به گزارش مشرق، چند ساعت از بازی دوستانه با ترکیه می گذرد. دهمین باخت ملی پوشان با کارلوس کی روش رقم خورد. چه کسی است که 90 دقیقه به ورزشگاه فاتح تریم چشم دوخته باشد و نگران نشده باشد؟ مگر می شود نسبت به این باخت بی توجه بود؟ ترکیه در غیاب خیل از عظیمی از ستاره هایش هر وقت اراده می کرد به دروازه ما نزدیک می شد؛ جای خالی یک رهبر در قلب دفاعی عیان بود؛ مدافعین کناری به راحتی دور می خوردند و نفراتی که در پست های غیر تخصصی به کار گرفته شده بودند سردرگم بودند؛ خط حمله زهر همیشگی را نداشت و ...
"برنده ها از شکست خوردن نمی ترسند ولی بازنده ها چرا. شکست بخشی از فرایند موفقیت است. کسانی که از شکست دوری می کنند از موفقیت نیز دوری می کنند." با خواندن بلند بلند این جمله از رابرت کیوساکی، به سراغ اصل مطلب می رویم. از اینجا به بعد فقط با نیمه پر لیوان کار داریم. مثبت اندیشی را سرلوحه کار خود قرار می دهیم. پس اگر جزو آن دسته قلیلی هستید که به واسطه محقق نشدن خواسته های شخصیتان یا به بهانه در جبهه مخالف بودن اسطوره هایتان، از باخت تیم ملی خشنود شده اید و ته دلتان قنج رفته خواهشا همینجا ما را ترک کنید. اینجا، جایی برای شما و بدبین ها و نا امیدها نیست.
اما بعد. چرا باید بعد از باخت به ترکیه به این تیم ملی امیدوار بود؟ به چه علت یا علت هایی همچنان رویای صعود به مرحله بعد را باید در ذهن پرورش داد؟ پیش از شمارش این علل، این قسمت را با جمله هاولاک الیس به پایان می رسانیم:" ما موفقیت خود را بر پایه شکستهایمان بنا می سازیم"
خوب موقعی باختیم
"موفقیت بر روی ستونهای شکست شکل می گیرد."
دیرتر از حد تصور کارمان را شروع کردیم. بازی های دوستانه هر کدام با مشکلی بزرگ روبرو شدند و به همین دلیل در فاصله 17 روز تا آغاز مسابقات جام جهانی، چنین محک سفت و سختی خوردیم و ضعفهایمان هویدا شد. اما چه خوب که الان با شکست روبرو شدیم. هم می شود گفت فقط 16 روز وقت داریم و هم می توان اذعان داشت که هنوز، 16 روز فرصت داریم. فرصتی برای حل کردن مشکلات. تصور کنید این باخت را مقابل مراکش تجربه می کردیم؟ آن موقع چه اتفاقی رخ می داد؟
دیرتر از برزیل استارت زدیم
"بین شکست و پیروزی یک قدم بیشتر فاصله نیست و مردم از ترس شکست، شکست می خورند."
خیلی ها ناخوداگاه شرایط تیم کنونی را با تیم 4 سال پیش مقایسه می کنند. همان تیمی که به برزیل رفت و علی رغم چهارم شدن در گروه به استثنای بازی با بوسنی، نمایش قابل قبولی از خود به جای گذاشت. مقایسه کردن اصلا کار اشتباهی نیست اما فراموش نکنید که تیم دوره قبل، بعد از حدود 20 روز آماده سازی آن دیدارهای تدارکاتی را مقابل بلاروس، مونته نگرو، آنگولا و ترنیداد و توباگو انجام داد. فارغ از این مساله تیمهای مذکور همگی نسبت به ترکیه ای که در خانه اش بازی می کرد؛ از لول پایین تری برخوردار بودند.
روحیه و همبستگی تیمی در حد اعلا
"شکست ها پله های نبردبان موفقیت هستند. کسی که از اولین شکست ناامید می شود، سزاوار کامیابی نیست."
تصورش سخت بود که بعد از این همه فشار و انتقاد در رسانه ها و فضای مجازی، بعد از پایان مسابقه بازیکنان تیم ملی اینچنین با صلابت صحبت کنند و به روزهای خوب ایمان داشته باشند. سردار آزمون به مردم قوت قلب می دهد که نگران نباشند و بد به دلشان راه ندهند؛ او به روزهای خوب در روسیه ایمان دارد. علیرضا جهانبخش از مردم درخواست پرتاب کردنم انرژی مثبت به سمتشان را دارد؛ او هم قول می دهد به حیثیت فوتبال ایران لطمه ای وارد نشود. صحبت های اشکان دژاگه شگفت انگیز است. وقتی از اشتباه چشمی و یکی دو بازیکن دیگر از او سوال می شود می گوید: " ما یک تیم ملی هستیم. 11 بازیکن در زمین هستند و بقیه بیرون هستند و روی نیمکت می نشینند، همه یک تیم هستیم. اشتباه، تمام تیم اشتباه می کند نه یک بازیکن، نه دو تا، نه سه تا همه باهم. از این اشتباهات باید یاد بگیریم، تمرین کنیم، هنوز وقت هست تا بازی اول."
نگاه به تغییر پست ها از دیدی دیگر
"هر شکست دست کم این فایده را دارد که انسان یکی از راههایی را که به شکست منتهی می شود، می شناسد."
همکاری ایران و کی روش به هفت سال رسیده است. دیگر این مرد پرتغالی هر آنچه باید می شناخته را شناخته است. ما می دانیم که بازیهایمان در این برهه به شدت آنالیز و مانیتور می شود. همانطور که ما دیدارهای تدارکاتی رقبایمان را ثانیه به ثانیه حلاجی و جراحی می کنیم. از طرفی همه ما به این نکته اذعان داریم که کی روش، گرگ باران دیده است و به خوبی راه و رسم اینگونه کارها را یاد گرفته پس حتما دلیلی دارد که این همه پست بازیکنان را تغییر می دهد. البته که قصد نداریم تمام تغییرات او را یک فریب کاری برای گول زدن رقبا بدانیم اما در گوشه ذهنمان این را هم داشته باشیم که شاید بعضی از این تغییرات بنیادین و ناگهانی حقه ای بیش نباید؛ یک حقه کی روشی.
بازگشت امیدوارکننده سه مصدوم
"پیروزی وقتی شیرین تر است که شکست را شناخته باشی"
یکی از مهمترین انتقاداتی که به لیست کی روش شد؛ دعوت کردن از اشکان دژاگه بود. بازیکن دو رگه تیم ملی فوتبال کشورمان که در یکی دو سال اخیر تعداد دقایق بازی کردنش به سختی دو رقمی شده بود. او از یک مصدومیت سخت می آمد و از آخرینب رای که به میدان رفته بود چند ماه می گذشت. با این حال او موفق شد ضمن ارائه نمایشی نسبتا قابل قبول در چند دقیقه حضورش که به زدن یک گل از روی نقطه پنالتی هم منجر شد؛ بارقه های امید را در دل هواداران ایجاد کند که تا مرز آمادگی فاصله چندانی ندارد و از روحیه خوبی برای رقابت کردن برخوردار است.
دیگر بازیکنی که با مصدومیت به اردوی تیم ملی رسید امید ابراهیمی بود. شماره 9 انرژیک و استقلالی تیم ملی که از زمان حضورش در زمین موفق شد ضرباهنگ خط میانی تیم ملی را به منظم ترین شکل ممکن حداقل در مقایسه با باقی دقایق بازی برساند. ابراهیمی نشان داد بهترین گزینه ممکن برای جانشینی عزت اللهی در اولین مسابقه تیم ملی مقابل مراکش خواهد بود.
در نهایت به مسعود شجاعی برسیم. بازیکنی که دو بازی پایانی آاِک آتن را به دلیل مصدومیت از دست داد ولی در مقابل ترکیه یکی از معدود خوب های تیم ملی بود. مسعود در ابتدای بازی هنوز نتوانسته بود خود را با پست جدید وفق دهد اما رفته رفته در قامت یک کاپیتان به خوبی به مرکز میدان نظم می داد و با پاس های قطری و کوتاه و تک ضرب خود بازیکنان هم دسته را صاحب توپ می کرد.
برداشته شدن انگ از روی آقای جنتلمن
"همه ی امور مهم به دست کسانی انجام پذیرفته است که از آرزوهای بزرگ خود دست نکشیده اند."
در بین اهالی فوتبال همیشه بازیکنان ملی پوش به دو دسته تقسیم می شوند. عده ای که به اصطلاح ملی باز هستند و عده ای که هر چقدر در باشگاه هایشان باکیفیت باشند؛ یک بازیکن ملی خوب به شمار نمی روند. علیرضا جهانبخش یکی از کسانی بود که همواره او را به دسته دوم نسبت می دادند. یعنی خیلی ها بر این باور بودند که او در تیم ملی نمی تواند نمایش خوبش در سطح باشگاهی را تکرار کند. تا حدی هم این افراد حق داشتند اما تا دیشب. پسر جنتلمن فوتبال ایران در برابر ترکیه یکی از بهترین نفرات ما بود و در 45 دقیقه نخست تنها مهره کی روش که اصلا در جو بازی قرار نگرفت و هر کاری که باید را انجام داد. او پایه گذار هر دو موقعیت خوب ما در نیمه نخست بود و نشان داد می شود به عنوان ستاره اصلی تیم ملی در روسیه، به او تکیه کرد و منتظر درخشش بود. در کنار علیرضا نفراتی چون احسان حاج صفی، مسعود شجاعی و میلاد محمدی جزو خوب های تیم ملی بودند که حداقل نمره قبولی را کسب کردند.
صحبت پایانی
"مهم نیست که چند بار شکست بخورید؛ دیگر بار برخیزید و از نو آغاز کنید. بسیاری از مردم، آن چیزی را که از هر چیز دیگری عزیزتر می دانند، از دست می دهند، چون پیوسته در بیم از دست دادن آن به سر می برند."
می شود این 16 روز مانده تا آغاز رقابت ها را به انتقاد های تند و تیز گذراند؛ به پخش کردن بذر نا امیدی در جامعه و پرتاب کردن موج منفی. ترند کردن واژه های "نمی شود" و "نمی توانیم" دردی را دوا نمی کند و کاری را پیش نمی برد. خراب کردن روحیه نفرات دعوت شده و به سخره گرفتنشان، باخت-باخت ترین کار ممکن است؛ چرا که روحیه بازیکن مورد نظر را برای جبران مافات از بین می برد و بیش از پیش تحت فشار قرار می دهد. پس بیاییم در این چند روز نقدهای منصفانه تر و کمی ملوتر داشته باشیم و به کی روش و فرزندانش ایمان داشته باشیم؛ حتی اگر در دلهایمان تردید داشته باشیم. تیم ملی مان را در این شب های به اصطلاح تاریک تنها نگذاریم و با خیال راحت به همنشینی با آنها در شیرین ترین روزها فکر کنید. یوسین بولت را قبول دارید. این قهرمان جامائیکایی می گوید:"شکست خوردن همیشه ندایی بیدار کننده است."