به گزارش مشرق، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر مطرح جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» نوشت: زمانیکه فرماندهی نظامی روسیه در پایگاه هوایی «حمیمیم» در نزدیکی لاذقیه، در شبکههای اجتماعی بیانیهای رسمی صادر و در آن تأکید میکند که «روسیه از هرگونه تحرک نظامی ارتش عربی سوریه علیه گروههای غربی از جمله نیروهای ترکیه، که به شکل غیرقانونی در اراضی سوریه مستقر شدهاند، حمایت خواهد کرد»، این مساله به دو امر اساسی اشاره دارد:
نخست: شراکت سهجانبه روسیه، ترکیه و ایران در پی اختلافات درباره نحوه تعامل با اوضاع در ادلب از هم فرو میپاشد. ایران و روسیه از عملیات برای آزادسازی این شهر حمایت میکنند ولی ترکیه مخالف این عملیات است.
بیشتر بخوانید:
جدیدترین موضعگیری اردوغان درباره ادلب
دوم: احتمالات درگیری سوریه- ترکیه، و روسیه- ترکیه قطعی شده است مگر آنکه معجزهای رخ بدهد. بیانیه پایگاه حمیمیم به صورت مشخص به نیروهای ترکیه در ادلب اشاره میکند؛ چرا که در این منطقه هیچ نیروی غربی حضور ندارد.
به نظر ما، مسالهای که باعث شد فرماندهی هوایی روسیه این بیانیه را صادر کند، اقدام فرماندهی ترکیه به اعزام 400 تن از نیروهای ویژه به همراه تجهیزات سنگین به این شهر جهت تقویت 12 مرکز نظارتی ترکیه در آن، بوده است. همچنانکه انتظار میرود این آمار به بیش از 4 هزار سرباز طی چند روز آینده افزایش یابد، که این وضعیت چالشی واضح با «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه و آمادگی برای رویارویی با هر حمله روسیه- سوریه است.
«رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه، که در نشست سهجانبه تهران در مواجهه با دیدگاههای مشترک روسیه و ایران، به نظر تنها ماند، پیام همپیمانش یعنی پوتین را به خوبی فهمید؛ آن هم زمانی که پوتین گفت: «بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه بایستی کنترل کامل مرزهایش با ترکیه را به دست بگیرد.» این یعنی تکرار آنچه در جنوب سوریه (درعا و گذرگاه نصیب) به لطف پشتیبانی روسیه اتفاق افتاد و اینکه دیگر هیچ جایی برای هیچ نیروی ترکیه در اراضی شمالی سوریه وجود ندارد.
سوالی جدی مطرح میشود اینکه چه دلیلی باعث شد رئیسجمهور پوتین شدت اختلافات با همپیمانی ترکی خود را تا این سطح در نشست تهران بالا ببرد و درخواست وی برای آتشبس بهعنوان جایگزینی برای حمله فراگیر را رد کند؟
تفسیرهای منطقی بسیاری، در نظر ما، وجود دارد که بر زبان «چنگیز کاندار» نویسنده مشهور ترکیه رانده شده است. کاندار میگوید رئیسجمهور پوتین متوجه شده است که شکاف بین ترکیه و غرب به مرحله بسیار دشواری رسیده و اردوغان نمیتواند گزینه درگیری با مسکو را بهویژه در سایه بحران مالی و اقتصادی کنونی در کشور و نیز تکیه کاملش بر نفت و گاز وارداتی از ایران و روسیه، مقدم سازد. همچنانکه اردوغان میداند که راه بازگشت به واشنگتن بسته شده است.
تنها امتیازی که اردوغان به آن در نشست سهجانبه تهران دست یافت سهمرحلهای کردن حمله به ادلب، و در مرحله آخر قرار دادن سیطره بر گذرگاههای سوریه با ترکیه در «جسر الشغور» و «باب الهوی» است که در اشغال گروه تروریستی جبهه النصره قرار دارند. شاید ترکیه بتواند زمان بخرد و گروههای تروریستی را از گروههای میانهرو تفکیک کند ولی مشکل این است که روسیه هر گروه مسلح در سوریه، که مخالف با دولت است را تروریستی تلقی میکند.
پوتین عزم خود را جزم کرده و تصمیم گرفته است سوریه را از تمامی گروههای خارجی «غیرقانونی»، که بدون موافقت نظام دمشق وارد این کشور شدهاند، خالی کند. شاید ماموریت بسیار مهم اخراج نیروهای ترکیه در مرحله فعلی است.
اگر امور بحرانی شود و به مرحله رویارویی مسلحانه با نیروهای سوری مورد حمایت روسیه برسد، موضع دولت ترکیه چگونه خواهد بود؟
به نظر ما و بسیاری از تحلیلگران، دو گزینه وجود دارد و گزینه سومی نیز نیست:
نخست: پیوستن به اردوگاه روسیه و ایران، یا تعهد به بیطرفی و برگرداندن صورت به ناحیهای دیگر؛ همانگونه که اردوغان در جریان حمله به حلب شرقی این کار را کرد.
دوم: رویارویی با حمله سوریه- روسیه. در چنین حالتی نتیجه از نظر انسانی فاجعهبار خواهد شد. جنگ منطقهای نیز میلیونها پناهجوی سوریه و هزاران فرد مسلح را به مرزهای ترکیه گسیل میکند. فراتر از این، پیروزی ترکیه در این مواجهه با کشوری ابرقدرت، هزینهبردار و تضمین نشده است.
دو گزینه در نشست تهران، فراروی اردوغان قرار گرفت. اردوغان نیز به خوبی متوجه این وضعیت شد و برای همین امر، نگرانی در صورت اردوغان در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با ولادیمیر پوتین و «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران در نشست سهجانبه تهران نگرانی آشکار گشت.
هفتهها و چه بسا روزهای آینده به تمامی این سوالات پاسخ داده خواهد شد.