کد خبر 857772
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۱

با وجود آنکه آمریکا در توافقنامه الجزایر، بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی تعهد داده که در امور داخلی ایران مداخله نکند مستندات مختلف کماکان گواهی می‌دهند.

به گزارش مشرق، اظهارات «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا در اندیشکده دست‌راستی «هریتیج» که اولین سخنرانی او برای تشریح سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران بود به عنوان سخنانی از جنس براندازی تعبیر شد. با این حال، اما، براندازی سیاستی نیست که آمریکا به تازگی آن را در دستور کار قرار داده باشد و چنانکه خواهیم دید در دولت‌های مختلف آمریکا در دستور کار قرار داشته، اما همواره ناکام مانده است.

با وجود آنکه آمریکا در توافقنامه الجزایر، بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی تعهد داده که در امور داخلی ایران مداخله نکند مستندات مختلف کماکان گواه می‌دهند که تلاش برای براندازی سخت و نرم در ایران همواره در دستور کار سیاستمداران در واشنگتن قرار دارد.

این موضوع البته در مقاطعی با رویکرد سخت نظامی و در مقاطعی با استفاده از الگوی براندازی نرم در پوشش برنامه‌های دموکراسی و حقوق بشر پیگیری شده است.

 پس از حصول برجام مقام‌های دولت و کنگره آمریکا دست‌کم یکی از اهداف توافق هسته‌ای را تغییر نرم معادله قدرت و سیاست داخلی ایران و استحاله شخصیت نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته‌اند. مخالفان این توافق، مانند «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور امریکا هم، یکی از علت‌های مخالفت با آن را ناکافی بودن آن برای این استحاله می‌دانند و به این جهت، خواستار به کارگیری رویکردی سخت‌تر برای تحقق این هدف هستند.

بیشتر بخوانید:

کدام شرکت‌های خارجی در ایران می‌مانند؟

خطرات تعمیم قواعد ریاضی به عالم سیاست!

در واقع، تلاش‌های نظام حاکمیتی آمریکا در این راستا محدود به دوران پس از توافق هسته‌ای نیست و می‌توان گفت مهار و مدیریت ایران سیاستی است که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار قرار داشته و تا کنون میلیون‌ها دلار نیز صرف دستیابی به این هدف شده است.

«کنث کزمان»، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در «سازمان تحقیقات کنگره آمریکا» در گزارش‌های متعددی که اخیراً درباره ایران به رشته نگارش درآورده به گردآوری بودجه‌هایی پرداخته که از سال 2004  در قالب برنامه‌های دستگاه‌های مختلف آمریکا و برای براندازی نرم در ایران به تصویب کنگره درآمده‌اند.

این تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا در آخرین گزارش خود با عنوان«ایران: سیاست‌ها، حقوق بشر و سیاست آمریکا»توضیح می‌دهد که کنگره آمریکا و دولت‌های این کشور این بودجه‌ها را با هدف «ایجاد تغییرات سیاسی در ایران از طریق ارتقاء دموکراسی» (ص 28) تصویب کرده‌اند.

«کزمان» سپس نام برنامه‌های دستگاه‌های مختلف آمریکا و بودجه‌هایی که به آنها اختصاص یافته را در قالب یک جدول (که ترجمه آن در زیر آورده شده) خلاصه کرده است.

سال مالی 

اعتبار اختصاص‌یافته

2004

منابع مالی تخصیص داده‌شده برای عملیات خارجی: 1.5 میلیون دلار برای «سازمان‌های آموزشی، انسانی و سازمان‌های غیردولتی و افراد داخل در ایران برای حمایت از پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر در ایران.

دفتر دموکراسی و کار وزارت امور خارجه ایالات‌متحده نیز 1 میلیون دلار به واحدی در دانشگاه ییل و همچنین 500 هزار دلار به موقوفه ملی برای دموکراسی اختصاص داد.

2005

3 میلیون دلار از تخصیص‌های بودجه‌ای کمک‌های خارجی برای ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت. بخش‌های دارای اولویت در این زمینه شامل توسعه احزاب سیاسی، رسانه، حقوق کار، ارتقاء جامعه مدنی و حقوق بشر است.

2006

11.15 میلیون دلار برای ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت که در این میان 4.15 میلیون دلار به وزارت امور خارجه و برنامه حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی تعلق گرفت و 7 میلیون دلار نیز به دفتر امور خاور نزدیک اختصاص یافت.

2006 و برنامه حمایتی

درمجموع 66.1 میلیون دلار از 75 میلیون دلار درخواستی توسط وزارت امور خارجه به برنامه ترویج دموکراسی تعلق گرفت. 20 میلیون به‌صورت مستقیم به برنامه ترویج دموکراسی تعلق گرفت، 5 میلیون دلار برای دیپلماسی عمومی بر روی جمعیت ایران تعلق گرفت و 5 میلیون دلار نیز برای تبادل فرهنگی اختصاص یافت. همچنین 36.1 میلیون دلار به تلویزیون صدای آمریکا و رادیو فردا اختصاص یافت.

2007

در بودجه سال 2007 میلادی نیز 6.55 میلیون دلار برای ایران و سوریه اختصاص یافت که 3.04 میلیون دلار تنها برای ایران استفاده شد. البته منابع مالی بیشتری نیز مورد درخواست نبود.

2008

در سال 2008 60 میلیون دلار از 75 میلیون دلار درخواستی به این برنامه اختصاص یافت که 21.6 میلیون دلار آن به برنامه ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت. 7.9 میلیون دلار نیز برای حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی اختصاص یافت. همچنین از طریق این بودجه 33.6 میلیون دلار دیگر نیز برای رسانه‌های مرتبط با ایران درخواست شده بود که بودجه تلویزیون صدای آمریکا دراین‌باره 20 میلیون دلار و رادیو فردا 8.1 میلیون دلار بود. 5. میلیون دلار دیگر نیز برای مبادلات با ایران اختصاص یافت.

2009

میان مبلغ مورد درخواستی وزارت امور خارجه برای برنامه سال 2009، 65 میلیون دلار بود. این برنامه با این هدف شکل گرفت که «به حمایت از خواسته‌های مردم ایران برای جامعه‌ای دموکراتیک و باز با ترویج جامعه مدنی، مشارکت مدنی آزادی رسانه‌ها و آزادی اطلاعات بپردازد» از این میزان 25 میلیون دلار تنها به پروژه ایران تعلق گرفت.

2010

40 میلیون دلار برای پیشبرد برنامه دموکراسی در خاور نزدیک از کنگره درخواست شد. طرح اصلی این برنامه ترویج حقوق بشر، جامعه مدنی، و دیپلماسی عمومی در ایران با استفاده از این بودجه بود که قرار بود برای کل منطقه مورداستفاده قرار بگیرد اما بیشتر آن در امور ایران مورداستفاده قرار گرفت.

2011

40 میلیون دلار برای پیشبرد دموکراسی در کشورهای منطقه درخواست شد که میزان مورداستفاده از این بودجه برای ایران مشابه سال 2010 بود.

2012

این بودجه بازهم در سال 2012 کاهش یافت و به 35 میلیون دلار برای کل منطقه رسید

2013

در سال 2013 بودجه درخواستی به 30 میلیون دلار رسید و در مورد طریقه هزینه کرد آن در کشورهای منطقه اطلاع خاصی در دست نیست

2014

30 میلیون دلار مانند سال قبل

2015

30 میلیون دلار مانند سال قبل و البته در سال 2015 بیشتر این بودجه صرف مبارزه با سانسور و فیلتر اینترنت در ایران شد.

2016

30 میلیون دلار از کنگره درخواست شده است که سهم ایران مانند سال‌های قبل خواهد بود.

2017

30 میلیون دلار از کنگره درخواست شده است که سهم ایران مانند سال‌های قبل خواهد بود.

 البته انتظار می‌رود هزینه‌هایی که واشنگتن برای نفوذ و تغییر معادلات قدرت در ایران صرف می‌کند از ارقام ذکر شده در بالا نیز بسیار بالاتر باشد، چرا که در واقع سازمان‌هایی که مجری این برنامه‌ها هستند علاوه بر بودجه دولتی از طرف نهادهای دیگری هم تأمین مالی می‌شوند.

به عنوان مثال، بنیاد موقوفه ملی دموکراسی، علاوه بر اعتبارات سالانه‌ای که از دولت آمریکا دریافت می‌کند در سال‌های گذشته از نهادهای متنوعی مانند «بنیاد ریچارسون»، «بنیاد جان الین»، «بنیاد بردلی» و برخی نهادهای دیگر نیز تأمین مالی شده و طبعاً ممکن است بخشی از آنها هم را درباره پروژه‌های مربوط به ایران هزینه کرده باشد.

ضمن اینکه این جدول به هزینه‌های مخفیانه‌ای که در دولت‌های مختلف آمریکا برای ناآرام کردن ایران صرف شده و معمولأ در سندهای سالانه بودجه‌ها آورده نمی‌شوند اشاره‌ای نمی‌کند.

در یکی از این موارد، سیمور هرش، روزنامه‌نگار تحقیقی سرشناس آمریکایی در گزارشی آشکار کرد که کنگره آمریکا در سال 2008 با درخواست بودجه 400 میلیون دلاری جورج دبلیو بوش برای پیشبرد طرحی مخفیانه که هدف آن تشدید تنش‌های قومی – مذهبی و براندازی نرم در ایران بوده موافقت کرده است. (نیویورکر، 2008). بوش این درخواست را با صدور یک سند بسیار محرمانه موسوم به «یافته ریاست‌جمهوری» که غیر از خودش برخی از سران کنگره از آن خبردار می‌شوند مطرح کرده بود و به همین سبب، طبیعی است که این رقم در بودجه سالانه گنجانده نشده است.  

نکته دیگر اینکه بیشتر برنامه‌ها و بودجه‌های اختصاص یافته‌ای که «کزمن» به آنها اشاره کرده ممکن است در نگاه اول طرح‌هایی تنها برای ارتقاء دموکراسی، پیشبرد حقوق بشر و تحکیم نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد به نظر برسند، اما بررسی بیشتر نحوه استفاده از آنها در کشورهای مختلف و ایران از حقایقی دیگر پرده برمی‌دارند.      

اسم رمز براندازی؛ مرگبارترین صادرات آمریکا

«برنامه‌های ترویج دموکراسی»، در واقع نام برنامه‌هایی هستند که برخی از سازمان‌های «قدرت نرم» (جنگ نرم) آمریکا - چنانکه خود ادعا می‌کنند – آنها را با هدف تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان اجرا می‌کنند.

برخی از مهم‌ترین سازمان‌های جنگ نرم آمریکا که این برنامه‌ها را اجرا می‌کنند عبارتند از: آژانس ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین‌المللی (USAID)، بنیاد جامعه باز، مرکز وودر ویلسون، خانه آزادی، صندوق موقوفه ملی برای دموکراسی (NED)، موسسه دموکراتیک ملی، موسسه ملی جمهوری‌خواهان، بنیاد فورد، بنیاد برادران راکفلر، بنیاد دموکراسی در ایران،  مرکز مستندسازی اسناد حقوق بشر ایران و غیره.

بیشتر این سازمان‌ها، اهداف خود را کمک به پروژه‌های بشردوستانه و ترویج دموکراسی اعلام کنند. به عنوان مثال، «آژانس آمریکا برای توسعه بین‌المللی» مأموریت خود را «ریشه‌کن کردن فقر و تقویت جوامع مستحکم دموکراتیک» اعلام کرده (وب‌سایت‌آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا) و «موقوفه ملی دموکراسی» خود را یک سازمان خصوصی و غیرانتقاعی معرفی می‌کند که در تلاش برای ترفیع و تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر دنیا است. (وب‌سایت موقوفه ملی دموکراسی)

اما، از سوی دیگر شواهد دیگری حاکی است که تقریبأ تمامی این سازمان‌ها و برنامه‌های موسوم به «ترویج دموکراسی» در جهت اهدافی کاملأ در جهت عکس با آنچه اعلام می‌کنند به کار رفته‌اند، تا جایی که شماری از تحلیلگران بین‌المللی این برنامه‌ها را روش‌های جدید، نرم و بدون خشونت حاکمان کاخ سفید برای تغییر نظام سیاسی کشورهای مخالف آمریکا و در امتداد کودتاها و براندازی‌های خشن دهه‌های قبل‌تر «سیا» می‌دانند (به عنوان مثال ببینید: کتاب«ترویج دموکراسی و انقلاب‌های رنگی»، نوشته سوزان استوارت 2012).     

در همین راستا، «آلن واینتاین» که خود یکی از بنیان‌گذاران بنیاد «موقوفه ملی دموکراسی» است سال 1991 در مصاحبه‌ای با واشنگتن‌پست گفت: «بخش زیادی از کارهایی که ما امروز انجام می‌دهیم همان کارهایی هستند که سیا 25 سال پیش به طور مخفیانه انجام می‌داد.» (واشنگتن‌پست،22 سپتامبر 1991)

 مطابق اطلاعاتی که تا کنون به دست آمده، نیکاراگوئه، بلغارستان، آلبانی، کوبا، مغولستان، هائیتی، صربستان (کودتای سال 2003)، گرجستان (انقلاب رز)، اوکراین (انقلاب نارنجی) و ونزوئلا و چند کشور دیگر کشورهایی هستند که از برنامه‌های ترویج دموکراسی برای نفوذ یا براندازی نرم در آنها استفاده شده است (نقل از وبگاه فارن‌پالیسی ژورنال). «ویلیام بلوم»، تاریخدان و نویسنده سرشناس آمریکایی بر همین اساس در یکی از کتاب‌های جدیدش دموکراسی را «مرگبارترین صادرات آمریکا» می‌نامد. (ببینید: کتاب «دموکراسی؛ مرگبارترین صادرات آمریکا»، نوشته ویلیام بلوم، 2013)

در جدیدترین مورد فاش شده در همین راستا خبرگزاری آسوشیتدپرس سال 2014 آشکار کرد که آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا (USAID)  یک شبکه ارتباطی به نام «توئیتر کوبایی» برای جذب جوانان این کشور و تحریک کردن آنها به ایجاد اغتشاش و در نهایت براندازی دولت ایجاد کرده بود. (نقل از واشنگتن‌پست، 2014)  

سازمان‌های جنگ نرم و ایران

مستندات گسترده‌ای درباره تلاش سازمان‌های جنگ نرم آمریکایی برای نفوذ و براندازی نرم در ایران وجود دارد.

  به عنوان مثال، «جرمی هاموند»، تحلیلگر سیاسی و سردبیر نشریه «فارن‌پالیسی‌ژورنال»، بنیاد «موقوفه ملی برای دموکراسی» را یکی از مهم‌ترین سازمان‌هایی می‌داند که در راستای تأمین مالی گروه‌های برانداز در ایران فعالیت می‌کند. این سازمان، چنانکه در وب‌سایت خود اعلام کرده با بسیاری از مخالفان ایرانی از جمله هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، شیرین عبادی و منوچهر محمدی ارتباط دارد. «موقوفه ملی برای دموکراسی» از طریق یکی از سازمان‌های تابعه خود به نام «موسسه بین‌المللی جمهوری‌خواهان» در سال‌های گذشته کارگاه‌هایی در دبی برای آموزش براندازی در ایران برگزار کرده است. (نیویورک‌تایمز، آوریل 2006)

مثال دیگر در این باره درخواست «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه اسبق آمریکا از کنگره برای دریافت بودجه 75 میلیون دلاری جهت راه‌اندازی جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای علیه ایران و کمک به مخالفان داخلی این کشور است.

علاوه بر این موارد که به عنوان نمونه ذکر شدند، تقریباً تمامی دیگر برنامه‌های ذکرشده در جدول «کزمان» نیز برای انجام عملیات خرابکارانه و ارتباط‌گیری با گروه‌های برانداز مورد استفاده قرار گرفته‌اند که در فرصت‌های بعدی بیشتر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

منبع: تسنیم