛ یا می‌روی در محاصره و به همراه گردان شهید می‌شوی، یا اینکه آنها را از محاصره نجات می‌دهی. گردان محاصره شده در آن طرف و فرمانده تیپ زنده و سالم در این طرف، برای من قابل پذیرش نیست. آنچنان برخورد کرد که در سنگر فرماندهی قرارگاه نصر، همه رنگشان پرید».
حاج «قاسم سلیمانی» هم درباره وی چنین گفته است: «حسن واقعاً یک رهبر بود. تعبیرم این است که او بهشتیِ جنگ بود؛ یعنی همان نقشی که مرحوم بهشتی برای انقلاب و امام داشت، حسن باقری همان نقش را برای جنگ و جبهه داشت. قطعاً همه فرماندهان قدیمی جنگ نظرشان این است که اگر حسن زنده می‌ماند، در وضعیت جنگ قطعاً تأثیر داشت. او پرورش‌دهنده همه ما بود».
شهید باقری همچنین نقش بسیار بارزی در پیروزی عملیات آزادسازی خرمشهر داشت و در نهایت نیز در 9بهمن سال 61 و در شرایطی که برای تکمیل کار شناسایی جهت انجام عملیات والفجر مقدماتی به فکه آمده بود، در پشت یکی از سنگرهای دیده‌بانی به همراه جمعی از فرماندهان همچون شهید مجید بقایی و شهید توکل قلاوند به شهادت رسید.
 

محل آسمانی شدن شهید باقری
جوان بسیجی سپس ما را به محل دقیق شهادت شهید باقری راهنمایی می‌کند؛ سنگری در بالاترین نقطه یک تپه شنی که مشرف به دشت وسیعی است، از پشت سنگر به راحتی می‌توان تا دوردست‌ترین نقاط دشت را با چشم غیرمسلح مشاهده کرد.یکی از حاضران درباره نحوه شهادت سردار باقری در این محل می‌گوید: این شهید به همراه جمعی از فرماندهان اطلاعات عملیات برای درک موقعیت دقیق منطقه و تحرکات دشمن به این سنگر آمدند ولی پس از لحظاتی یک گلوله توپ یا خمپاره به قسمت میانی تپه اصابت کرد که شهید باقری فهمید دشمن احتمالا متوجه حضور آنان در این نقطه شده است لذا سریع به برادرشان سردار محمد باقری گفتند برو ببین، دیده‌بان دشمن درکدام نقطه قرار گرفته که به راحتی موقعیت ما را شناسایی کرده است. پس از اینکه سردار محمد باقری قدری از سنگر فاصله گرفت متاسفانه یک گلوله دیگر دقیقا به محل سنگر خورد و شهید حسن باقری و همراهانش آسمانی شدند.
 

برکات یافتن محل دقیق شهادت سردار باقری
جوان بی‌ریای بسیجی در ادامه به برکات یافتن محل دقیق شهادت سردار باقری ‌اشاره می‌کند و می‌گوید: یکی از برکات این حرکت این بود که حدود 50 روز پیش، پیکر دو شهید گمنام در خاک‌ ریز هم‌جوار تپه شهید باقری پس از یک جست‌وجوی ساده پیدا شد و شواهد هم نشان می‌دهد حدودا شاید پیکر 100 تا 120 شهید دیگر نیز در این نقطه در دل خاک نهفته باشد. زیرا در همین منطقه در دوران جنگ تیپ سیدالشهداء (علیه‌السلام) عملیات داشته و پیکر بیش از 120 عضو این تیپ برنگشته است که احتمال می‌رود در همین حوالی به شهادت رسیده باشند. با شنیدن این سخنان به خوبی می‌فهمم چرا وقتی وارد مناطقی همچون فکه، شلمچه، دهلاویه و سایر مناطق عملیاتی می‌شویم این پلاکارد به چشم می‌خورد که «با وضو وارد شوید».
به راستی، وجب به وجب این خاک‌ها آغشته به خون بهترین بندگان خداست و طهارت ظاهری، حداقل شرط آدمی برای ورود به این وادی مقدس است.

منبع: کیهان