کد خبر 858251
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۸

درون جعبه‌آینه، در لابه‌لای عناصر مختلف و در واقع در ذات هریک از آن‌ها، زمانی دراز، فشرده شده است. برای فهم جعبه‌آینه‌ها پیش از هر چیز باید درباره نسبت ما و مادر اندیشید.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - ظاهراً جنگ فرایندی کاملاً مردانه است اما در جنگی تمام‌عیار کجا می‌توان نشانی از زنانگی یافت؟ پاسخ ساده است: زمانی که جنگ از سوی یکی از دو طرف، وجه دفاعی به خود می‌گیرد. موضع زنانه در زمان تجاوز، موضعی تدافعی است. درباره شکل تدافعی، اگر به تفاوت رفتار زن با مرد توجه کنیم، درمی‌یابیم که معمولاً آنکه سرانجام از مرز واقعی خانه‌اش دفاع می‌کند، زن است. رفتار مردانه در چنین موقعیت‌هایی یا رفتاری تهاجمی است که از مرز عبور می‌کند یا رفتاری توأم با عقب‌نشینی.

یکی از جلوه‌های بروز زنانگی در جنگ پدیده جعبه‌آینه‌های مزار شهداست. تا کنون پژوهشی درباره جعبه‌آینه انجام نشده است، اگرچه می‌توان به جرأت گفت که تقریباً هرآنچه تلاش می‌شود به زبان‌های مختلف درباره دفاع‌مقدس ایرانیان گفته شود، در جعبه‌آینه متجلّی است. جعبه باشکوهی که تاکنون بی‌هیچ هویت مشخّص و سازمان‌داده‌شده‌ای، هستی بی‌نام خود را تداوم بخشیده است. در جعبه‌آینه، خانواده هر شهید به فراخور تعلّقات، خاطرات، سلیقه و فرهنگ اجتماعی‌اش، مجال بروز رفتاری زیبایی‌شناسانه پیدا می‌کند.
جعبه‌آینه تاکنون نام مشخّصی نداشته، زیرا اوّلاً به‌دلیل معناهای مختلفی که در خود دارد، از پذیرفتن طبیعی نامی مشخّص سر باز زده و ثانیاً به‌دلیل داشتن شمایل و عناصر روزمرّه زندگی، از ایدئولوژی تبلیغاتی دور مانده است. به جرأت می‌توان گفت تنها جایی که نزدیکان، خاصّه مادر شهید، در آنجا از غفلت و ازدحام جهان آرام می‌گیرد، روبه‌روی همین جعبه‌آینه است.
میان جعبه‌آینه و ایدئولوژی جنگ، تمایزی هست و چیزی از خشونت جنگ در آن دیده نمی‌شود، بلکه اساساً جعبه‌آینه به‌جای آشکار کردن، در پی پنهان کردن است و به نحوی استعاری، نوعی مناجات‌نامه را به زبان زنانه در خود دارد و به همین دلیل است که به نظام زبانی مسلّط، تن نمی‌دهد.
درون جعبه‌آینه، در لابه‌لای عناصر مختلف و در واقع در ذات هریک از آن‌ها، زمانی دراز، فشرده شده است. برای فهم جعبه‌آینه‌ها پیش از هر چیز باید درباره نسبت ما و مادر اندیشید. مادر همان کسی است که روزی از او متولّد شده‌ایم، حال آنکه روزی ما یا او، شاهد مرگ و از دست دادن دیگری خواهد بود. لحظه‌ای پرسش‌برانگیز است. من از سرزمین مادر متولّد شده‌ام امّا مادر از فرط بودنش در هر جا، هیچ نشانی از خاستگاه در خود ندارد. او هست، همچون زمینی که یکسره هست.
 از سوی دیگر مادر با مفهوم خانه پیوند خورده است. زادگاه همان خانه است با مفهوم رجعت. خانه به معنای عام، جایی است که در آن از کسی زاده شده‌ایم که او نیز احتمالاً در همان‌جا زاده شده است. خانه در جهان، جهت ایجاد می‌کند. خانه در نظر هر فرد خانه‌زاد، جهان را به خود می‌خواند. اینجاست که مادر، زادگاه و خانه در یک ردیف قرار می‌گیرند و هنگامی که پای شهیدی در میان باشد، جعبه‌آینه بر اساس طرح یک خانه شکل می‌گیرد.
هنگامی‌که مادر در غیاب فرزند، روی سنگ قبر او قرار می‌گیرد و احساس می‌کند چندان‌که باید، تجربه زندگی با فرزند را درنیافته، دست‌به‌کار می‌شود و خانه‌ای برای فرزندش دست و پا می‌کند. او در واقع فرزندش را به این خانه فرا می‌خواند.


چینش جعبه‌آینه‌ها بیشتر محبّت مادر برای فرزندش را نشان می‌دهد تا محبّت دیگر نزدیکان شهید را به او. به بیان‌دیگر، در جعبه‌آینه، وجه مادرانه از وجوه ممکن دیگر بارزتر است.
یک‌بار دیگر داستان جعبه‌آینه را مرور کنیم. فرزندی جانش را در راه هدفی مقدّس داده است. از دیدگاه طبیعی، مادر دست‌کم جسم او را دیگر نخواهد دید. از دیدگاه دینی که مادر نیز به آن معتقد است، فرزند نمرده و همچنان زنده است. از نظر عرف جامعه مذهبی، اگرچه فرزند مجرّد بوده امّا ناکام از دنیا نرفته، چرا که به شهادت رسیده و نزد خدایش روزی‌گیرنده است. مادر در میان دیدگاه‌هایی چنین، یک راه بیشتر ندارد: فرزند را به‌صورت نمادین، نزد خود بازسازی کند. پرده سفید و نازک، همچنان که از یک‌سو، با پوشاندن و تجلّی توأمان است، از سوی دیگر مظهر امرِ پاکی است که همواره به مراقبتی مادرانه نیاز دارد. مادر با رفتار هنرمندانه خود در چینش جعبه‌آینه، توأمان از فقدان فرزند و فقدان عروس خود حکایت می‌کند.
در هرحال، اگرچه ممکن است برخی از جعبه‌آینه‌ها با همه ویژگی‌های یادشده، نه به‌دست مادر، بلکه به‌وسیله همسر شهید یا دیگر اعضای خانواده بر پا شده باشد امّا آنچه به شکل کلّی، روح جعبه‌آینه را می‌سازد، روحی مادرانه است.

*صبح نو