کد خبر 856924
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۱

اسرائیلی ها هم بیش از دیگران برای انتقال مراکز دولتی خود از تل آویو به قدس با معذوریت مواجه اند. بنابراین، رخدادهای آینده نشان خواهد داد که قضایا به آن سهل و روانی که ترامپ تصور می کرد، نیست.

به گزارش مشرق، سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه طی یادداشتی نوشت: با انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس، تحولات فلسطین وارد مرحله تازه‌ای شده است. به دنبال این اقدام متهورانه مقامات آمریکایی، تظاهرات بازگشت در نوار غزه بیش از پیش تشدید شده است. طبق اعلام وزارت بهداشت فلسطین، از زمان آغاز تظاهرات بزرگ بازگشت در مرزهای نوار غزه تاکنون حدود 120 فلسطینی شهید و قریب به 10 هزار تَن نیز به شدت زخمی شده اند. تمامی این تحولات درحالی رخ می دهد که کشورهای جهان عرب و جهان اسلام همچنان در حالت جمود به سر بُرده و هیچ گام عملی را در حمایت از فلسطینیان و مقابله با رژیم صهیونیستی برنداشته اند. «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا بسیار امیدوار است تا تصمیمش برای انتقال سفارت واشنگتن به قدس اشغالی را سرلوحه عمل دیگر کشورها نیز قرار داده و آنها هم در تبعیت از واشنگتن اقدام مشابهی را صورت دهند.

هرچند که تاکنون سیاست انتقال سفارتها از تل آویو به بیت المقدس مورد استقبال کشورهای منطقه و جهان قرار نگرفته است اما هستند معدود کشورهایی که در تبعیت از آمریکایی ها به این سیاست تن داده اند که ازجمله آنها می توان به گوتمالا اشاره کرد. این درحالی است که پاراگوئه نیز از انتقال قریب الوقوع سفارت خود به قدس اشغالی خبر داده است. با این وجود تحولات کنونی حاکی از آن است که هیچیک از کشورهای شناخته شده در منطقه و جهان قصد اتخاذ سیاستی مشابه به آنچه که ترامپ در قبال مسأله فلسطین اتخاذ کرده است، ندارد. صرف نظر از این تحولات، اظهارات اخیر وزیر خارجه سعودی درخصوص مسأله فلسطین نیز تعجب همگان را برانگیخته است. «عادل الجبیر» در سخنانی مدعی شده است: «هیچ کسی نمی تواند درباره موضع حامی عربستان در قبال مسأله فلسطین از زمان ملک عبدالعزیز آل سعود تا کنون شک و تردید کند. عربستان بیش از هر کشور دیگری کمک های بشر دوستانه و حمایت دیپلماتیک از ملت فلسطین به عمل آورده است».

یادداشت دیگری از سعدالله زارعی را بخوانید:

3 شکست استراتژیک صهیونیست‌ها

آثار راهبردی «انتفاضه بازگشت» و غافلگیری اسرائیل

عدم تغییر در مناسبات بلندمدت آنکارا و تل  آویو

در خصوص موضع دولت ترکیه در قبال رژیم صهیونیستی و جنایت های آن علیه فلسطینیان بی دفاع ساکن نوار غزه باید گفت همین قدر که مقامات آنکارا دست به اقداماتی علیه تل آویو زده و سفیر رژیم صهیونیستی را ولو به صورت موقت از خاک خود اخراج کرده اند، اقدامی ارزشمند محسوب می شود. نکته ای که وجود دارد این است که اقدام آنکارا در اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از ترکیه بازتابی از خواستِ مردم این کشور است. تجربه نشان داده است تا زمانی که مطالبات مردمی در ترکیه علیه رژیم صهیونیستی پابرجاست، مواضع اردوغان هم علیه تل آویو تند است. اما مسأله اینجاست که زمانی که التهاب مردمی از جنایت های رژیم صهیونیستی در داخل ترکیه فروکش می کند، وضعیت روابط و مناسبات مختلف اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک مقامات آنکارا با تل آویو نیز به همان حالت عادی اولیه باز می گردد. لذا اینگونه می توان نتیجه گرفت که اقدام اردوغان در اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از ترکیه به صورت موقت نشان از خشم گسترده مردم این کشور از صهیونیستها دارد اما این تصمیم دوام زیادی نخواهد داشت.

مقصود «الجبیر» اسرائیل بود نه فلسطین!

عادل الجبیر، وزیر خارجه سعودی اخیرا اظهارنظری را مبنی بر حمایت ریاض از مسأله فلسطین مطرح کرده که موجبات شگفت زدگی ملت های اسلامی را فراهم آورده است. وی در سخنانی گفته که هیچ کشوری به اندازه عربستان سعودی از فلسطینیان حمایت به عمل نیاورده است! باتوجه به اینکه بخش اعظمی از مساحت فلسطین هم اکنون در اشغال رژیم صهیونیستی است، بنابراین به نظر می رسد که مقصود و منظور اصلی عادل الجبیر از فلسطین همان رژیم صهیونیستی بوده است. امروز دیگر نوع و ماهیت روابط و مناسبات میان ریاض و تل آویو بر هیچکس پوشیده نیست. روابط میان عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی که اراضی 1948 فلسطینیان را به اشغال خود درآورده و بر بخش عمده ای از اراضی 1968 هم مسلط شده، امروز کاملا فعال و حسنه است. درحال حاضر دستگاه های اطلاعاتی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به صورت مرتب با یکدیگر در ارتباط هستند و مراودات بسیاری با یکدیگر دارند.

در میان تمامی شاهزادگان سعودی این «بندر بن سلطان» رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی است که به داشتن ارتباطات و مناسبات و مراودات بسیار گسترده و در سطوح عالی با سران تل آویو مشهور است. لذا رژیم صهیونیستی و مقامات سعودی روابط بسیار فعال، پویا و حتی اعلام شده ای با یکدیگر دارند. در نقطه مقابل، روابط میان عربستان سعودی با جنبش های مقاومت اسلامی همچون حماس و جهاد اسلامی و همچنین دیگر جنبش های مقاومت مردمی در فلسطین کاملا قطع است. برهمین اساس، در عرصه عمل، عربستان سعودی تاکنون هیچ اقدام مؤثر و محسوسی را در حمایت از فلسطینیان و مقدسات آن در برابر رژیم صهیونیستی صورت نداده است. لذا بر اساس آنچه که گفته شد، به همان گفته اول خود باز می گردیم که به نظر می رسد عادل الجبیر هنگام سخن گفتن از حمایت های بی دریغ ریاض از فلسطین، دچار خطای کلامی شده و به جای اسرائیل از کلمه فلسطین استفاده کرده است.

ضعف و سستی حاکم بر ساختار سیاسی عربی

واقعیت مطلب در خصوص کشورهای عربی منطقه امروز این است که ما در میان ساختار سیاسی کشورهای عربی یک ضعف و سستیِ آشکار و عمده را مشاهده می کنیم. این ضعف و سستی آن است که این کشورهای عربی در منطقه دارای یک محور هستند و آن محور نیز عربستان سعودی است. در این میان، عربستان سعودی هم تلاش می کند تا نوعی از عربیت و اسلامیت را که دارای همزیستی مسالمت آمیز با آمریکا و رژیم صهیونیستی است، رهبری کند. در نقطه مقابل این کشورهای عربی، در گذشته یک جبهه دیگری وجود داشت که از آنها تحت عنوان جبهه پایداری یاد می شُد. کشورهای عربی سوریه، الجزایر و لیبی در میان این دست از کشورها بودند که درست در نقطه مقابل کشورهای محافظه کار عربی قرار می گرفتند. اکنون که سوریه درگیر مسائل امنیتی داخلی است، لیبی از لحاظ امنیتی تقریبا فروپاشیده و الجزایر هم حالت انفعال به خود گرفته است ، به نظر می رسد که این جبهه دیگر کارایی سابق خود در برابر کشورهای عربی ندارد. لذا این خلأ در میان کشورهای عربی به وجود آمده است؛ یعنی آن دسته از کشورهایی که نمی خواهند همسو با عربستان سعودی باشند، عملا خاموش شدند.

یادداشت دیگری از سعدالله زارعی را بخوانید:

سراسیمگی نتانیاهو از ضرب شست جولان

منطقه در حال بازگشت به وضعیت طبیعی است

بدیهی است اگر محوری در میان کشورهای عربی شکل گیرد، تعدادی از کشورها که نمی خواهند رویکردی مشابه سعودیها داشته باشند و همچنین نمی خواهند روند جنایتهای رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطینیان ادامه پیدا کند، به این محور خواهند پیوست. در نتیجه باید گفت که اتفاقات اخیر اراضی اشغالی نظیر جنایت های بی سابقه علیه اهالی غزه و شهادت حدود 120فلسطینی و زخمی شدن حدود 10 هزار تَن دیگر و همچنین اتفاقاتی مانند انتقال سفارت ایالات متحده آمریکا از تل آویو به قدس اشغالی، مواضع محکم تر کشورهای جهان اسلام و کشورهای جهان عرب را می طلبید که ضعف های فوق الذکر مانع از تحقق این مهم شد. اگر در میان کشورهای عربی، یک کشور به عنوان پیشرو حقیقتا به فکر مسأله فلسطین باشد و اقدامات عملی برای نجات مردم فلسطین از چنگ صهیونیستها اتخاذ کند، خواهیم دید که شماری از دولت های عربی ـ اسلامی کنونی هم به تبعیت از آن به حمایت از مسأله فلسطین مبادرت خواهند ورزید.

عدم اقبال کشورها برای  انتقال سفارتخانه ها به قدس شریف

«دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا پیش بینی می کرد که جمع قابل توجهی از کشورها ضمن تأسی به ایالات متحده سفارت های خود را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کند. اما دیدیم که در میان کشورها چند کشور ناشناخته مانند گواتمالا که در برخی کشورها اساسا سفارتخانه هم ندارند برای انتقال سفارت خود به بیت المقدس اعلام آمادگی کرده اند. دنیا به چنین پدیده ای به هیچ وجه نگاه ارزشمندی ندارد. این احتمال وجود دارد که در آینده تحت فشار ایالات متحده آمریکا، شماری از کشورها سفارتخانه های خود را به بیت المقدس منتقل کنند اما اینکه این پدیده تبدیل به یک موج عظیم و فراگیر شود بسیار بعید به نظر می رسد. در این میان، اسرائیلی ها هم بیش از دیگران برای انتقال مراکز دولتی خود از تل آویو به قدس با معذوریت مواجه اند. بنابراین، رخدادهای آینده نشان خواهد داد که قضایا به آن سهل و روانی که ترامپ تصور می کرد، نیست.

منبع: فارس