به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی به تبیین نامه سرلشکر سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه به رئیسجمهور در مواجه با تحریمهای آمریکا پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
امضای سردار سلیمانی پای تهدید روحانی
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
بسمه تعالی
یکپارچگی؛ مؤثرترین قدرت بازدارنده
شرایط عادی که طی آن مسائل طبق روال معمول و براساس سیاقی ثابت پیش میرود، نمیتواند محک و ملاک سنجش توانمندیها باشد. بلکه موقعیتهای ویژه است که خلاقیتها و همه جانبهنگریها را روشن میسازد، کما اینکه این در سازه یک مهندس برجسته در مواجهه با حوادث غیرمترقبه استحکام خود را بروز میدهد.
این قاعده در مورد سیاست پیشگام نیز صدق میکند. در میان مدعیان سیاستورزی کسانی مورد اعتنایند که تغییرات و تحولات در حوزههای مختلف درون مرزی و فرامرزی را به خوبی رصد و درک کنند و به مقتضای آن به ویژه برای شرایط خاصی، راهحلهای مرتبط و مؤثر را ارائه دهند. حرکت براساس یک روال تکراری بهگونهای که گویا ذهن در برشی از زمان دچار انجماد شده است، شاخص خوب و پذیرفتهای نیست؛ برهمین اساس امروز در ارزیابی فعل و انفعالات رقابتهای داخلی به سهولت میتوان ادعا کرد که بسیاری از درگیرشدگان در امر سیاست، شناخت دقیقی از تحولات پیرامونی خود ندارند؛ زیرا که به شدت به آفت محدودنگری گروهی و نزدیکبینی قدرتطلبی گرفتار آمدهاند.
چه آنان که به دنبال آخرین بدعهدی آمریکا نسبت به یک توافق بینالمللی که بعد از چند سال مذاکره نفسگیر حاصل آمده بود، طی نامهای پیشنهاد گفتوگوی مجدد با واشنگتن را عرضه داشتند و در پی دریافت بازخوردهای گسترده منفی با توسل به تناقضگویی امضای خود را سست کردند، وجه آنها که تشدید دشمنیهای کاخ سفید را فرصتی جهت یکسره کردن رقابتهای سیاسی داخلی به نفع خویش پنداشتند.
در این میان آن چه بیش از همه ملاکی برای سنجش است برخی واکنشها به نامه متواضعانه و موقعیتشناسانه سردار سلیمانی به ریاست محترم جمهوری است. دکتر روحانی بعد از دستور ترامپ به عربستان مبتنی بر در اختیارگیری بازار نفت ایران و اعلام تبعیت سعودیها از این اقدام ضدایرانی (جلوگیری از فروش نفت ایران) به طور تلویحی این کشور را خطاب قرارداد و اعلام داشت که نمیشود شما نفت صادر کنید، در حالی که صادرات نفت ما متوقف گردد.
نامه مسئول سپاه قدس به رئیسجمهور به اعتقاد کارشناسان مطلع این هشدار بازدارنده را تقویت کرد؛ زیرا نمایش این پیوند (بین سیاستمداران و نیروهای عملیاتی) از یک سو راهکارهای پیشروی سپاه قدس برای ایجاد اخلال متقابل در صادرات نفت عربستان در دریای سرخ را قابل محاسبه میسازد و از سوی دیگر وحدتی را به نمایش میگذارد که همواره عامل وحشت بدخواهان برای تعرض به ایران بوده است؛ بنابراین چنین مکتوبی با آسانی و عملی جلوهگر ساختن تهدید اقدام متقابل در مورد نفت عربستان - که 80 درصد آن از طریق دریای سرخ صادر میشود- موضع قاطع و بازدارنده رئیسجمهور در دفاع از مصالح کشور را تقویت میکند، بدون این که در خلیج فارس کمترین تنشی را شاهد باشیم.
در مقابل این حرکت به موقع و سنجیده سه دسته برخورد انتقادی و بعضا تخریبی را شاهد بودیم؛ اول مربوط به نیروهای سابق جبهه پایداری است که بر موضعگیریهای حذفی خود نسبت به رقیب در قدرت (یا به دلیل عدم درک شرایط یا ناشی از رویکردی فرصتطلبانه) پای میفشارد و به همین دلیل بر محتوای نامه سردار سلیمانی که نمادی از ضرورت وحدت و همدلی است، خرده میگیرد.
دسته دوم افرادی چون مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامیاند که در سرمقالهای به این مناسبت مینویسد: «حواشی غیرلازم داخلی پاسخ رئیسجمهور روحانی به تهدید رئیسجمهور آمریکا، از ورود نظامیان به این ماجرا شد. در این مرحله از رویارویی که مرحله سیاسی است، نیازی به ورود نظامیان به این موضوع نیست. وظیفه آنها اقدامات عملی در مرحلهای است که مناقشات سیاسی به نیتجه نرسد و فرماندهی کل قوا برای چنین تصمیمگیری نماید.» در این زمینه باید گفت تهدید ریاستجمهوری سیاسی نیست زیرا که ترتیب بر عملیاتی نظامی است.
با توجه به بزرگنمایی برخی اختلاف دیدگاهها بین نیروهای عملیاتکننده با رئیس قوهمجریه، آیا اعلام این موضوع که برای دفاع مقتدرانه از کشور همین دارندگان نگرشهای متفاوت حاضرند دست یکدیگر را ببوسند حاشیهپردازی محسوب میشود؟ ظاهر حتی توجیهی به مفهوم حاشیهپردازی نشده است.حاشیهپردازی به اقدامی میگویند که اصل موضوع را کمرنگ و اذهان را از آن دور سازد. در حالی که با چنین نامهای تهدید بازدارنده رئیسجمهور نه تنها به حاشیه نرفته بلکه از اقتدار بیشتری برخوردار شده است.
دسته سوم را یکی از تندروترین و افراطیترین نیروهای طیف اصلاحات میتوان ارزیابی کرد. این فرد به شدت با وحدت در جبهه داخلی به تقابل میپردازد، در نوشتاری تلاش دارد صداقت سردار سلیمانی را به استناد به مواضع یک کانال که هیچگونه ارتباطی با ایشان ندارد مخدوش سازد: «در تلگرام کانالی به نام "سپاه قدس" فعالیت میکند که البته اخیرا سپاه را از نام خود حذف کرده است... "قدس" اخیرا با صراحتی بیشتر از گذشته از دولت بهویژه از رئیسجمهور و وزیرخارجه انتقاد میکند و با برجستهسازی خاطرات و سازوکار استیضاح و برکناری بنیصدر از ریاستجمهوری تمایل خود را برای مواجهه با دکتر روحانی بیان میکند".
با وجود آن که در ابتدای این کانال هر نوع ارتباط با "سپاه قدس" تکذیب شده است، حتی تغییراتی در نامش داده تا مورد سوءاستفاده واقع نشود. نیروهای تندرو که حیات خود را در تنش و التهاب شکوفاتر میبینند با توسل به مطالب یک کانال کاملا بیارتباط با سردار سلیمانی میخواهند وحدت در برابر بیگانه قلدر و نژادپرست را سست ترسیم کنند. آیا نگارش این مطلب جز انتقال این پیام به تهدید دکتر روحانی پشتوانه عملیاتی ندارد، تفسیر دیگری خواهد داشت؟
در یک نگاه اجمالی به مواضع این سه دسته- که ظاهر در تقابل باهم قرار دارند اما همواره بقاء یکدیگر را تضمین کردهاند- یک نتیجه عاید میآید و آن این که ملت ایران حتی در شرایط ویژه وحدت و یکپارچگی واقعی را پی نخواهد گرفت و چنین پیامی که کاملا خلاف واقع است مواضع چه کسانی را تقویت خواهد کرد؟