به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان هنوز نیاسوده و خستگی یک مبارزه طولانی علیه رژیم پهلوی را از تن بیرون نکرده بودند که بار دیگر بر خود تکلیف دیدند برای دفاع از انقلاب، به ایفای نقشهای تازهتر و مؤثرتر در عرصههای جدیدتر بپردازند، ازاینرو، شرکت در بحرانهایی را که در گوشه و کنار کشور، بهویژه در کردستان بر پا شد، جزء وظیفه خود دانستند، ولی آنچه بعد از حدود ۵/ ۱ سال پس از پیروزی، زنان را به کمک و مساعدت بیشتر طلبید، دفاع مقدس است که هشت سال نظارهگر رشادتهای زنان و مردان این مرز و بوم بود، بنابراین، و به علت گستردگی فداکاری زنان در عرصه دفاع مقدس، احصاء و جمع آوری همه آن ایثارگریها ممکن نیست.
«نقش رزمی»، «حمایت عاطفی»، «ستادهای پشتیبانی»، «امداد و درمان»، «جهاد مالی»، «ایثار و فداکاری»، «تبلیغ و همکاری اطلاعاتی» و «ادبیات» از جمله بخشهایی هستند که میتوان که صورت جداگانه درباره آن سخن گفت. اما صحبت از ایثار و فداکاری بانوان مبحثی فراگیر است چراکه تمامی بانوان ایرانی در دوران دفاع مقدس در این موضوع سهم مشترکی داشتند.
زنان علاوه بر این که فرزندان، همسران، برادران و پدران خود را به مشارکت در دفاع مقدس تشویق میکردند، و این تشویقها در استقبال مردان برای حضور بیشتر در جبههها بسیار مؤثر واقع شد، پس از شنیدن خبر جراحت و شهادت بستگان و عزیزان خود، شکیبایی و بردباری کمنظیری را به نمایش گذاشتند که آن هم در تقویت روحیه رزمندگان به ادامه مردانه جنگ کمک فراوانی کرد.
ایثارگری و فداکاری زنان ایرانی بهاندازهای بوده که حتی رسانههای خارجی هم نتوانستند منکر آن شوند، از جمله یک نشریه پاکستانی که نوشته بود: «از خانوادههای اسرای جنگی به خوبی مراقبت میشود. بیوه زنان فشارهای ناشی از جدایی و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شکیبایی تحمل کردهاند. آنها دولت را در قبول تقاضاهایشان که ممکن است از وجهه کشورشان بکاهد، تحت فشار نگذاشتهاند این نوع برخورد هیچگونه شباهتی با صدای گریه بیوه زنان اسرای جنگی عراق ندارد. کلاً زنان ایرانی شجاعت رویارویی با هر مصیبتی را دارند. زنان ایرانی کاملاً آماده برخورد با هر گونه واقعه اضطراری هستند و برخی از آنان در کلاسهای آموزش نظامی شرکت میکنند. آنها برای رویارویی با موقعیتهای مختلف از جمله بمباران شیمیایی شهرها و برای خدمت در بیمارستانهای صحرایی در پشت جبهه تحت تعلیم قرار میگیرند.»
همچنین در جنگ، نقش پشتیبانی روانی و عاطفی جنگجویان را به زنان واگذار شد تا با روحیه دادن به سربازان، جنگ با موفقیت به پایان برسد. در جنگ تحمیلی نیز، زنان ایرانی، خودجوش وظیفه حمایت روحی از رزمندگان را به دوش گرفتند. ازاینرو، دفاع مقدس، نمونههای بیشمار و درعینحال، کمنظیری از پشتیبانیهای معنوی خانمهای ایرانی را به ثبت رسانده است، مانند:
ـ در گیلان غرب، فرمانده یک گردان رزمی با دیدن رشادتهای یک زن روستایی، از عقبنشینی منصرف میشود و نیروهای خود را علیرغم فرمان بنیصدر، به شهر بازمیگرداند.
ـ یک مادر تهرانی، وقتی تزلزلی در فرزند رزمندهاش میبیند، به سومار میرود و به فرزندش میگوید: «اگر از جبهه برگردی، شیرم را حلالت نمیکنم!»
ـ رزمندهای میگفت: خواهرم به من آموخت که چگونه میتوانم به تنهایی یک لشکر باشم.
ـ مادر همسرم به من خبر داد: «اگر تو به جبهه بروی، من بچههایت را نگه میدارم و افتخار کن که در این زمان به سربازی میروی.»
ـ مادری خطاب به فرزندش مینویسد: «علی جان میدانی چقدر دوستت دارم، اما صلاح میدانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردی.»
ـ خانمی وضع جانبازی مرا دید و پذیرفت به همسری من درآید و سختیهای زندگی با یک جانباز را به جانودل خرید.
ـ تشویقها و طرز تفکر همسرم باعث شد، فشارهایی که به واسطه نبودن دست و پا، بر من وارد میشود را به خوبی تحمل کنم.
بخشی از حمایتهای عاطفی و معنوی بانوان از طریق شعر و از سوی شاعران زن ابراز شده و این اشعار، بر حضور بیشتر رزمندگان در جبههها تأثیر گذاشته است:
سپیده کاشانی
«کجا میتوانی ز قلبم ربایی تو عشق من و میهن من»
طاهره صفار زاده
«در سرزمین آسمانی جبهه کسی به خویش نمیاندیشد»
سیمین دخت وحیدی
«بیا که خصم زبون را به خاک بنشانیم به کوی دوست بشتابیم و سر بیفشانیم»
صدیقه وسمقی
«و سوسنگرد تنها بود. غروب گرم در سبحانیه دیدم که نخلستان سرود رزم بر لب داشت!»
شهلا آهنج
«باز میخواند مرا تا آسمان لیک من بنشستهام خاموش و سرد»
جنگ تحمیلی، پس از انقلاب اسلامی، صحنه کارزار دیگری برای زنان آفرید. بعید بود پس از آن که با ایثار جان، مال و اولاد خود، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. بیشک از مهمترین علل پیروزی جنگ، حضور خالصانه همین زنان در عرصه دفاع بود.