کد خبر 871925
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۷ - ۰۴:۲۱

از نظر شبکه‌ی غرب‌گرا، "بازگشت به قاعده"، یعنی بازگشت به وضعیت پیشاانقلاب، یعنی تبدیل شدن به "پسر خوب جامعه‌ی جهانی".

به گزارش مشرق؛ نشریه خط حزب الله در شماره اخیر خود از به بن‌بست رسیدن ایده غرب‌گرایان برای حل مشکلات کشور و خط رسانه‌ای جدید این گروه در کشور نوشته است که در ادامه می‌خوانید:

در دوره‌ی اصلاحات، یعنی همان دوره‌ای که شبکه‌ی غرب‌گرای وطنی تصور می‌کردند کار انقلاب اسلامی تمام است، گری سیک، مشاور کاخ سفید در امور ایران و خلیج فارس در شورای امنیت ملی دولت کارتر به ایران آمده بود و بعد از ملاقات با برخی از غرب‌گرایان داخلی و بازگشت به آمریکا، با وقاحت تمام اعلام کرد: «من در ایران روشنفکرانی را دیدم که اشاره‌های ما را دنبال می‌کنند. آنها شش‌لولی را بالا برده‌اند تا هرکس و هرچه را که با ما ناسازگار است، هدف قرار دهند، مثلا حتی ولایت فقیه، که تکنولوژی برتر ما را در طبس در اراده‌ی برتر خود دفن کرد.»

هموارسازی بستر برای اقدام دشمن

از ابتدای انقلاب تا به امروز، کار شبکه‌ی غرب‌گرا در داخل کشور دقیقا همینی است که مشاور کارتر بدان اشاره کرده بود. آنها در هر دوره‌ای، با تمرکز بر سر موضوع یا موضوعاتی، بستر لازم برای دشمن جهت ایجاد "فشار" بیشتر به کشور در راستای پروژه‌ی "تغییر نظام" را هموار می‌کنند. این جریان برای رسیدن به هدف خود اینگونه وانمود می‌کنند که  انقلاب "تب تند" جامعه است، شرایطی است "غیرنرمال و استثناء"، که مناسبات ملت و حکومت را به هم می‌ریزد، بنابراین باید از هر راهی بهره برد تا این تب را فرو نشاند و جامعه را به "حالت عادی و نرمال" برگرداند.

تبدیل ایران به پسر خوب جامعه‌ی جهانی

از نظر شبکه‌ی غرب‌گرا، "بازگشت به قاعده"، یعنی بازگشت به وضعیت پیشاانقلاب، یعنی تبدیل شدن به "پسر خوب جامعه‌ی جهانی". حال چگونه می‌توان تبدیل به پسر خوب جامعه‌ی جهانی شد؟ از طریق کنار گذاشتن و فراموش کردن هر آن چیزی که تا به امروز، به‌عنوان «مؤلفه‌های قدرت نرم و سخت ایران» در جهان محسوب می‌شود. در حقیقت، «نقاط قوّت جمهوری اسلامی را، نقاط قوّتی که برای کشور و برای ملّت مایه‌ی اقتدار و مایه‌ی تقویت است نشان کرده‌اند و آنها را در تبلیغات و در برخوردها به‌عنوان نقاط چالش‌آفرین معرّفی می‌کنند؛ برای اینکه ملّت ایران را نسبت به آنها دلسرد کنند.»(۱۳۹۷/۰۳/۱۴)

مثلا اگر شعارهای استکبارستیزانه (چون مرگ بر آمریکا) یا حمایت از مظلومان عالم (مثل حمایت از مردم فلسطین) جزو عناصر قدرت نرم ایران برای پیوند با ملت‌های اسلامی و آزادیخواه محسوب می‌شود، شبکه‌ی غرب‌گرا با این توجیه که دوران شعارها به سرآمده یا این شعارها موجب تنش بیشتر جامعه‌ی جهانی - بخوانید آمریکا و چند کشور اروپایی - با ما می‌شود، نسخه‌ی کنار گذاشتن آنها را می‌پیچد. یا اگر فناوری هسته‌ای ما که جزو ضروریات طبیعی بقای کشور در دهه‌های آینده است و بدون آن ممکن است امنیت کشور در آینده به خطر افتد، موجب سوءتفاهم چند کشور غربی می‌شود،   غرب‌گرایان معتقدند چه نیازی به آن هست و اصلا کشوری که نفت و گاز دارد، هسته‌ای می‌خواهد چه کار!

این روزها نیز که مصادف شده است از سویی با خروج یک‌جانبه‌ی آمریکا از برجام (که خلاف همه‌ی قواعد حقوقی و عرفی و اخلاقی بین‌المللی است) و از سویی دیگر شکست ایده‌ی مرکزی غرب‌گرایان، خط جدیدی را برای توجیه شکست خود آغاز کرده اند مبنی براینکه مشکل اصلی، سیاست خارجه‌ی انقلاب اسلامی است که موجب تنش و خصومت با کشورهای غربی می‌شود  و  بنابراین باید آن را کنار گذاشت و تن به برجام‌های دوم و سوم داد.

نظر رهبر انقلاب درباره توطئه‌ی غرب‌گرایان

از نظر رهبر انقلاب اما، اولا قاعده همان انقلاب است، پس انقلاب یک استثناء و حالت غیرنرمال نیست، بلکه «انقلاب یک امر مستمر است؛ یک امر دفعی نیست که بگوییم در تاریخ فلان، مثلاً یک حادثه‌ای اتّفاق افتاد، یک عدّه‌ای به خیابان آمدند، ده روز، بیست روز، دو ماه، شش ماه طول کشید و حکومت سرنگون شد... نه... این یک بخشی از انقلاب است. انقلاب یک حقیقت ماندگار و حقیقت دائمی است... هیچ‌وقت تمام نمی‌شود؛ انقلاب یعنی این. انقلاب یک امر دائمی است.»(۱۳۹۴/۰۶/۲۵)

ثانیا «شرط دوام حیات جمهوری اسلامی وجود انگیزه‌های انقلابی و وجود روحیه‌ی انقلابی است. اگر روحیه‌ی انقلابی نباشد، جمهوری اسلامی نخواهد بود.»(۱۳۹۶/۰۶/۳۰)

ثالثا چاره‌ی حل مشکلات کشور، در انقلابی‌گری است، چراکه «هرجا یک مدیریت انقلابی فعّالِ پُرتحرّک داشتیم، کار پیش رفته است؛ هرجا مدیریتهای ضعیف، بی‌حال، ناامید، غیرانقلابی، و بی‌تحرّک داشتیم؛ کارها یا متوقّف مانده است، یا انحراف پیدا کرده است.»(۱۳۹۶/۰۱/۰۱)

رابعا «این‌جور نیست که قدرت‌های توطئه‌گر و قدرت‌های متجاوز به یک حدّی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کرده‌ایم. یک حدّی را مشخّص می‌کنند، وقتی شما در آن حد عقب‌نشینی کردید، تازه یک حرف جدید مطرح می‌کنند، یک ادّعای جدید و یک مطالبه‌ی جدید مطرح می‌کنند، شما را باز با همان فشارها مجبور می‌کنند این مطالبه‌ی جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همین‌طور ادامه پیدا خواهد کرد؛ این متوقّف نمی‌شود.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۴)

باری، منطق عالم سیاست حکم می‌کند که یک سیاستمدار، دست‌های خود را مقابل رقیب و حریف، خالی نکند، شوربختانه اما غرب‌گرایان وطنی، با نادیده گرفتن همه‌ی تجربه‌های مشابه در جهان، در حال پیچیدن نسخه‌ای برای مردم این کشورند که پایان آن به چیزی جز وضعیت فعلی لیبی و سوریه و افغانستان ختم نخواهد شد. این خواب البته به اذن خدا، و وجود رهبری حکیم و مردمی بصیر، هرگز تعبیر نخواهد نشد.

منبع: خط حزب الله