به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، بعد از رونمایی از جنگنده کوثر در هفته گذشته، بحث ها و مجادلات فراوانی بین کارشناسان و کاربران فضای مجازی درباره این جنگنده و ویژگی های صورت گرفته است. محور اکثر این سوالات آن است که آیا ایران واقعا موفق به ساخت جنگنده ای جدید شده یا اینکه صرفا یک اف ۵ آمریکایی را کپی کرده است؟ بسیاری بحث ها و سوالات دیگر که کوچکتر و کم اهمیت تر از این موضوع هستند که در این زمینه مطرح شده که در عین آنکه شیطنت و تلاش همیشگی برخی کاربران برای تحقیر و زیر سوال بردن تولیدات ملی قابل رصد است، می تواند از جنبه اهمیت و توجه هموطنان به کیفیت و سطح تولیدات داخلی نیز قابل تحسین باشد. اما حقیقت ماجرا چیست؟
بعد از پایان جنگ تحمیلی و ادامه تحریم های تسلیحاتی علیه کشورمان، برنامه ای برای توسعه هواپیمای رزمی در کشور آغاز شد که پلتفرم پایه برای این طرح، جنگنده اف ۵ بود؛ هواپیمایی ارزان قیمت، به نسبت ساده در کاربری و تعمیر و نگهداری و در عین حال وجود تجربه های زیاد درباره آن در داخل کشور. هواپیمای آموزشی سیمرغ، جنگنده های آذرخش و صاعقه همه در حقیقت قدم هایی خوب و قابل تقدیر بودند که یکی بعد از دیگر در راستای رسیدن به طرح جنگنده بومی برداشته شدند.
البته در جریان رونمایی از جنگنده کوثر، اطلاعات جالبی درباره وضعیت جنگنده های قبلی و همچنین درصد بومی سازی در این هواپیمای جدید بیان شده که صداقت و صراحت اعلام آن قابل تحسین است. بر اساس اطلاعات منتشره، کلا ۵ فروند از هواپیمای صاعقه ۱ ساخته شده و میزان بومی سازی در این هواپیما در سال ۱۳۸۸ در حدود ۵۶ درصد بوده است. هواپیمای صاعقه ۲ که تنها ۱ فروند از آن ساخته شده به عدد بومی سازی ۶۵ درصد رسیده و در جنگنده کوثر این عدد به رقم تحسین برانگیز ۸۸ درصد رسیده اس یعنی طی کردن روندی منطقی، حرفه ای و مناسب برای تولید کامل ایرانی یک هواپیمای جنگی.
شاید بد نباشد برای کسب اطلاعات بیشتر از اینکه، نقطه آغاز یعنی جنگدن هاف ۵ تا رسیدن به جنگنده بومی کوثر چه تفاوت هایی دارد نگاهی به کابین جنگنده صاعقه و مقایسه آن با کابین هواپیمای اف ۵ و سپس کابین هواپیمای کوثر انداخته شود که به نوعی مشخص کننده مسیر طی شده در بخش ارتقاء است.
یک محور دیگر که می تواند در تشریح روند قابل اتکا و درست صنایع دفاعی کشورمان مفید باشد، پاسخ به این سوال است که آیا نمونه دیگری از این حرکات و طی کردن مسیری همچون ایران، در دنیا وجود دارد؟
اف ۷ های چینی در پاکستان؛ از پروژه مشترک تا رسیدن به جی اف ۱۷
جنگنده اف ۷ در حقیقت، کپی چینی ها از میگ ۲۱ ساخت شوروی سابق بود. البته چینی ها ارتقاء های فراوانی را روی آن انجام دادند و در بازار صادراتی نیز موفقیت های زیادی را نیز با این جنگنده بدست آوردند. دهه ۱۹۸۰ میلادی یک دوره جالب تاریخی محسوب می شود؛ از طرفی روابط پاکستان و آمریکا به دلیل حمله شوروی به افغانستان رو به گرمی رفته و در عین حال مدتی است که چین نیز با اروپای غربی و آمریکا از در دوستی در آمده بود.
نیروی هوایی پاکستان با کمک شرکت آمریکایی گرومن، پروژه Sabre II را کلید زد و این شرکت آمریکایی مطالعاتی را برای ارتقاء اف ۷ آغاز کرد. تغییراتی در شکل بدنه، تعویض رادار و موتور و همچنین استفاده از تسلیحات جدید از جمله آپشن های ارائه شده بر اساس این طرح برای جنگنده اف ۷ بود. این پروژه در سال ۱۹۸۷ آغاز شد اما مسیر تاریخ این پروژه را به جای دیگری فرستاد.
از طرفی شرکت گرومن اعلام کرد که هزینه های این طرح و درصد ریسک پروژه بالاست و از طرف دیگر دو حادثه در صحنه بین المللی رخ داد که یکی خروج شوروی از افغانستان و دیگری حادثه کشتار میدان تیانان من در پکن بود که باعث کاهش روابط آمریکا با پاکستان و چین شد.
با لغوشدن پروژه Sabre II و توقف ارسال جنگنده های اف ۱۶ به پاکستان، این کشور در وضعیت بدی قرار گرفت. اینجا بود که جرقه اولیه طرح جنگنده JF-۱۷ بین دو کشور پاکستان و چین زده شد. چینی ها که به لطف چندین سال روابط خوب با غرب توانسته بودند در بخش های مختلف علوم هوانوردی اطلاعات زیادی را کسب کنند، مدل های مختلفی از هواپیمای اف ۷ را به اشکال گوناگون ارتقاء داده و دانش خود را هر چه بیشتر توسعه دادند. پروژه JF-۱۷ که در سه بلوک تعریف شده است در حقیقت آخرین ارتقاء بر روی پلتفرم اف ۷ حساب می شود که در حال حاضر چندین سال است که تحویل این هواپیما به نیروی هوایی پاکستان در مدل های بلوک ۱ و ۲ آغاز شده است و احتمالا تا قبل از سال ۲۰۲۰ مدل بلوک ۳ نیز به این نیرو تحویل خواهد شد.
در حقیقت پاکستانی ها به لطف یک سرمایه گذاری صحیح توانستند به یک جنگنده سبک و ارزان قیمت با قابلیت انجام چندین ماموریت را با یک همکاری با چین بدست آورند. JF-۱۷ پاکستانی ملقب به صاعقه و یا به عبارت دیگر FC-۱ چینی ملقب به اژدهای خشمگین، یک هواپیما تک سرنشین و تک موتوره مافوق صوت با قابلیت چند ماموریتی است که در بلوک ۱ این جنگنده رادار KLJ-۷ که یک رادار پالس داپلر باند ایکس است، نصب شده که در گونه بلوک ۲ با یک نمونه آرایه فازی فعال ساخت چین تعویض شده است .قابلیت حمل سلاح های هوا به هوا مثل موشک های هدایت فروسرخ PL-۹C و موشک هدایت راداری PL-۱۲، سامانه هدف گیری نصب شده روی کلاه خلبان، توپ دو لول ۲۳ میلی متری، حمل انواع بمب های هدایت لیزری، اپتیکی و ماهواره ای، موشک های کروز ضد کشتی و حمله به اهداف زمینی، موشک های ضد رادار، پاد شناسایی و غلاف جنگ الکترونیک و همچنین توانایی سوخت گیری هوا به هوا در بلاک ۲ از جمله خصوصیات این جنگنده به شمار می آید. این جنگنده توان حمل محموله جمعا ۳ تن را دارد.
تمام این قابلیت ها در قالب یک هواپیما با بهایی در حدود ۳۰ میلیون دلار جمع شده و آن را به یک انتخاب مناسب برای بسیاری از کشورهای جهان بدل کرده است. این جنگنده از یک دستگاه موتور RD-۹۳ روسی نیرو گرفته و سرعتی در حدود ۱.۸ برابر سرعت صوت و برد رزمی در حدود ۱۳۵۰ کیلومتر دارد. ارتفاع پروازی این جنگنده نیز ۱۷ کیلومتر است.
فلنکرها در چین؛ داستان یک پیشرفت خارق العاده
اما شاید برای فهمیدن داستان پیشرفت در صنعت هوانوردی، هیچ مثالی بهتر از قصه جنگنده های سوخو ۲۷ در چین نباشد. تقریبا همزمان با تیره شدن روابط بین چین و آمریکا و از دست دادن ارتباط نظامی با جهان غرب، اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید و فرصتی عالی در اختیار چینی ها قرار گرفت. چینی ها که پیش از این در چندین پلتفرم هوایی مثل اف ۷ و اف ۸ تجارب زیادی را کسب کرده بودند این بار هدف خود را برای رسیدن به یک جنگنده سنگین وزن بومی تنظیم کرد.
چینی ها در ابتدا به دنبال خرید سوخو ۲۷ رفته و در طول سالهای بعد جنگنده های سوخو ۳۰ و سوخو ۳۵ را نیز از روسیه خریداری کردند. آنها در طول سالها از دهه ۹۰ میلادی تا به امروز سری جنگنده J-۱۱، J-۱۵ و J-۱۶ را تحویل ارتش خود داده اند. البته چینیها در ابتدا با تولید بدنه و سپس با توسعه سامانه های الکترونیکی جدید، سلاح ها و در نهایت سیستم پیشران جدید برای این جنگنده ها توانستند به هواپیمایی کاملا بومی دست پیدا کنند.
در حال حاضر اگر به یک J-۱۶ چینی نگاه کنیم، شاید تصور کنیم که یک سوخو ۲۷ یا ۳۰ را دیده ایم اما زمانی که به زیر این پوسته و ظاهر توجه می کنیم با یک پرنده ۱۰۰ در ۱۰۰ چینی رو به رو می شویم. در حقیقت چینی ها با پرنده ای در کلاس اف ۵، یعنی اف ۷ که کپی از میگ ۲۱ بود مسیر پیشرفت را آغاز کردند و امروز نه فقط صاحب جنگنده های پیشرفته نسل ۴++ و بلکه در کنار آمریکا تنها دارنده جنگنده نسل ۵ عملیاتی نیز هستند.
به طور خلاصه می توان گفت کوثر ایرانی نیز در حقیقت بخشی از همین مسیر است. ابتدا ساخت بخشی از قطعات ساده هواپیمای اف ۵، در پروژه بعدی ساخت کامل بدنه و در پروژه بعدی توسعه سیستم پیشران بومی برای آن تعریف شده و حالا در کوثر شاهد کابینی بسیار پیشرفته به معنای خلاصه ای از تکنولوژی های مدرن و بومی در تمامی بخش های این جنگنده هستیم. مشخصا کوثر هم نه انتهای راه بلکه به نوعی آغاز ورود ایران به باشگاه خاص و مسیر ساخت جنگنده های پیشرفته تر و روز دنیا است. توسعه سلاح، رفتن از سطح موتور توربوجت به توربوفن، توسعه رادار آرایه فازی، سامانه های جنگ الکترونیک، پرواز با سیم و رسیدن به پلتفرم های پنهانکار همه و همه علومی هستند که در طول زمان و با توسعه فناوری ها بدست می آید که رسیدن به آن، با گام گذاشتن در پله های آغازین یعنی ساخت کوثر آغاز می شود.