به گزارش مشرق، روزرنامه ايران در ايران ويژهنامه سياسي اش نوشت: آقاي موسوي خوئينيها عليه آقاي مطهري با به کار بردن آيه «يصدون عن سبيلالله»، آن را اينطور معني ميکرد که يک عدهاي سد راه انقلاب هستند، با دولتها سازش ميکنند، بعد هم بهشتي و باهنر را جزو آموزش و پرورش و معاونين فرخرو پارسا معرفي ميکردند. مطهري را هم علناً اسم ميبرد و ميگفت با دولت سازش کرده است و اينها را مزاحم انقلاب ميدانست. مطهري به موسوي خوئينيها پيغام داده بودند که اينقدر تفسيرهاي مارکسيستي نکن. خلاصه ميگفت که اينها مزاحم و سد راه انقلاب هستند و نميگذارند انقلاب خميني پيروز شود.
شيخ قاسمي به آقاي کروبي ميگويد: «ببين! اين جوانها چه جوري او را نگاه ميکنند؟ من گمان ميکنم انقلاب که پيروز شود اينها آن سه چهار نفر را بکشند.» نشان به اين نشان که وقتي انقلاب پيروز شد همينها اين بزرگواران را کشتند. آقاي آقارضي شيرازي به اتفاق آقاي مطهري به ديدن آيتالله انواري که از زندان آزاد شده بود، رفت. ديدند آقاي موسوي خوئينيها آنجا نشسته است. آقاي رضي ميگويد تا من و آقاي مطهري وارد خانه انواري شديم،... از جا بلند شد و رفت و مطهري به انواري گفت: «آقاي انواري! اين را ميشناسي؟» گفت: «نه!» گفت: «از کساني است که مسائل اسلامي را به شيوه مارکسيستي و کمونيستي تفسير ميکند.» واقعاً اين مرد چه افکار بلندي داشت و چطور همه چيز را خوب تشخيص ميداد.
همين گودرزي بيسواد را بعدها همين آقاي موسوي خوئينيها به مسجد خمسه فرستاد. اين حرفهايي که ميزنم مال قبل از پيروزي انقلاب است. امام (ره) هنوز در نجف بودند. خلاصه ما به اين شکل آقاي مطهري را بيشتر ميشناختيم و حرفهاي بهمني بازجو هم خيلي براي من روشنگر بود. به اعتقاد من آقاي مطهري مثل وقتي که ما خانه تکاني ميکنيم و اضافات را بيرون ميريزيم، به تعبيري «دين تکاني» ميکردند.
آقاي موسوي خوئينيها عليه آقاي مطهري با به کار بردن آيه «يصدون عن سبيلالله»، آن را اينطور معني ميکرد که يک عدهاي سد راه انقلاب هستند، با دولتها سازش ميکنند