باید بگویم که اصلا کاغذی که با ارز آزاد به کشور وارد شده باشد نداریم. سال گذشته کاغذ با ارز 3800تومان وارد کشور می‌شده و امسال با ارز 4200تومان وارد می‌شود.

گروه فرهنگ و هنر مشرق - از لابه‌لای دالانی که با بندهای بزرگ کاغذ درست شده می‌گذرم و پله‌ها را می‌روم بالا و به انتهای حجره می‌رسم. چند چشم با نگاه‌های پرسشگر منتظرند. نگاهم می‌کنند که یعنی خریدارم یا فروشنده یا به چه کار آمده‌ام. از میان چشم‌ها سالخورده‌ترین را که پشت میز نشسته و معلوم است صاحب حجره است مخاطب قرار می‌دهم. من خبرنگار هستم. دارم گزارشی از وضعیت بازار کاغذ تهیه می‌کنم. خواستم ببینم چرا با اینکه کاغذ با ارز دولتی وارد می‌شه قیمتش دوبرابر شده؟


 «ما بنکدارهای خرده‌فروش هستیم. برو یقه گنده‌های بازار رو بگیر. خوش اومدی!» روی مجموعه‌ای از بندهای کاغذ قیمت کاغذها را چسبانده‌اند. می‌ایستم که قیمت‌ها را بخوانم؛ کاغذ تحریر 157هزار تومان. موبایلم را از جیبم بیرون می‌آورم از قیمت‌ها عکس بگیرم که پیرمرد می‌گوید: «عکس نگیر آقا، عکس نگیر، بفرما.»

نوسانات قیمت دلار بازار کاغذ را نیز دچار نوسان کرده است. وزارت ارشاد و صنعت و معدن کاغذ را جزو کالاهای ضروری اعلام کرده‌اند تا با ارز دولتی وارد بازار شود. با این همه، قیمت کاغذ در چند ماه گذشته دوبرابر شده است. همین کاغذ دوبرابر شده هم چندان در بازار موجود نیست و ناشران نمی‌توانند به راحتی کاغذ مورد نیاز خود را از بازار خریداری کنند. گرانی کاغذ قدرت ناشران را کم کرده و کمبود کاغذ امور نشر را مختل کرده است. در روزگاری که حال کتاب چندان خوب نیست ناشران با چالش تازه‌ای مواجه شده‌اند. افزایش قیمت کتاب مخاطبان اندک کتاب و شمارگان کتاب را که حالا به چندصد عدد رسیده از این نیز کمتر خواهد کرد.

اینجا خیابان ظهیرالاسلام است، در ضلع شمال غربی میدان بهارستان تهران. جایی که راسته سنتی بازار کاغذ ایران است و قیمت واقعی کاغذ در حجره‌های کوچک این خیابان تعیین می‌شود. مغازه‌ها یکی در میان تعطیل‌اند. آنهایی هم که در حجره‌هایشان باز است اغلب کاغذ نمی‌فروشند. «حاج حسن نیومده امروز. ارباب باید بیاد. ما زیرمجموعه هستیم. قیمت نمی‌تونیم بدیم.» اینها را دو جوانی می‌گویند که در حجره داغ دم‌کرده‌ای در پاساژ ظهیرالاسلام نشسته‌اند. «شما فقط فکر می‌کنی که دولت ارز بده کافیه؟ می‌دونی کاغذ چندماه توی گمرک می‌مونه؟ می‌دونی هزینه حمل‌ونقل چقدر زیادشده؟ کاغذ چهار و دویستی کجاست؟ به من نشون بده برم بخرم.» حجره‌دار بعدی هم عصبانی است و پاسخش ناامیدکننده است.

کاغذ چهار و دویستی کجاست؟
«اوضاع کاغذ خرابه، مریض. مریض. یای مریض دوم را به اندازه سه‌انگشت می‌کشد.» در گوشه دنج سمت راست از طبقه همکف پاساژ، رضا عزیزی کاغذفروش قدیمی بازار ظهیرالاسلام نخستین کسی است که به پرسش‌های ما پاسخ می‌دهد. «گفتند کاغذ تحریر و کاغذ کاهی با ارز دولتی 4200تومانی می‌آید. تا برسد به بانک 4800تومان می‌شود. 25درصد سود بازرگان و گمرک و حمل‌ونقل را به آن اضافه کنید ببینید چند می‌شود. حداقل 3ماه این پول می‌خوابد تا بار به‌دست من برسد. حمل‌ونقل خیلی گران شده است. بندی 139هزار تومان درمی‌آید. من چقدر باید ببرم روی کاغذ تا برایم بصرفد؟ شما در همین پاساژ بگرد. ببین چند مغازه تعطیل است و کار نمی‌کند؟ این تازه با ارزی است که دولت بدهد و نپیچاند که می‌پیچاند. به چهارتا بازرگان در روزهای اول ارز داده و تمام. شما الان به‌عنوان بازرگان بروید ببینید می‌توانید ارز بگیرید یا نه.»

مسئله بازار کاغذ شاید فقط ورود کاغذ تحریر و کاهی با ارز دولتی نباشد. وقتی بقیه کاغذهای موجود در بازار چندبرابر شده‌اند طبیعی است که قیمت کاغذ تحریر و کاغذ کاهی نیز قدری زیادتر شود. «حالا شما فکر می‌کنید که کاغذ بازار فقط کاغذ تحریر است؟ من به‌عنوان فروشنده کاغذ که همه جور کاغذی می‌فروشم از مقوای پشت‌طوسی و گلاسه و شومیز تا کاغذ تحریر و کاغذ کاهی. وقتی به جز کاغذ کاهی که شما برای روزنامه استفاده می‌کنید و کاغذ تحریر که برای کتاب استفاده می‌شود بقیه کاغذها چندبرابر شده چه کار باید بکنم؟ الان من در اسفندماه کاغذ فروخته‌ام و چک آن را برای مهرماه گرفته‌ام. حالا من چه کار می‌توانم بکنم؟ می‌توانم کاغذی را جایگزین آن کنم؟ من به‌عنوان یک کاغذفروش 100تن کاغذ داشتم الان 50 تن کاغذ نمی‌توانم جایگزین آن کنم.»

کسی به فکر بازار کاغذ نیست
گرمای کشنده تابستان و خرابی اوضاع خرید و فروش، حوصله‌ای برای بازار کاغذ نگذاشته است. پیرمرد لاغر با چشم‌های تیله‌ای و قیافه تکیده‌اش زیر سایه‌ای به دیوار تکیه داده است. «من از سال55 تا امروز قیمت کاغذ رو برات می‌گم. من اینجا مغازه‌دار بودم. اما الان مغازه ندارم و خرده‌فروشی می‌کنم. کسی به فکر بازار کاغذ نیست.» چند نفری گفت‌وگوی ما را که می‌بینند جمع می‌شوند و دوره‌مان می‌کنند.  یکی‌شان مدعی می‌شود: «من زنگ زدم به تعزیرات. گفتم کاغذ ما می‌ره عراق. اومدند گشتند، بعد گفتند اینها مجوز داره. یعنی کاغذ مستقیما از اینجا به عراق می‌ره. بدون اینکه در گمرک بمونه. اون وقت بار کاغذ بازرگان ایرانی باید 3‌ماه در بازار بمونه. بعد تعزیرات می‌آد اینجا به‌دنبال من خرده‌فروش که کاغذ تحریر رو 50تومان گرون‌تر نفروشم.» گلایه‌های پیرمرد تمامی ندارد. «الان می‌گن حمایت از تولید ملی. شما کاغذ ایرانی توی بازار می‌بینید؟ کو کاغذ پارس؟ چند وقته توی بازار کاغذ پارس ندیدید؟ چرا کاغذ مازندران در بازار نیست؟ کاغذ مازندران رو صادر می‌کنند به چین. 4000تن 4000تن صادر می‌کنند. اون وقت چرا از کاغذ مازندران استفاده نمی‌کنند؟ نه گمرک داره، نه معطلی ترخیص داره و نه دلار می‌خواد اما گرون‌تر از کاغذ خارجیه. درباره کیفیت هم حرفی نمی‌زنم. کاغذ وارداتی به‌صرفه‌تر بود پیش از این. حالا با این قیمت دلار کاغذ وارداتی هم گرون شده.» جوان دیگری که به جمع ما اضافه شده می‌گوید: «تحریر دست کی‌هاست؟ نه تلفن جواب می‌دهند، نه جنس می‌فروشند. اصلا بعد از گرونی هیچ‌کدام‌شان ایران نیستند. الان آقای... 6000تن کاغذ در انبارش در شورآباد دارد. چرا سراغ اونها نمی‌رن؟ تعزیرات فقط با من خرده‌فروش کار داره. حالا من اگر دو بند بیشتر یا کمتر بفروشم بازار به هم می‌ریزه؟» 

تو این خیابان کسی ارز نگرفته
مقصد آخرم حجره‌ای در انتهای راسته کاغذفروشان است. صاحب مغازه 25سال است که در بازار کاغذ حجره‌ دارد. «توی این خیابون کسی ارز نگرفته. دیگران از بیرون ارز گرفتند ولی من توی ظهیرالاسلام کسی رو نمی‌شناسم که ارز دولتی گرفته باشه برای کاغذ. بعدش چرا همه گیر دادن به بازار کاغذ؟ مگه هزینه کاغذ در قیمت تموم‌شده کتاب چقدره؟ شما هیچ‌وقت حساب کردید؟ زیر 5درصد. اگر قیمت کاغذ بالا بره قیمت تموم‌شده کتاب چقدر بالا می‌ره؟» 
خیابان ظهیرالاسلام را در صلات ظهر مرداد بالا می‌روم. بازار نیمه‌تعطیل دیگر تعطیل شده است. گوشی‌ام را بیرون می‌آورم که خبرها را چک کنم. وزیر ارشاد از کشف 700تن کاغذ احتکار شده به ارزش 10میلیارد تومان خبر داده است. پس حرف‌های آدم‌های کف بازار کاغذ بیراه نبوده است. به خانه متروکه ظهیرالاسلام می‌رسم. کبوترها در گوشه‌ای از حیاط کز کرده‌اند و خانه ظهیرالاسلام با وجود وعده‌های مکرر سال‌هاست به حال خود رها شده است.

  گرانی کاغذ ناشران را بیچاره کرده است

یحیی ساسانی، مدیر نشر افکار می‌گوید: «10درصد گرانی کاغذ هم فاجعه است. اما قیمت کاغذ بیش از 100درصد افزایش پیدا کرده است. توان ناشران برای چاپ کتاب بسیار کم شده است. تعجبم از این است که کسی فکری برای حال ناشران نمی‌کند. وقتی قیمت کاغذ در بازار در کمتر از یک سال به دو برابر رسیده آیا توان ناشران برای چاپ کتاب کم نمی‌شود؟ با مسائل دیگری که بازار نشر دارد توان ناشران برای چاپ کتاب کمتر از یک پنجم گذشته شده است.
ما اگر سال گذشته می‌توانستیم 100عنوان کتاب چاپ کنیم الان 20عنوان هم نمی‌توانیم منتشر کنیم. اتحادیه کاغذفروشان کاغذ وارد کرده و به بیش از دو برابر قیمت دارد می‌فروشد. کسی هم پاسخگو نیست. عین اتفاقی که در بازارهای دیگر مثل بازار موبایل افتاده حالا در بازار کاغذ تکرار می‌شود. من نمی‌دانم چرا کسی فکری نمی‌کند. نه اتحادیه ناشران، نه وزارت ارشاد هیچ‌کس کاری نمی‌کند و اوضاع ناشران روزبه‌روز بدتر می‌شود.» 

دولت اجازه بدهد ناشران خودشان کاغذ وارد کنند

محمود آموزگار، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان می‌گوید: «باید بگویم که اصلا کاغذی که با ارز آزاد به کشور وارد شده باشد نداریم. سال گذشته کاغذ با ارز 3800تومان وارد کشور می‌شده و امسال با ارز 4200تومان وارد می‌شود. یعنی اختلاف قیمت در مقایسه با سال گذشته باید اندک باشد اما می‌بینیم که قیمت کاغذ در بازار دوبرابر شده است.
به‌نظر می‌رسد اقدامات انجام‌شده لازم بوده ولی کافی نبوده است. پیشنهاد من این است که وزارت ارشاد نهادهای صنفی حوزه کتاب و نشر را مشارکت بدهد و اجازه بدهد آنها کاغذ وارد کنند. تعاونی ناشران قم 150تن کاغذ بالک وارد کرده و می‌بینیم که قیمت کاغذ بالک که الان بسیاری برای چاپ کتاب از آن استفاده می‌کنند افزایش چندانی پیدا نکرده است. امیدوارم این اتفاق برای اتحادیه ناشران و کتابفروشان بیفتد و نیز مجوز واردات کاغذ صادر شود و از طریق صنف بتوانیم این کاغذها را در میان ناشران توزیع کنیم تا مشکلات پیش‌آمده برطرف شود. من خودم برای انتشار کتاب به‌دنبال کاغذ 100در70 هستم اما الان چند روز است که کاغذ پیدا نکرده‌ام. قیمت‌ها خیلی بالاست. کاغذ وارد شده اما درست توزیع نمی‌شود. قرار است نظارت بر بازار کاغذ بیشتر شود اما این پیشنهادها بیشتر سلبی و بازدارنده است. به هر حال یک جای کار ایراد دارد.»

*روزنامه همشهری