به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
افراد چه موقع راغب میشوند در فضای مجازی مطلبی را ارسال مجدد کنند؟ آیا از صحت آن مطمئن میشوند؟ و اصلاً صحت و سقم برایشان موضوعیت دارد؟ شاید دلایل ارسال مجدد روانی باشد تا سیاسی و خبری. نظریهای وجود دارد که انسانها پدیدهها و اخبار را آنطور که دوست دارند میبینند و تفسیر میکنند و نه آنگونه که هستند. باب میل بودن موضوعیت دارد تا صحیح بودن.
دلیل دوم: فوروارد متن یا خبر یا مطلب به احساس آرامش و تخلیه برمیگردد. اکثر کسانی که در شبکههای اجتماعی حضور دارند قدرت تولید و پاسخ را ندارند، اما از دیدن و خواندن بسیاری از مطالب آزرده میشوند، ناگاه احساس میکنند مطلبی را یافتهاند که پاسخ به آزردگی خود آنهاست یا پاسخ به کسانی که آنها را آزردهاند. به همین دلیل سریعاً عمل ارسال را انجام میدهند و ناخودآگاه احساس آرامش، سبکی و پیروزی میکنند. فشار روانیای که فرد از یک مطلب ناهمسو در خود حس میکند باعث میشود که درستی مطلب ارسالی برایش موضوعیت نداشته باشد یا حتی اگر تردید هم دارد، وجدان را به منبع تولید ارجاع دهد و خود را از عذاب وجدان رها کند که: «من هم دیدم، حرف خودم که نیست، گردن اونهایی که نوشتند.»
حال آنکه حرمت شرعی فوروارد مطلب دروغ یا تهمتآلود در فضای مجازی همانند بیان زبان فیزیکی است. وقتی با زبان دروغ گفته میشود چه اثرات روانی- شرعی بر انسان میگذارد؟ قطعاً ارسال مطلب دروغ دیگران به این گروه و آن فرد با غیبت و تهمت حضوری فرقی نمیکند. اما فشار روانی و نیاز به آرامش و خلاصی از آزردگی موجب فوروارد میشود.
برای مثال این روزها نامهای از زبان سفیر سوئد خطاب به صادق زیباکلام بهشدت ارسال میشود و شاید کمتر ارسالکنندهای نداند که این مطلب نمیتواند کار سفیر سوئد باشد و بدون هیچ دلیلی خود را به معرکه سیاست داخلی ایران وارد کند، اما مرتب ارسال میشود. چرا؟ چون منتقد زیباکلام احساس میکند حجت قاطعی علیه وی به دست آمده و از زبان دیگری ایشان را نقد و متهم به کمسوادی و... میکند.
چندی پیش نیز نامهای به نام زیباکلام خطاب به آیتالله مصباح یزدی منتشر شد و هرقدر هم زیباکلام تکذیب میکرد فایدهای نداشت، چون منتقد آیتالله مصباح احساس میکند آنچه خود نمیتوانسته به رشته تحریر یا بیان درآورد، توسط دیگری تولید شده است.
برایش مهم نیست آن دیگری کیست، اما میداند اگر این مطلب بدون نام باشد ساختگی و کم اثر است. اما همین مطلب ساختگی اگر با نام و هویت فردی معروف و مشخص ارسال شود، تأثیرگذار خواهد بود. به جهت روانشناسی، انسانها دوست دارند برای ادعای خود یا به کرسی نشاندن نگاه و نظر خود به حجتی فراتر از ذهن خود اشاره کنند و اینچنین قدرت اقناع را افزایش یافته میدانند.
حال اگر این حجت در بیرون یافت نشود آن را میسازند و آنجا که شجاعت مضاعف برای تولید یک مطلب لازم است و هر کس جسارت آن را ندارد، اگر کسی دست به تولید بزند و به نام دیگری هم منتشر کند واجد خریدار است. علاوه بر ارسال مجدد مطلب، لایک مطالب هم جالب است. بسیاری از لایککنندگان در توئیتر اصلاً مطلب را نمیخوانند.
صرفاً به نویسنده اعتماد دارند یا از او خوششان میآید. مانند گله گوسفندی که تشنه به جوی آب برسد برای لایک حمله میشود و بسیاری از مطالب کاملاً دروغ هزاران لایک میخورد. مثلاً صادق زیباکلام مخالفت مجمع تشخیص مصلحت نظام با لایحه پالرمو را در اینستاگرام و توئیتر به شورای نگهبان نسبت داد یا ایران را متهم کرد (بدون هیچ سندی) که علت ادامه جنگ این بود که دنبال تشکیل دولت اسلامی در عراق بودهاند.
هزاران نفر این دروغها را لایک میکنند. چرا؟ چون احساس میکنند نقدی به آنجایی که قبول ندارند و خودشان هم واجد توان تولید نیستند، وارد شده است. فضای مجازی جایی است که فاقدین صلاحیت رسانهداری نیز آزاد هستند و این از تبعات فضای مجازی در کشورهای شرقی است.
بیمسئولیتی، حس انتقام و نبود توان و اطلاعات برای ورود به نقد باعث میشود بر «لایک» و «فوروارد» مطالب دیگران سوار شوند و هنگام مواجهه با این عبارت که «مطلب ارسالی شما دروغ یا ساختگی است» خواهند گفت: «والا من هم جایی دیدم گفتم شما هم ببینند» و تلاش میکنند علقه شخصی به آن محتوا یا انگیزه همسو بین خود و محتوا را مخفی کنند و، چون تولیدکننده فرد دیگری است سریعاً بر کرسی بیطرفی و اظهار بیاطلاعی سوار میشوند.
مطالب سطحی، تند و نقد فردمحور و توهین و تهمت به افراد بیشترین طرفدار را در فضای مجازی دارد به همین دلیل انسانهای عمیقتر، منصفتر و خداترس غریبان فضای مجازی هستند.
اما باید بدانیم از نظر اخروی و شرعی حتماً رها نخواهیم شد. زبان مجازی در مواجهه با انسانها در عالم فقه همان زیان واقعی در دنیا و آخرت است.