به گزارش مشرق، پایگاه خبری «الجزیره» قطر به مناسبت نخستین سالگرد آغاز بحران روابط کشورهای خلیج فارس و تحریم دوحه توسط چهار کشور عربی عربستان، امارات، بحرین و مصر و همچنین به دلیل موفقیت قطر در عبور از تبعات محاصره و پیامدهای ناشی از تحریمهای عربی، مقالهای با عنوان «نقش ایران و ترکیه در کمک به شکست حلقه محاصره قطر» منتشر کرد.
بیشتر بخوانید:
دو راهی قطر بعد از خروج امریکا از برجام
نویسنده یادداشت «علی حسین بکیر» پژوهشگر و روزنامهنگار ترکیهای است. او عضو اندیشکده «پژوهشهای بینالمللی راهبردی» (اوساک) در ترکیه است. او در این یادداشت بیشتر تلاش کرده نقش ترکیه را بارزتر نشان بدهد و بیشتر از آن سخن بگوید.
علی حسین بکیر مقاله خود در الجزیره را با این مقدمه آغاز کرد که «کشورهای کوچک همواره در زمینه روابط بین الملل اشکالات مفهومی و سوالهایی اساسی مطرح میکنند آن هم درباره اینکه عوامل تعیین کننده اندازه دولت (کوچک یا بزرگی آن) چه هستند و چه فاکتورهایی یک دولت را ضعیف یا قوی میکند یا اینکه دولتهای کوچک چگونه میتوانند از خود دفاع کنند؟ چه استراتژیها، مکانیزمها و ابزارهایی این مهم را برای آنها ممکن میکند؟ آیا مقابله با هر کشور بزرگتر برایشان محتوم به شکست میشود؟».
در ادامه متن این مقاله میآید:
مشکلات قطر
در پنجم ژوئن ۲۰۱۷ چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کرده و آن را تحریم کردند آن هم پس از قریب به ۱۲ روز از حادثه هک شدن خبرگزاری رسمی قطر و انتشار اخبار و اظهارات کذبی در آن که به شیخ «تمیم بن حمد آل ثانی»، امیر قطر نسبت داده شد.
در محاسبات کشورهای ضد قطر این اقدامات میبایست قطر را وادار به تسلیم کند، کشورهای تحریم کننده قطر با این تصور که در زمینه قدرت متعارف برتری قاطع متعلق به آنهاست و موازنههای قوا هم به نفعشان است، انتظار هیچ گونه مانور یا مقاومتی از سوی دوحه نداشتند چه برسد به اینکه بخواهد با آنها مقابله کند.
جامعه بین المللی هم موجب تقویت ذهنیت کشورهای تحریم کننده قطر شدند بخصوص با رسیدن دونالد ترامپ به کاخ سفید و حضور وی در اجلاس سران عرب در ماه مه ۲۰۱۸ در ریاض علاوه بر اینکه تحریم قطر توسط محور سعودی خیلی غافلگیرانه صورت گرفت تا به زعم خودشان خیلی سریع به نتیجه قطعی برسد اما چیزی که اتفاق افتاد خلاف همه انتظارات متعارف بود که این موضوع دلایل خودش را دارد.
در چارچوب نظری روابط بین الملل، افرادی معتقدند که استراتژی، همیشه مهمترین عنصر در پیش بینی نتایج هر گونه بحران، نبرد یا مناقشهای است نه اینکه لزوما آمار و ارقام مربوط به استانداردهای قدرت متعارف، مهمترین عنصر باشد، از آنجایی که کشورهای کوچک اغلب قادر به ایجاد محیط مناسب در محیط اطراف خود نیستند و حتی از طریق تواناییهای نظامی قدرت نفوذ و تاثیرگذاری در آن را ندارند، آنها مجبور به استفاده از ابزارهای متفاوت و استراتژیهایی متفاوت با آن چیزهایی هستند که کشورهای بزرگ بر آن تکیه میکنند که شاید مهمترین آن سازمانها، نهادهای بین المللی و اتحادیههای منطقه ای یا بین المللی است.
وابستگی قطر به این راهبردها با درجههای مختلف آن منجر به تغییر سریع معادله قطر با کشورهای تحریم کننده شد اما دوحه میبایست بخصوص در روزهای نخست بحران که از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار بود با سه مشکل اصلی در این راهبردها روبرو شود.
نخستین مشکل اینکه اتکا به نهادهای بین المللی برای حذف پیامدهای تحریم و همچنین بسیج قدرتهای دیپلماتیک دوستان در سراسر جهان زمان زیادی را صرف میکرد که این کار امکان پذیر نبود علاوه بر اینکه وابستگی یکجانبه به این عنصر هم خیلی نمی توانست نتیجه بخش باشد.
دومین مشکل اینکه اگر قطر میخواست در راستای سیاست احتیاطی متعارف خود سریعا به ایران اتکا کند این کار میتوانست نتایج معکوسی بخصوص در آن زمان داشته باشد علاوه بر اینکه با توجه به تضاد منافع بین قطر و تهران در سطح منطقهای طی هفت سال گذشته، اصلاح برخی سیاستها برای هماهنگی با اقدام مذکور لازم میبود.
سومین مشکل اینکه آمریکا، متحد اصلی قطر موضع یکپارچهای در مورد اقدامات کشورهای تحریم کننده قطر نشان نداد وزارت خارجه و پنتاگون محاصره قطر را رد کردند در حالی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اقدامات محور ضد دوحه را بی هیچ مخالفتی تایید و آن ها را به طور غیرمستقیم به فشارهای بیش تر تحریک کرد.
علاوه بر این حضور قریب به ۱۰ تا ۱۱ هزار نظامی آمریکایی در پایگاه «العدید»، مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه و بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه، محور سعودی را از تحریم قطر بازنداشت و همین موضوع در حال حاضر سوالهایی را درباره فایده تضمینهای امنیتی و وابستگیهای انحصاری به آمریکاست.
بر اساس این حقایق، قطر به سراغ اولین متحد منطقه ای خود یعنی ترکیه رفت بدون اینکه از دیگر استراتژیها هم غافل شود اغراق نیست اگر بگوییم که عامل نخست و اصلی که به دوحه توانایی مهار بحران را داد و به او کمک کرد تا روی پای خود بایستد عملکرد ائتلاف منطقه ای آن با ترکیه بود که نقش اصلی در شکست سیاست کشورهای تحریم قطر کننده قطر داشت و از انتقال بحران به یک درگیری نظامی جلوگیری کرد و به موازات آن قطر رابطه اقتصادی خود با ایران را تقویت و درصدد بسیج توانمندیهای دیپلماتیک و دوستی های خود در سراسر جهان و رجوع به نهادهای بین المللی هم برآمد.
محاسبات سیاسی مثلث قطر-ترکیه- ایران
در آغاز برای ترکیه راحت نبود که در شرایط منطقه ای و بین المللی حاکم تصمیم بگیرد که به قطر کمک کند اما بر اساس ملاحظاتی استراتژیک فورا وارد عمل شد و در نهایت مجبور شد امتیازاتی بدهد که تضمینی درباره نزدیکی آن به ایران بود با وجود اینکه با ایران بر سر مسائلی منطقه ای اختلاف دارد.
ترکیه اتهامهای کشورهای محاصره کننده قطر علیه آن را رد کرد و به سرعت از سه محور سیاسی، اقتصادی و نظامی به حمایت از قطر برخاست، آنکارا هم محاصره قطر را با قاطعیت محکوم کرد و خواستار پایان دادن به آن از طریق طرح ابتکار سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان شد.
آنکارا همزمان از طریق کانالهای دیپلماتیک و رسانه ای خود حل بحران از طریق گف وگو، اجتناب از تنش و انصراف از تصمیمهای گرفته شده را خواستار شد تا کانالهای ارتباط با همه بازیگران این بحران را باز نگاه دارد.
مقامات ترکیه به نمایندگان خود در نهادهای بین المللی هم سفارش حمایت از موضع قطر را کرده و با قدرتهای بزرگ و کشورهای اسلامی تماس گرفتند تا آنها را ترغیب کنند که به سمت موضع کشورهای ضد قطر کشیده نشوند، وزارت اقتصاد ترکیه نیز دفتری ویژه برای اعضای هیات قطر به منظور تسهیل در روند اقدامات برای شکستن حصر اقتصادی قطر تاسیس کرد.
در محاسبات قطر، ترکیه بر اساس توافقی که اواخر سال ۲۰۱۴ با قطر به امضا رسید یک شریک راهبردی است بنابراین از آنکارا انتظار آنچه بر اساس این توافقات انجام داد، میرفته است علاوه بر این واقعیت که دوحه اولین کسی بود که در ژوئیه ۲۰۱۶ تلاش نافرجام برای کودتا در ترکیه را محکوم کرد بنابراین منطقی بود که دوحه انتظار پاسخی زیبا از سوی آنکارا را در وقت نیاز وجود داشته باشد.
در خصوص ایران وقوع بحران کشورهای خلیج (فارس) علیه قطر فرصتی طلایی به تهران داد این بحران منجر به متلاشی شدن محور منطقه ای کشورهایی شد که در سال های اخیر برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه تلاش میکردند.
بحران قطر همچنین تمرکز منطقه و دنیا بر برخورد با سیاستهای ایران که آن را بزرگترین منبع خطر میخواندند از بین برد و بسیاری از کشورها و گروهها مجبور به نزدیک شدن به ایران و ترکیه شدند تا خود را از تجاوز محور سعودی مصون بدارند.
تهران این فرصت را برای نزدیکی به قطر غنیمت شمرد و از طریق بسیاری از مقامات خود پیامهای مثبتی مخابره کرده و خواستار حل بحران از طریق گفتوگو شد و همزمان آمادگی خود را برای کمک به شکست حلقه محاصره قطر اعلام کرد.
دوحه در استفاده از آغوش باز ایران درنگی نکرد اما علاقه مند بود گزینشی در این خصوص عمل کند به گونه ای که تا حد امکان از نزدیکی جغرافیایی خود به ایران در حوزه اقتصادی بحران بهره بگیرد همه گامهایی که دوحه پس از آن برداشت توافقهای دوجانبه و چند جانبه، بازگشت سفیر به تهران و سفرهای متقابل و ... هدف از آن کمک به شکسته شدن محاصره و نه ایجاد ائتلافی سیاسی با ایران بود و در نهایت این امر به هر ۲ طرف کمک کرد و ایران هم در درک محاسبات قطر مشکلی نداشت.
پشت قطر به ترکیه و ایران گرم شد
قطر دو و نیم میلیون نفر جمعیت دارد و شبهجزیرهای است که از طریق تنها گذرگاه در مرز با عربستان که «أبو سمره» نام دارد با دنیای خارج در ارتباط است تا نیازهای مردم خود را اعم از مواد غذایی اصلی و مصرفی تامین کند قطر تقریبا به طور کامل اتکا به واردات از خارج این کشور دارد و قریب به ۸۰ درصد از نیازهای مواد غذایی آن از طریق مرز با عربستان یا بندر جبل در امارات عربی متحده می آید.
این وضعیت معلوم میکند که امنیت غذایی در قطر نقطه ضعف روشنی است و از همین رو تحریمهایی کشورهای ضد قطر کمر آن را هدف گرفت و از آنجایی که ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک کافی نبود تا دوحه را تسلیم کرده و وادار به پذیرش سازش بر سر حاکمیت و استقلال آن کند کشورهای تحریم کننده قطر، اقتصاد، پول و تجارت را سلاحی برای وادار کردن قطر به تسلیم در برابرشان مبدل کردند.
برای قطر این مهم بود که با دنیای خارج رابطه داشته باشد تا نگذارد تحریمها آن را نابود کند و ابزار لازم برای این امر ناوگان هوایی قطر و سپس افتتاح بندر حمد بود.
عامل زمان نخستین دشمن دوحه به شمار می رفت. درست است که این کشور عربی حاشیه خلیج (فارس) از ثروت مالی هنگفتی برخوردار است اما در وضعیتی نبود که از آن برای رفع محاصره بهره بگیرد؛ بخصوص که کشورهای تحریم کننده معاملات بانکی خود را هم با دوحه قطع کرده بودند و واسطه ها و طرف های سوم را هم از ارسال کالاها و خدمات خود به قطر یا از قطر منع کردند. از همین رو ترکیه با قاطعیت وارد عمل شد و تقویت روابط قطر با ایران هم جریان کمک رسانی از آنکارا به دوحه را تسریع کرد.
مقامات ترکیه و همچنین ایران مجوزهای عبور هواپیماهای قطر از آسمان خود را افزایش داده و هواپیماهای عازم اروپا هم از آسمان ایران و ترکیه عبور کردند و آنهایی که عازم آفریقا بودند هم از آسمان ایران، عمان و از آنجا به سمت جنوب عبور کردند تا جایی که مجوزهای عبور از آسمان ایران به طور مثال مابین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرواز روزانه افزایش پیدا کرد.
این اقدامات جایگزینی کارایی فوری محاصره هوایی قطر را مختل کرد اگرچه که مستلزم صرف هزینه و زمان بیشتری بود اما یک شریان حیاتی دوحه را تامین کرد این اقدام همچنین دولت قطر را قادر ساخت تا اطمینان شهروندان و دنیای خارج را جلب کند چون توانست ایستادگی کرده و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات غیرقانونی محور عربستان نشان دهد.
این موضوع از لحاظ روانی هم پیام مهمی داشت و همچینن از بعد سیاسی هم به متحدان منطقه ای و بین المللی بخصوص آلمان، فرانسه و انگلیس فرصت داد موضع سیاسی فوری در حمایت از دوحه داشته باشند.
ترکیه در جایگاه متحد منطقه ای اصلی دوحه یک پل هوایی برای شکستن تحریم اقتصادی تحمیلی علیه قطر ایجاد کرد در ساعات نخست بحران در ششم ژوئن ۲۰۱۷ کالاهای ترکیه از طریق هواپیماهای باری خطوط هوایی ترکیه به دوحه سرازیر شدند که حامل مواد غذایی و بخصوص لبنیات، تخم مرغ و مرغ بود.
دیری نپایید که هواپیماهای باری نظامی قطر و دیگر هواپیماهای خطوط هوایی قطر به پل هوایی ترکیه ملحق شدند و این مسیر هوایی روزانه بین دو کشور شاهد بیشترین شمار ممکن هواپیماها در تاریخ پروازهای هوایی بین ترکیه و قطر شد تا جایی که برخی اشاره کردند که دولت ترکیه یک ایستگاه مخصوص خطوط هوایی قطر در فرودگاه صبیحه استانبول اختصاص داده است.
ظرف ۴۸ ساعت کالاهای ترکیه به بازارهای قطر سرازیر شد به گونه ای که دیگر کشورهای تحریم کننده نتوانستند در اقدامی غافلگیرانه دوحه را در منگنه قرار دهند. در کمتر از ۱۰ روز هواپیماهای باری ترکیه و قطر با دستکم ۴۰ پرواز حدود ۲۸۰۰ تن مواد غذایی جابجا کردند و به گفته وزیر اقتصاد ترکیه ظرف ۱۵ روز نخست تحریم قطر قریب به ۱۰۵ هواپیما به طور روزانه از ترکیه کالا به دوحه فرستادند که به طور متوسط تقریبا هر روز هفت هواپیمای حامل بار از ترکیه در فرودگاه دوحه به زمین می نشست.
در مقابل ایران هم در یازدهم ژوئن ۲۰۱۷ اعلام کرد که ۴ هواپیما به دوحه فرستاده است که هر کدام حامل قریب به ۹۰ تن مواد غذایی زود فاسد شدنی شامل میوه و سبزیجات است ایران همچنین آمادگی خود را برای ارسال کمک های بیش تر اعلام کرد.
در سطح دریایی، ترکیه اولین کشتی حامل ۴ تن آذوقه و کالا را در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ به دوحه فرستاد تا هم هزینه ارسال آن کمتر باشد و هم جریان ارسال کالاها بی وقفه ادامه داشته باشد بخصوص که انتقال هوایی کالاها هزینه بردار بوده و در میان مدت و دراز مدت دشوار بود، پس از آن یک خط مستقیم دریایی بین ترکیه و قطر از بندر إزمیر تا بندر حمد راه اندازی شد و این در چارچوب خطوط دریایی جدید و مستقیمی بود که بین دوحه و شماری از شهرهای دنیا در کویت، عمان، هند و پاکستان افتتاح شد.
اما ایران نیز یک بندر خود را برای تسهیل انتقال کالاها و مواد غذایی به قطر اختصاص داد به گونه ای که هر هفته سه محموله از طریق کشتی به قطر می رسید.
در مسیر خشکی نیز ترکیه بزرگترین ناوگان کامیون های ترانزیت خود در اروپا را در اختیار دارد کامیونهای ترکیه کالاها را از طریق ایران به دوحه منتقل کردند اما برخی مشکلات لجستیک و تاخیر درباره آن مطرح بود برخی ایرانیها اعتقاد داشتند ترکیه بر آنها برتری یافته و در استفاده از شرایط بحران سبقت گرفته به گونه ای که سهم در نظر گرفته شده برای ایران در بازار قطر را از آن گرفته است.
از همین رو دوحه و آنکارا، تهران را در توافقی سه جانبه شریک کردند که ماموریت آن تسهیل انتقال کالا از ترکیه به قطر است علاوه بر اینکه از نزدیکی جغرافیایی به ایران برای واردات مستقیم بخشی از کالاها استفاده کردند بخصوص کالاهایی که با تاخیر انتقال آنها در معرض فاسد شدن هستند.
خط زمینی از این نظر حائز اهمیت است که هزینه انتقال کالاها را در مقایسه با انتقال هوایی به نسبت ۸۰ درصد کاهش میدهد اما از نظر زمانی سفر زمینی از ترکیه به قطر حدود ۹ تا ۱۱ روز طول می کشد که کم تر از سفر دریایی است و البته از نزدیک ترین نقطه ترکیه به مرز با ایران، این مدت سفر می تواند تا ۲ روز دیگر هم کم شود.
بازگشت توازن قوا
از آنجایی که شبه جزیره قطر در کرانه غربی خلیج فارس واقع است قطر، عمق جغرافیایی ندارد، موقعیت آن در بین دو کشور بزرگ یعنی ایران از طریق خلیج فارس در شرق و عربستان از طریق صحرا در غرب موجب شده که طی سال های گذشته بیش تر بر قدرت دیپلماتیک خود و سیاست احتیاط و توازن تکیه کند.
از همین رو قطر بر خلاف کشورهای تحریم کننده آن طی چند دهه گذشته ترجیح داده روی توسعه، سیاست خارجی و قدرت نرم خود سرمایه گذاری کند و در نتیجه این سیاست سهم نیروهای مسلح در این زمینه ها بسیار اندک است در مقایسه با کشورهای تحریم کننده قطر که در زمینه های دفاعی و خرید تسلیحات نظامی هزینه های هنگفتی می کنند.
قطر برای جبران این کمبود، در دفاع خارجی خود تا حد زیادی به توافقنامههای دفاعی با کشورهای همپیمان منطقه ای و بین المللی خود اتکا دارد، در آغاز بحران، ائتلاف قطر و آمریکا به نظر متزلزل شده بود و عقل سلیم اتکای به آن را به عنوان تنها ضامن دفاع از دوحه کافی نمی دانست بخصوص که بر اساس حقایق فاش شده، امارات یکی از چهار کشور تحریم کننده قطر، خیلی جدی درصدد متقاعد کردن آمریکایی ها برای انتقال پایگاه نظامی خود از قطر به کشوری دیگر بوده است.
این اوضاع نگرانیهای بسیاری را درباره میزان اثربخشی اعتماد انحصاری به حضور پایگاهی آمریکایی در این کشور برای مقابله با تجاوز نظامی مطرح کرد بخصوص که احتمال وقوع آن در پی ناکامی کشورهای تحریم کننده در به زانو درآوردن قطر با تدابیر سیاسی و اقتصادی و امکان متوسل شدن آنها به تشدید بحران از طریق نظامی افزایش پیدا کرده بود.
دوحه از طریق هماهنگی کامل با ترکیه و تقویت جزیی و محدود روابط خود با ایران توانست کارایی محاصره اقتصادی علیه خود را متوقف کند اما در حوزه نظامی نتوانست کار زیادی کند به استثنای اینکه به یک برگه جدید متوسل شد و آن هم همپیمانی دفاعی منطقه ای با ترکیه بود که گمان میرود دوحه در اواخر سال ۲۰۱۴ در نتیجه بحران سابق بین کشورهای عربی خلیج فارس به سمت آن گرایش پیدا کرد.
در آغاز ژوئن ۲۰۱۷ یک هیات ترکیهای مرکب از ۲ مقام بلندپایه در سفری از پیش اعلام نشده به عربستان رفتند تا با مقامات بلندپایه عربستان دیدار کنند آن هم در حالی که تنها چند روز از آغاز بحران میگذشت، این هیات که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه آنها را مامور سفر به ریاض کرده بود بدون گرفتن پاسخ واضحی به سوال هایشان دست خالی به آنکارا بازگشتند اما رهاورد سفرشان را در یک جمله ای که در ریاض به گوششان رسیده بود خلاصه کردند اینکه تنش بزرگ تری در راه است.
پس از ارزیابی نتیجه این نشست از یک سو و تشدید وقایع بحران خلیج فارس از طرف دیگر، طرف ترکیه ای در ۷ ژوئن ۲۰۱۷، فقط دو روز پس از اعمال تحریم علیه قطر، برای تسریع در روند اقدامات لازم در پارلمان و تصویب پیش نویس قانونی اقدام کرد که امکان استقرار نیروهای نظامی ترکیه در قلمرو قطر فراهم میکند و این امر بر اساس توافق اولیه دفاعی بین قطر و ترکیه در دسامبر ۲۰۱۴ و سایر موافقتنامه های مربوط به آن به ویژه در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ صورت گرفت.
روز بعد رئیس جمهور ترکیه این تصمیم را تصویب کرد که بلافاصله به اجرا درآمد، آنکارا در ۲۲ ؤوئن ۲۰۱۷ دسته جدیدی از نیروهای خود را شامل ۵ خودروی زرهی و ۲۳ نظامی فرستاد تا به ۸۸ نظام که پیشتر در پایگاه طارق بن زیاد مستقر بودند ملحق شوند.
اعزام نیروهای ترکیه در چندین نوبت ادامه یافت که آخرین بار آن در تاریخ ۲۶ دسامبر ۲۰۱۷ صورت گرفت، گزارش ها نشان می دهد که دو طرف در حال تلاش برای افزایش این تعداد در آینده به سه هزار سرباز ترکیهای هستند و این پایگاه دارای ظرفیت ۵ هزار سرباز است.
اگر چه تعداد سربازان ترکیهای در دورههای اول اندک بود، اما زمان تصمیم ترکیه و همچنین تعهد ترکیه برای دفاع نظامی از متحد خود، در صورت لزوم، پیامی بسیار واضح به محور تحریم کننده ها در چندین سطح مخابره کرد:
نخست اینکه این امر شوک روانی به کشورهای تحریم کننده قطر وارد کرد و هر اقدام نظامی احتمالی آنها را متوقف کردبخصوص که آنها بر این باور بودند که شکاف در داخل نهادهای آمریکا و تردیدشان درباره ورود جدی به منظور پایان دادن به بحران قطر فرصتی برای حمله نظامی و سرنگونی رژیم قطر آن هم در زمانی کوتاه به آنها می دهد بدون اینکه آمریکا بخواهد واکنشی نشان بدهد.
بدین صورت بود که موازنه قوایی که در آغاز بحران به هم ریخته بود به حالت تعادل بازگشت تا جایی که کشورهای تحریم کننده قطر توسل به گزینه نظامی را بسیاز هزینه بردار دیدند در نتیجه دوحه با تامین امنیت اقتصادی و نظامی خود به وضعیت بهتری رسید به گونه ای که فرصت پیدا کرد از قدرت سیاسی، دیپلماتیک و مالی خود برای تامین امنیت جبهه داخلی در برابر خطرهای خارجی استفاده کند.
تصمیم ترکیه، آمریکا را برآن داشت بلافاصله از موضع خود عقب نشینی کند تا نه اعتبار خود و نه اعتبار ضمانت های امنیتی پایگاه نظامی آن از بین نرود آن هم نه تنها برای دوحه برای برای همه کشورهای کوچکی که به متحد آمریکایی برای رفع خطرهای خارجی اتکا دارند.
گردش از اقدامات مقطعی به سمت اتخاذ تدابیری پایدار
با برداشته شدن سایه خطر اقتصادی و نظامی از سر قطر، این کشور دشوارترین مرحله در رویارویی با کشورهای تحریم کننده را پشت سر گذاشته بود و خود را با اوضاع جدیدی که نشان از حل نشدن واقعی و قریب الوقوع بحران بود وفق داد علاوه بر اینکه این واقعیت را هم نمی شود نادیده گرفت که حل بحران قطر هرگز آنچه در خاطر قطری هاست محو نمی کند از همین رو قطر خودکفایی را برای در دست داشتن آینده خود آغاز کرد.
بحران قطر همپیمانی این کشور با ترکیه را تا حد زیاد و بی سابقه ای توسعه داد علاوه بر اینکه گشایشی در رابطه با ایران ایجاد کرد، روند وقایع نشان میدهد که دوحه صرفا به دنبال مقاومت و نشان دادن عکس العملی به طرف روبروی خود نیست بلکه میخواهد ابتکار به خرج داده و گامهای موقتی را که طی ماههای نخست بحران برداشته بود به سیاستهایی پایدار مبدل کند و این چیزی است که در حال حاضر انجام میشود.
اولین دیدار خارجی شاهزاده شیخ تمیم بن حمد آل ثانی از زمان شروع تحریم ها به ترکیه بازتاب همین گرایش تازه قطر است، دوحه در نوامبر ۲۰۱۷ میزبان سومین نشست کمیته راهبردی عالی مشترک بین دو کشور شد تا این امر را ثابت کند.
اما در بعد اقتصادی دو طرف تلاش میکنند رشد موقت روابط تجاری بین دو کشور را به توسعه روابط اقتصادی دوجانبه بخصوص در زمینه تجارت، غذا، تاسیسات، صنایع دارویی، حمل و نقل، صنعت پلاستیک و دیگر بخش ها مبدل کنند.
در زمینه دفاعی هم ائتلاف بین قطر و ترکیه بیش از هر زمان دیگری قوی شده آن هم با توجه به اینکه دوحه میزبان اولین پایگاه نظامی ترکیه در جهان عرب است، معاملات تسلیحاتی امضا شده بین دوحه با شرکت های دفاعی ترکیه در نمایشگاه بین المللی دفاع دریایی دوحه نیز دیدگاه آتی به این ائتلاف را نشان می دهد و اینکه ترکیه قصد دارد به شکل فعالی در ظرفیت های راهبردی دفاعی قطر سهیم باشد.
در مورد ایران نیز سیاست قطر در تقویت روابط اقتصادی خود با ایران محکمتر از همیشه خواهد شد اما در زمینه نظامی و سیاسی با توجه به پیچیدگیهای منطقه ای و بین المللی موجود این گونه نخواهد بود بخصوص که دو طرف در سایه اختلافاتی که در مسائل دیگر منطقه با یکدیگر دارند آماده تقویت سیاسی روابط خود با یکدیگر نیستند.
پرونده ایران دستکم در دولت دونالد ترامپ داغ باقی خواهد ماند از همین رو بخش عمده تلاش دوحه در مقطع کنونی تقویت روابط اقتصادی با ایران بر اساس ساز و کارهای موجود است، طرف ایرانی هم به این قضیه واقف است و این روابط جزیی خود با دوحه معترض نیست چون اقدامات محور سعودی در جریان بحران قطر از لحاظ تقویت رابطه اقتصادی با قطر و سیاسی با ترکیه به نفعش تمام شده است و تلاش می کند از این وضعیت در میان مدت و دراز مدت استفاده کند.
در اولین سالگرد تحریم قطر توسط محور سعودی، دوحه قدرت خود را در برون رفت از پیامدهای بحران و دستیابی به خودکفایی روز افزون می بیند.
بی تردید این تجربهای دشوار است و در آغاز بحران دشوارتر بود اما این بهایی که داده شده در برابر دستاوردهایی که این کشور با حفظ حاکمیت و استقلال خود و تحکیم روحیه ملی گرایی و تحکیم باور و اعتقادشان به قدرت کشور و رهبرانشان موضوعی بسیار با ارزش است
از نقاط مثبت بحران قطر این بود که این کشور را بیشتر به خود متکی کرد تا محاسبات دقیقتری روی خطرهای خارجی داشته و در محیط منطقه ای مملو از ناآرامیها و مشکلات قدرت بیشتری برای مقاومت و رویارویی داشته باشد.