انقلابی که در هیچ کجای دنیا تاکنون رخ نداده و وحدت کلمه آن کوبنده هر قدرت شیطانی است، انقلابی که اگر شکرش را نگوییم کفرش را گفته‌ایم و اگر در جهتش گام برنداریم، ناگزیر بر ضد آن عمل نموده‌ایم.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، دانشجوی شهید «علی حاتمی» دانشجوی پیرو خط امام (ره) در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۳۷ در یکی از محله‌های خانی‌آباد یعنی محله جهان پهلوان تختی چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۵۹ در حماسه هویزه همراه ده‌ها تن از پاسداران انقلاب اسلامی ایران و دانشجویان خط امام و دانشجویان فاتح لانه جاسوسی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«سلام و درود بر امام امت خمینی کبیر درود و تهنیت به امت شهیدپرور، امتی که حضور و آگاهی خود را در تمام صحنه‌های انقلاب اسلامی ایران به اثبات رسانیده است.

سلام بر دانشجویان مسلمان و مبارزی که در اقصی نقاط جهان مظلومیت ملت ایران را فریاد می‌کشند و مستکبران تاریخ را به زانو در آورده‌اند و با اعتصاب غذای خود به­ جان ستمگران، تشویش افکنده‌اند و درود بر خطی که مبارزه با هرچه شرک را در انحصار خود دارد و خطی که به اثبات رسانیده که تنها امید مستضعفین جهان و حرکت­‌های اسلامی است و تنها این خط است که می‌تواند قدس، این قلب محرومان مسلمان را نجات بدهد.

با این­که می‌دانم این نوشته به درازا می‌کشد، ولی حس می‌کنم که مسئولیت اینجانب است تا آن­چه را که لازم می‌دانم بنویسم. می‌خواهم از محیطی که برادران و خواهران دانشجو در لانه جاسوسی بوجود آورده بودند، بنویسم. محیطی که مرا ساخت و باعث پرورش من شد و محیطی که می‌تواند نمونه باشد.

اول از نمازهای جماعت بگویم. امام جماعت، خوئینی‌ها بود. شاید بهترین نمازهایم را در لانه جاسوسی خوانده باشم. بعد از هر نماز، امام برای ما صحبت می‌کرد، از تزکیه نفس و خودسازی می‌گفت، از تقوی و از پاکی حرف می‌زد، از راهنمائی و هدایت سخن می‌راند و از شهادت می‌گفت و از سپاه پاسداران، سپاهی که خود جوش بود و پاسداران از لحاظ ایمان و اعتقاد و اخلاق نمونه بودند گفت‌­وگو می‌کرد.

از امام امت خمینی برایمان تعریف می‌کرد، از استاد بزرگوارش امامی که سال­ها تزکیه نفس کرده است حتی یک شب هم نماز شب خود را ترک نگفته است امامی که تمام حرف‌هایش و رفتارش بوی وحی می‌دهد و الگوست و امام خوئینی‌­ها از شخصیت­‌های اسلامی سخن می‌گفت.

اشخاصی که سرمایه‌های اخلاقی این جامعه هستند و هرکدام برای هدایت این جامعه ارزشمند و مفیدند و از ترور آن­ها سخن می‌راند، که ترورشان نه با گلوله بلکه با شایعه و تبلیغ صورت می‌گرفت دیگر به­ یاد ندارم که امام ما، در لانه جاسوسی درباره چه مسائلی به بحث می‌پرداخت ولی این را می‌دانم که هنگام صحبت تمام برادران و خواهران حرف‌هایشان را با گوش جان شنوا بودند و محو گفت­‌وگوهایشان می‌شدند و من چقدر بی­‌سعادت بودم که نتوانستم درکلاس­‌های تفسیر قرآن ایشان شرکت کنم.

او به­ راستی امام ما در لانه جاسوسی بود و تمام حرف‌هایش برای ما راهنمایی و هدایت بدنبال داشت، یادم می‌آید که ایشان در تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی، تبحر خاصی داشتند و برادران و خواهران مشکلات خویش را از ایشان می‌پرسیدند. خداوند ایشان را در راه خدمت به ملت اسلامی موفق بدارد.

شب‌های جمعه استاد پرورش این کمیل زمان به لانه جاسوسی می‌آمد و ما با ایشان دعای کمیل می‌خواندیم و گناهان خویش را اقرار می‌کردیم. خداوند این کمیل را برای علی دوران و برای مسلمانان حفظ فرماید.

هفته‌ای یک­‌بار با امام موسی خوئینی‌ها درباره خط امام جلسه داشتیم و امام این خط سراسر مبارزه و سراسر انقلاب، را برای ما تشریح می‌کردند. چه جلسات خوبی بود براستی که من احساس می‌کردم که چقدر مشکل است که در این خط بودن و این مسیر را پیمودن. خداوند تمام مسلمانان را در این جهت هدایت فرماید.

به­ خاطر می‌آوریم که هر وقت حاج احمدخمینی به لانه جاسوسی می‌آمد، برادران و خواهران غرق در شادی و شور می‌شدند، به خصوص درمواردی که دانشجویان تحت فشارهای گوناگون قرار می‌گرفتند و از هر طرف مورد حمله و تهمت قرار می‌گرفتند. آمدن ایشان نوید دوباره‌ای بر پایداری این حرکت انقلاب می‌داد.

ایشان به ما امید و صبر و استقامت می‌دادند که هراس نداشته باشید و به­ جز خداوند از کسی نترسید و ما امیدوار می‌شدیم و نیرو می‌گرفتیم. خداوند این امید امام و خدمت­گزار مستضعفین را یاری فرماید.

دیدار با شخصیت­‌های مبارز و مسلمان از کشورهای مختلف ما را هرچه بیشتر با توطئه‌های آمریکا - این دشمن اصلی ما - آشنا می‌ساخت. این دیدارها ما را به واقعیت انقلاب اسلامی خودمان واقف می‌کرد.

انقلابی که در هیچ کجای دنیا تا کنون رخ نداده و وحدت کلمه آن کوبنده هر قدرت شیطانی و اهریمنی است. انقلابی که اگر شکرش را نگوییم کفرش را گفته‌ایم و اگر در جهتش گام برنداریم ناگزیر بر ضد آن عمل نموده‌ایم. رفتارمان با گروگان‌ها بقدری خوب و اسلامی بود که روزی یکی از گروگان‌ها گفته بود من فراموش کرده‌ام گروگان هستم، اظهارات کوئین گروگانی که اخیرا آزاد شد، این ادعا را به اثبات می رساند؛ و در آخر نامه خطابم به پدر و مادر و خواهران و برادران است.

از شما پوزش می­‌طلبم و معذرت می‌خواهم که نتوانستم برایتان خدمتی انجام دهم و در حالی که شما زحمت زیادی برای من کشیده بودید و من می‌دانم وظایف فرزندی و برادری را در حق شما عمل نکرده‌ام. ولی خواهش می‌کنم که مرا ببخشید زیرا مقصرم و عذری ندارم. سلامتی شما را از درگاه پروردگار خواهانم.

سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان به­ خصوص دانشجویان مسلمان پیرو خط امام برسانید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

علی حاتمی»

منبع: دفاع پرس