کد خبر 879927
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۰

ترامپی که معتقد است، همین امتیازات نیم‌بند نسیه‌ای که از طریق آن، اوباما موفق شد بدون شلیک یک گلوله برنامه هسته ای ایران را تعطیل کند، "بدترین توافق تاریخ" بوده، قرار است چه امتیازی در مذاکره بدهد؟

سرویس سیاست مشرق - اظهارات «دانلد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در شامگاه روز دوشنبه، در جلسه مطبوعاتی با نخست وزیر ایتالیا، مبنی بر این که حاضر به «ملاقات» بدون «پیش شرط» با مقامات ایران است، در دو روز اخیر، شور و شتاب خاصی را در یک جریان خاص سیاسی داخل کشور به راه انداخته و هریک در باب فواید «مذاکره» با آمریکا مقاله‌ها و مصاحبه‌ها تهیه و منتشر کرده‌اند. البته برخی از رسانه‌های این جریان هم هستند که هنوز شرط هایی را از سر احتیاط، برای گفتگو با قماربازی که حالا رئیس جمهور شده است، مطرح می‌کنند.

در گزارش تحلیلی مشرق، به چرایی «جنگ روانی» جدید ترامپ با محور «مذاکره بدون پیش‌شرط» پرداخته و این را روشن کردیم که قرار نیست ترامپ «کوچک‌ترین» امتیازی به ایران بدهد، بلکه در درجه اول به دنبال یک عکس یادگاری با مقامات ایرانی (به سان عکس دونفره با رهبر کره شمالی) است.

گزارش مشرق را در این‌جا بخوانید:

عملیات روانی ترامپ با ژست «مذاکره بدون پیش شرط»/ آقای «قمارباز» نیاز فوری به گرفتن عکس یادگاری با روحانی دارد

 در این جا صرفا با دو استدلال ساده، دروغین بودن ژست جدید ترامپ را بررسی و تهی بودن آن اثبات خواهد شد. البته همین ژست دروغین هم تنها به فاصله چند ساعت توسط وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نقض شد و آن‌ها بر شروط قبلی برای مذاکره با ایران تاکید کردند.

استدلال اول:

از دو حال خارج نیست: نخست، التهابات به وجود آمده در بازار ارز و به تبع آن بازارهای موازی چون سکه و خودرو و امثال آن‌ها، به طور عمده و مشخصا محصول برنامه ترامپ برای تحریم‌های سفت و سخت علیه ایران است. دوم، نوسانات و التهابات بازار ارز، به طور عمده دلایل داخلی دارد و محصول اقدامات خبیثانه، ضدمیهنی و خائنانه شبکه‌ها و کانون‌های مافیایی رخنه کرده در اقتصاد ( و بخش‌هایی از حاکمیت) است که منافع مادی خود را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند و به سان زالو بر گرده‌ی اقتصاد کشور در شرایط «جنگ اقتصادی» نشسته‌اند و به باجگیری مشغولند. همان‌ها که بخش عمده ارز غیرنفتی کشور را حبس و احتکار کرده‌اند و به جای عرضه در بازار ثانویه، از طریق صرافی‌های خود (که با بانک مرکزی در ارتباط هستند) حکومت را به «تشنه نگه داشتن بازار ارز» تهدید می کنند، و از سوی دیگر، با گرا دادن به سایت‌ها و کانال‌های خود، قیمت ارز و سکه را بدون هیچ مبنای خاصی بالا می کشند.[1]

با فرض صحت حالت اول، اگر اقدامات ترامپ این اندازه قدرت دارد که هنوز تحریم‌های اصلی عملی نشده، بازار ارز و بازارهای موازی را چنین متلاطم کند، چرا باید رییس جمهور آمریکا پیشنهاد مذاکره بدون «پیش شرط» بدهد، وقتی می تواند در دفتر کار خود در کاخ سفید بنشیند و «فروپاشی» اقتصادی مورد نظر خود را در ایران به تماشا بنشیند. در این صورت، روند فشار بر ایران با قصد فروپاشی اقتصادی به زعم ترامپ جواب داده است و چه نیازی به مذاکره و داد و ستد امتیاز؟

در صورت صحت فرض دوم (که به گواه نظر کارشناسان و حتی مقامات کشور فرض صحیح‌تری است)، راه حل مشکلات کنونی بازار ارز و سکه و خودرو و مسکن، بیش و پیش از هر چیز، برخورد قاطع و انقلابی با آن «کانون‌های مافیایی فساد» است که معیشت مردم را به گروگان می گیرند تا خرج نیات سیاسی-اقتصادی خود کنند. حکومت باید بدون مصلحت اندیشی و نرمخویی و ترحم با سردمداران این کانون‌ها که کمر به نابودی کشور و نظام بسته‌اند (در هر سطحی که هستند) به سان تروریست اقتصادی برخورد کند و یک بار برای همیشه (با استفاده از فرصت طلایی کنونی که مطالبه با فساد به خواسته‌ای عمومی تبدیل شده) با «حجامت» (تعبیر یکی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب) پیکره‌ی خود را از این مفسدین تا حد امکان پاک سازد.

از دید ما، یکی از دلایل این تاکتیک جدیدی جنگ روانی ترامپ و پیشنهاد دروغین «ملاقات بدون پیش‌شرط» اتفاقا کمک به همین کانون‌های مافیایی لانه کرده در کشور ماست تا نظام در برخورد با فساد آن‌ها دچار اختلاف نظر و گسستگی شود و جهت و تمرکز حکومت از برخورد با این شبکه‌های فساد منحرف گردد، چرا که این حلقه‌های فاسد، از دست‌کم 3 دهه پیش، امید و چشم و چراغ و سرمایه اصلی واشینگتن، تل‌آویو، ریاض و سایر دشمنان ایران برای ضربه زدن به توان و اقتدار نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند.

استدلال دوم:

ترامپ از همان مراحل اولیه انتخابات ریاست جمهوری 2016، با این شعار وارد رقابت‌ها شد که «توافق هسته‌ای با ایران، بدترین توافق تاریخ آمریکاست». به عبارت دیگر، ترامپ معتقد بود که همین امتیازات نیم‌بند، نصفه و نیمه، سست و نسیه‌ای که از طریق آن، اوباما موفق شد بدون شلیک یک گلوله برنامه هسته ای ایران(یکی از مولفه‌های قدرت آن) را به فنا دهد، "بدترین توافق تاریخ آمریکا" را رقم زده و همین امتیازات «تقریبا هیچ» را هم نباید اوباما به ایران می داد!

«به توافق با ایران پایان دهید»، از شعارهای اصلی کمپین ترامپ

او تا همین الان هم همین حرف را تکرار می کند و از قضا آن روز که از برجام خارج شد، دقیقا همین سخن را تکرار کرد. حالا باید از جریانی که با اظهارنظر دو روز پیش ترامپ از همین الان با فکر تصویر روحانی در حال تکان دادن دست ترامپ در جایی مثل سنگاپور، تیتر و صفحه‌ روزنامه‌ها و سایت‌های خود را می‌بندند، باید پرسید که آیا کم‌ترین تطابقی با «عقل سلیم» دارد که ترامپ در «ملاقات» - و نه مذاکره - مورد نظر، به یکباره از مواضع دست‌کم سه سال اخیر خود کاملا کوتاه بیاید و حاضر باشد کوچک‌ترین امتیازی به ایران بدهد؟ آیا این به مفهوم ابراز یک نوع «غلط کردم» سیاسی نیست که در آستانه انتخابات حساس کنگره در ماه نوامبر، محبوبیت ترامپ را از این هم پایین‌تر می آورد؟

اگر به واقع ترامپ قصد داشت کوچک‌ترین امتیازی برای ایران قائل باشد، شاید منطقی‌تر (از زاویه دید واشینگتن) این بود که می گفت، بسیار خب در زمینه هسته‌ای برجام را حفظ می‌کنیم، و حالا به مذاکره در سایر موارد می پردازیم (سناریویی که دولت و اصلاح‌طلبان تا قبل از انتخاب ترامپ هم آن را دنبال می‌کردند). اما از آن‌جایی که از ابتدا، یعنی از همان دوران شروع مذاکرات با اوبامای «مودب» هم قرار نبود امتیازی به ایران داده شود و هدف تنها تعطیل کردن صنایع هسته‌ای ایران با کم‌ترین هزینه برای آمریکا بود. چنان‌که امروز نه هسته‌ای را داریم، نه تحریم‌ها برداشته شد و قرار است نظام تحریم‌ها (که هیچ وقت از بین نرفت) دوباره با شدت بیشتری برقرار شود. یعنی وضعیتی بدتر از نظر داده و ستانده نسبت به سال 92.

سناریو بسیار ساده است: در عرض چند روز، کانون‌های مافیایی در داخل کشور - مرتبط با شبکه جهانی استکباری - با عملیات میدانی و روانی-تبلیغاتی قیمت ارز را در حالت یک «صعود انفجاری» نشان می دهند؛ رسانه ها، کانال‌ها و اکانت‌های پیاده نظام تبلیغاتی محور غربی-عبری-عربی در داخل فعال می شود که «باید منطقی باشیم»، «نباید مثل گذشته نگاه کرد»، «صلح برای ماندن ایران» را رواج می دهند؛ ترامپ به ناگهان در یک جلسه مطبوعاتی از آمادگی برای «مذاکره بدون پیش‌شرط» می گوید و آتشبار رسانه‌ای-تبلیغاتی جریان تسلیم‌طلب فعال می شود که باید پیشنهاد مذاکره را غنیمت بشماریم و باقی ماجرا....

در این میان بیشترین منفعت را چه کسی می برد؟ همان «کانون‌های مافیایی» که در وضعیت جنگ اقتصادی به دنبال گروگان گرفتن معیشت مردم هستند، و در وضعیت به اصطلاح «عادی» از رانت‌های اقتصاد نفتی بیمار بیشترین بهره را می برند. کانون‌هایی که هم در دستگاه‌های مختلف آدم‌های خود را می کارند، با پول کثیف خود رسانه داری می کنند تا خط تبلیغی مورد نظر خود را پیش ببرند و در لندن، پاریس و سنگاپور و .......با نمایندگان کانون‌های مافیایی جهانی نشست و برخاست دارند و خط می گیرند.

درباره این‌ها بیشتر خواهیم نوشت.

 

[1] http://www.jahannews.com/news/630656