کد خبر 857019
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۳

سرنوشت محسن هاشمی در عالم سیاست سرنوشت جالبی است و حضور وی در شورا چنان تشریفاتی و بی تاثیر شده است که خود وی نیز به آن معترف است.

به گزارش مشرق  در حالیکه به نظر می رسید اصلاح طلبان برای حضور قدرتمند و متفاوت در مدیریت شهری برنامه ای جدید داشته باشند ولی عملکرد یکساله آنها هرچند متفاوت است اما در بلاتکلیف گذاشتن شهر و خسارت های هر روزه به منافع شهروندان.

بیشتر بخوانید:

افشاگری "کارگزاران" درباره زد و بند بر سر انتخاب شهردار تهران

اصلاح طلبان هرچند در بازی عیان خود محمدباقر قالیباف را به حربه های مختلف از جمله اتهامات بی اساس مالی و پرونده سازی های از این دست مورد تخریب قرار دادند ولی دست آنها در نقد و تخریب دستاوردهای وی در ساخت و ره اندازی ابرپروژه ها بسیار کوتاه است. یکبار عبور از برزرگراه امام علی (ع) کافی است تا هر فردی را به تحسین از چنین غول بزرگراهی وادارد. نشستن بر کنار دریاچه ای در غرب تهران روزی آروزی شهروندان بود ولی دریا به تهران آمد. نماد تهران پس از چندین دهه از برج آزادی خود را به برج میلاد سپارد. خطوط متروی تهران از 70 کیلومتر به 320 کیلومتر رسید. پل طبیعت به نماد پیوند طبیعت و مدرنیته تبدیل شد. اتوبوس های قرمز رنگ تندرو خیابان ها درنوردیدند. اینها و صدها ابرپروژه و طرح های ریز و درشت دیگر که پیش روی چشم شهروندان تهران در طول یک دهه  و در اوج تحریم های اقتصادی رقم خورد نشان از دمیدن سبک جدید مدیریتی بود که می توانست و می تواند در شرایط بحران های اقتصادی و معیشتی کشور چاره ساز باشد.

عیار محسن هاشمی با اصلاح طلبان مشخص شد

سیاست ورزی محسن هاشمی کیلومترها با ابوی اش فاصله دارد. به نظر بسیار رو بازی می کند و همه دستش را می خوانند ولی شاید بتواند صبر وی برای رسیدن به هدف را یکی از خصایص هاشمی ها دانست. محسن هاشمی و جریان مطبوع وی برای حضور در انتخابات شورای شهر و روستا، هدف را شهرداری قرار داده بودند. شهرداری تهران دارای ظرفیت ها و امکانات بسیاری است که هر حزب و گروهی را راغب می سازد تا تمام تلاش خود را برای رسیدن به شهرداری به کار ببندند.

محسن هاشمی توانست در انتخابات رای اول تهران برای ورود به شورای شهر باشد ولی این حضور بلیت ورود وی به طبقه هفتم ساختمان خیابان بهشت را صادر نکرد. مهمترین و بزرگترین مانع نه رقبای سیاسی بلکه اصلاح طلبان بودند. اعضای شورای شهر تهران ترکیبی از گروه های سیاسی اتحاد ملت، اعتماد ملی، کارگزاران، ندای ایرانیان، کار، انجمن اسلامی معلمان و انجمن زنان اصلاح طلب است. سه حزب اول دارای بیشترین قدرت چانه زنی و لابی گری هستند و مابقی در ائتلاف با این سه گروه می توانند نقشی را در تصمیمات شورای شهر به پیش ببرند.

اولین تلاش محسن هاشمی با سد میثاق نامه ای روبه رو شد که بعدها مشخص شد وی هرگز آن را امضا نکرده و غلامحسن کرباسچی، دبیرکل کارگزاران نیز اعلام کرد میثاق نامه وحی منزل نیست که نتوان آن را تغییر داد یا نادیده گرفت. براساس این میثاق نامه که هرگز رونمایی نشد، اعضای شورای شهر نمی بایست برای تصدی پستی دولتی و مانند آن استعفا دهند. برهم خوردن ترکیب یکدست شورای شهر و ورود احتمالی مهندس مهدی چمران به شورا دلیل دیگری بود که عدم خروج محسن هاشمی را توجیه می ساخت.

عملکرد محمدعلی نجفی آنتی تز یکدستی شورای شهر

با انتخاب نجفی به عنوان شهردار دوره ای از گذار و سپس ناکارآمدی آشکار شد. وی در مدت 7 ماهه ای که سکان هدایت تهران را در دست داشت و با شعار پیشرفت و شکوفایی و مشارکت وارد گود میدان مدیریت شهری شد، هرگز نتوانست خواسته ها را برآورد کند و یک نمره منفی بزرگی در کارنامه اصلاح طلبان گذاشت و رفت.

اما کنش محسن هاشمی به عنوان رئیس شورای شهر در دوره نجفی جالب توجه بود. وی سعی می کرد تا مواضع توامان حمایتی و انتقادی نرم از خود بروز دهد. حمایت های وی از نجفی در سه ماه اول وجود داشت و به تدریج انتقاداتی به عملکرد شهرداری و معاونت ها از سوی شورا و هیات رئیسه شنیده می شد. هرچند اصلاح طلبان سعی می کردند در ابتدای امر برای حفظ انسجام انتقادات را رسانه ای نکنند ولی عملکرد نجفی در زلزله آذرماه سال گذشته و غیبت مشکوک وی در کنار آتش سوزی ساختمان برق حرارتی وزرات نیرو و برف بهمن ماه تهران، چاره ای باقی نگذاشت تا رئیس شورای شهر به انتقاد از عملکرد شهردار بپردازد.

وی بعدها نیز در چندین مصاحبه و اظهارنظر علنی در شورای شهر اعلام کرد که در شش یا هفت ماه گذشته شهرداری در برخی از حوزه ها مانند عمرانی و فنی کارنامه خوبی نداشته است. با اعلام استعفای نجفی در 23 اسفندماه سال گذشته، بار دیگر بخت محسن هاشمی برای شهرداری در آسمان تهران درخشید.

ستاره بختی که زود خاموش شد

عدم قابلیت نجفی ثابت کرد که مدیریت در شهرداری تهران یک کار سنگین و حساس است که نیروی فعال، باتجربه و آشنا با پیچ و خم های شهرداری را می طلبد. در میان اصلاح طلبان یکی از گزینه هایی که می توانست تا حدودی این مولفه ها را یدک بکشد، محسن هاشمی بود. هاشمی به اذعان اصولگرایان نیز گزینه مناسبتری نسبت به سایر افراد برای شهرداری بود.

استعفای محمدعلی نجفی، ضرروت یک تصمیم سخت را در مقابل اعضای شورای شهر قرار داد و با وجود آنکه برخی از اعضای شورا مانند محمدعلیخانی صراحتا از محسن هاشمی حمایت می کردند، کماکان موانع سخت در مقابل وی صف می کشیدند.

اختلافات بر سر انتخاب شهردار جدید چنان در میان اصلاح طلبان اوج گرفت که درگیری های پشت پرده به روی صحنه آمد. حزب اتحاد ملت، کارگزاران را مقصر اصلی استعفای نجفی می دانست و کارگزاران، اتحاد ملت را بانی اصلی تعطیلی و انتخاب شهردار ضعیف معرفی می کرد. آنچه مشخص بود روند انتخاب شهردار در میان اعضای شورای شهر به یک کلاف سردرگم تبدیل شد.

روگردانی حزب اتحاد ملت و مخالفت صریح اعضای آن با محسن هاشمی، اظهارنظر تند کرباسچی را به دنبال داشت که اعلام کرد شورای شهر ماههاست تهران را بین زمین و آسمان رها کرده و دستاورد خاصی نداشته است. این دقیقا برخلاف ادعای برخی از اعضای شورا مبنی بر کارنامه درخشان شورای شهر در مبارزه با فساد، اقدامات عمرانی و دمیدن روح جدید در کالبد تهران بود!

با وجود اصرارها بازهم محسن هاشمی نتوانست از سد اصلاح طلبان عبور کند. کسی که در شورای چهارم تهران توانسته بود 14 رای از 31 عضو شورا اصولگرا- اصلاح طلب در رقابت با محمدباقر قالیباف کسب کند، این بار تنها در میان 28 نفر گزینه معرفی شده از سوی اعضای شورا قرار گرفت و نتوانست وارد رقابت هفت نفره شود. این فرآیند به حدی براساس بازی ها و لابی های سیاسی پیش رفت که در میان 5 گزینه نهایی، سه تن معاونین شهردار سابق تهران بودند. نکته جالبتر آنکه کسی مانند مکارم حسینی که در دوره نیمه نهایی و پیش از آن بالای 15 رای داشت در رقابت با افشانی تنها توانست یک رای! کسب کند و این نشان از نفوذ بالای زعما و گروه های سیاسی اصلاح طلب در شورای شهر داشت که هر آن تعیین کننده بازی رای گیری در شورا بودند.

پشت پای دوباره اصلاح طلبان به محسن هاشمی از سوی هر شخصیت یا گروه اصلاح طلب صورت گرفته باشد، نشان می دهد هاشمی هرگز نمی تواند در این جریان میدان دار باشد و تنها می بایست براساس تصمیمات بزرگان حرکت کند! هاشمی قصد داشت با شهردار شدنش خاندان هاشمی را بار دیگر در عرصه سیاسی کشور بالا بکشد و گوشه ای از تجربه مدیریتی خود را نیز به محک آزمون بزرگ شهرداری بگذارد. امری که می تواند او را در میان رجال سیاسی ایران چند پله بالاتر ببرد و بختش را برای رقابت های ریاست جمهوری 1400 بیشتر باز کند.

رفتارها و اقدامات صورت گرفته درشورای شهر، محسن هاشمی را بی اثر کرده است. وی در مصاحبه ای اعلام کرده است که شورای شهر تشریفاتی است: «جایگاه شورای شهر، از آنچه که تصور می کردم جنبه تشریفاتی و تبلیغاتی بیشتری دارد. انتظارم این بود که در این جایگاه بتوانم با سرعت و انرژی بیشتری به معضلات شهر بپردازم اما، متاسفانه مسائل فرهنگی و سیستماتیکی وجود دارد که موجب می شود بخش زیادی از انرژی، وقت و انگیزه برای خدمت مستهلک شود.»

به هرحال آنچه که در قبال محسن هاشمی در طیف اصلاح طلب در جریان است تقریبا به مانند همان رفتارهایی است که با محمدرضا عارف می شود. رفتارهایی که گاها تحقیرآمیز و همراه با تمسخر طیف ها و رسانه های اصلاح طلب است. عارف به یک عنصر کم فایده در مجلس تبدیل شده و هر بار که قصد دارد یک بازی جدی را در میان اصلاح طلبان شروع کند، به سرعت پس زده می شود. محسن هاشمی در میان اصلاح طلبان هرگز نمی تواند بیش از یک اندازه معین شده پرواز کند و نقش های درجه دو و سه نهایت سهمی است که به وی داده خواهد شد.