کد خبر 89618
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۴۶

روزنامه ايران ضمن انكار فعاليت هاي انتخاباتي اصلاح طلبان، از توضيح درباره توسل تيم متبوع خود به شيوه چراغ خاموش آنان طفره رفت. ايران در مطلبي آميخته با انكار و تحريف مي نويسد: برخي رسانه هاي اصولگرا نظير كيهان از حضور افرادي كه با نام حاميان دولت از آنها نام برده اند شديدا ابراز نگراني كرده و با شروع خط خبري تخريب، سعي در ايجاد رقيبي خيالي و ساختن فضايي دو قطبي ميان خود و رقيب مجازي (اصلاح طلبان) كه شايد اصلا وجود خارجي نداشته باشند مي نمايند.

به گزارش مشرق ، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:


اسرائيل: سلاح هايي كه به رياض مي فروشيد روزي عليه ما استفاده خواهد شد

منابع امنيتي اسرائيل هشدار داده اند كه تسليحات آمريكايي فروخته شده به عربستان، روزي عليه تل آويو به كار گرفته شود. آمريكا به تازگي اعلام كرد تسليحاتي به ارزش 30 ميليارد دلار به رژيم سعودي مي فروشد.
منابع امنيتي رژيم صهيونيستي در گفت وگو با هاآرتص فاش كردند كه نگراني اسرائيل از اين موضوع را به آمريكايي ها منتقل كرده اند. به گفته آنها «نگراني اين بود كه هر چند اين تسليحات با هدف رويارويي با ايران به عربستان فروخته مي شود اما امكان دارد روزي عليه اسرائيل به كار بروند و امنيت آن را به خطر بياندازند».
منابع عالي رتبه امنيتي اسرائيلي از امضاي اين قرارداد به شدت ناخرسند شدند و حتي سفرهاي مكرري را به واشنگتن انجام دادند تا آمريكايي ها را از فروش اين تسليحات منصرف كنند. حتي نمايندگان كنگره و سنا را تحريك كردند كه عليه اين توافق نامه رأي دهند، ولي چنين اتفاقي نيفتاد و باراك اوباما، رئيس جمهوري آمريكا بر فروش آنها تأكيد كرد و قرارداد نهايي آن را امضا كرد.
آنچه نگراني اصلي صهيونيست ها را موجب شده، مشاهده سقوط دست نشاندگاني چون محمدرضا پهلوي و حسني مبارك در ايران و مصر است و به هر ميزان كه دولت هاي مردمي در هر يك از كشورهاي اسلامي روي كار مي آيد، ارتش آنها نيز گارد ضد صهيونيستي خود را آشكارتر مي كند.
     
     
 فسيل اپوزيسيون و فرمان لنگش كن!

اكبر گنجي براي چندمين بار ادعاي طيف هاي گوناگون اپوزيسيون خارج نشين درباره مبارزه با جمهوري اسلامي را زير سوال برد.
وي با بيان اينكه حرفي از سوي مخالفان نمانده كه نگفته باشند، نوشت: شايد گفته شود سخناني وجود دارد كه گفته نشده و يا به گوش مردم نرسيده است. اين مدعا كاذب است. هيچ سخن ناگفته اي وجود ندارد. همه اين مدعيات با شرح و تفصيل بسيار بازگو شده و از طريق انواع رسانه ها منتقل شده است. تلويزيون بي بي سي آمريكا و ده ها تلويزيون فارسي ديگر، راديو بي بي سي، راديو فردا، راديو فرانسه، راديو آلمان و ده ها راديوي ديگر، اينترنت با صدها سايت خبري سياسي و فيس بوك، شبانه روز در حال انجام اين كارند و هيچ نكته اي وجود ندارد كه از طريق اين رسانه ها به گوش مردم نرسد.
گنجي در عين حال با زير سوال بردن چنين مبارزه اي! نوشت: جمهوري اسلامي را نمي توان در آمريكا و اروپا و كانادا و ژاپن و... سرنگون كرد. صداي اپوزيسيون پژواك چنداني ندارد. نمي توان در آمريكا و اروپا و كانادا نشست و فرمان سرنگوني صادر كرد و انتظار داشت با اين فرمان جمهوري اسلامي سرنگون شود. خب چه كسي بايد اين كار را بكند؟ آيا من مي توانم در نيويورك بنشينم و از ديگران بخواهم جان شان را فداي فرمان من كنند؟ آيا هيچ كس دنبال رو من خواهد شد؟
    
  برويد سر اصل مطلب!چرا آسمان و ريسمان مي كنيد؟

روزنامه ايران ضمن انكار فعاليت هاي انتخاباتي اصلاح طلبان، از توضيح درباره توسل تيم متبوع خود به شيوه چراغ خاموش آنان طفره رفت.
ايران در مطلبي آميخته با انكار و تحريف مي نويسد: برخي رسانه هاي اصولگرا نظير كيهان از حضور افرادي كه با نام حاميان دولت از آنها نام برده اند شديدا ابراز نگراني كرده و با شروع خط خبري تخريب، سعي در ايجاد رقيبي خيالي و ساختن فضايي دو قطبي ميان خود و رقيب مجازي (اصلاح طلبان) كه شايد اصلا وجود خارجي نداشته باشند مي نمايند.
اين روزنامه با رد بخشي از خبر ويژه 12دي كيهان اضافه كرد: اما اين همه نگراني و ايجاد فضاي تخريب رقيب و دروغ پراكني براي چيست؟ ... مديركل سياسي نهاد رياست جمهوري كه خود دل پري از اين فضاي تهمت سازي و دروغ پراكني دارد، با بيان اين كه من نمي دانم اين آقايان كه مدعيان تقوامداري هستند، چگونه اين سخنان را مطرح مي كنند، در پاسخ به اين سوال كه برخي رسانه ها معتقدند منتسبين به دولت همچون وزراي سابق با هماهنگي رئيس جمهور به ميدان آمده، مي گويد «نگاه دولت تنها حضور و مشاركت حداكثري مردم است. بايد بگويم كه به هيچ وجه دولت با هيچ فرد و گروهي براي آمدن يا نيامدن در انتخابات هماهنگي نكرده است. حتي اگر برخي ها در محفلي مدعي باشند يا بگويند كه از جانب دولت آمده اند، ما آن را به شدت تكذيب مي كنيم».
اين وارونه نويسي چند لايه و القاي احساس نگراني كيهان در حالي است كه در خبر ويژه كيهان به روشني تصريح شده بود «براساس گزارش روزنامه ايران، حلقه نزديك به مشايي هيچ نامزدي در انتخابات ندارد» و «آنچه در گزارش روزنامه ايران درباره تركيب داوطلبان جالب است اينكه هيچ اثري از فهرست جريان منسوب به حلقه مشايي ديده نمي شود حال آن كه به تصريح عباس اميري فر (دبير سابق كميسيون فرهنگي دولت و از دستياران مشايي)، اين جريان براي دو سوم كرسي هاي مجلس (220 نفر) برنامه ريزي كرده است. ظاهرا اين طيف ترجيح داده اند به اصلاح طلبان اقتدا كرده و فعلا با چراغ خاموش حركت كنند».
اكنون پرسش اين است كه در كجاي خبر كيهان نگراني آن هم از نوع شديد ديده مي شود و كجاي آن تخريب و دروغ پراكني و تهمت سازي است؟ بالاخره با توجه به گفته دستيار آقاي مشايي، روزنامه ايران چرا اين حلقه چند صدنفره نامزدها را سانسور و پنهان مي كند؟ و چرا اصرار دارد عنوان «حاميان دولت» را جاي حلقه آقاي مشايي و جوانفكر بگذارد؟
همچنين اين پرسش مطرح است كه اگر دست كم 700 نفر از اصلاح طلبان براي نامزدي انتخابات ثبت نام كرده اند، چرا روزنامه ايران اصرار دارد اين حضور پر دامنه را انكار و كتمان كند و نام آن را رقيب خيالي و مجازي بگذارد؟ آيا خود همين اصرار سوال برانگيز نيست در حالي كه روش چراغ خاموش اصلاح طلبان، مورد الگوبرداري حلقه مورد بحث در تيم آقاي مشايي نيز قرار گرفته است؟
پرسش بعدي اين است كه چرا روزنامه ايران اصرار دارد حلقه مورد بحث را به كليت دولت جمهوري اسلامي نسبت دهد و از حيثيت كليت دولت خرج كند؟ معلوم است كه كليت دولت نه مايل است و نه اجازه دارد وارد رقابت هاي انتخاباتي شود.
    
 اوباما همان برادر شغال بود

بعد از 1000 روز كه به اوباما رأي داديم حالا معلوم شده او هماني نبود كه نشان مي داد. اوباماي خيالي در راه كاخ سفيد گم شد. اوضاع حالا نااميدكننده است.
اين مطلب را «گودرز اقتداري» آمريكايي ايراني تبار در آغاز آخرين سال رياست باراك اوباما به نگارش درآورد. وي در پايگاه اينترنتي اخبار روز نوشت: سه سال و اندي از انتخابات باراك اوباما مي گذرد. او به نسبت بوش خود را ملايم نشان داد و سياه پوست هم بود و نمي توانست مواضع نژادپرستانه و افراطي داشته باشد. حالا بيش از 1000 روز از آن بيستم ژانويه اي مي گذرد كه در يكي از روزهاي سرد و يخبندان واشنگتن صدها هزار چشم مشتاق و اميدوار به تغييري اساسي كاروان حامل رياست جمهوري سابق جرج بوش را بدرقه كردند. ده ها هزار نفر از راه هاي خيلي دور، به شمول راوي اين سطور، به واشنگتن آمده بودند تا ورق خوردن تاريخ را شاهد باشند. نه فقط به خاطر آنكه اوباما اولين رئيس جمهور سياه بود بلكه به خاطر آنكه در اوج نااميدي ها از اميد و تغيير سخن گفته بود. مسن ترها از انتخاب كندي شبيه سازي مي كردند و جوان ترها آينده خود را در او مي ديدند. فرزند يك مهاجر آفريقايي به رياست جمهوري بزرگترين كشور جهان رسيده بود. در آن روز رئيس جمهور جديد باراك اوباما بر دوش يك ملت خسته از جنگ و نابساماني اقتصادي و با اميد صلح و آرامش از دست رفته و قول تعامل بين المللي و تغيير ديپلماسي تهاجمي و شكست خورده نومحافظه كاران به كاخ سفيد رفت.
وي ادامه مي دهد: امروز اما آب ها از آسياب افتاده اند. اوباما مبارزات انتخاباتي جديدي را آغاز مي كند اما مردمي كه با انرژي سرشار او را به كاخ سفيد فرستاده بودند در كوچه پس كوچه هاي شيكاگو، نيويورك، لس آنجلس، اوكلند و پرتلند همچنان به دنبال باراك اوبامايي مي گردند كه در راه كاخ سفيد گم شد و درب بر همان پاشنه چرخيد كه هميشه چرخيده است. نااميدي ها از نحوه اداره ايالات متحده بوسيله اوباما را در چند جبهه مي توان برشمرد.
وي با مرور تناقضات گفتاري و رفتاري اوباما در حوزه سياست خارجي تصريح كرد: «اوباما قول داده بود سياستي مستقل و متفاوت با گذشته در پيش بگيرد. گفته مي شد قرار است در اسلامبول سخناني را خطاب به جهان اسلام بيان كند. اما درآخرين لحظات به بهانه عدم امنيت، سخنراني به قاهره و دانشگاه الازهر انتقال يافت كه بالطبع بار انتظارات در مورد مسأله فلسطين و اسرائيل را بالا برد. تغيير محل سخنراني به بهانه امنيت رئيس جمهور البته ظاهراً قابل قبول بود اما در باطن مظهر نوعي نگاه متفاوت به جهان اسلام هم بود. اسلامبول به عنوان نماينده اسلام در سرزميني تحت لواي دموكراسي ديده مي شد در حالي كه قاهره تحت كنترل نظاميان و ديكتاتوري مبارك سمبل آن سيستم حكومتي بود كه در بيشتر كشورهاي خاورميانه حكومت هاي وابسته به آمريكا را نمايندگي مي كند. به هر صورت در آن سخنراني كه به شدت مورد عنايت جوانان عرب و مسلمان در سراسر جهان قرار گرفت اما در باطن امر اوباما با سپردن وزارت خارجه به خانم هيلاري كلينتون و كساني كه از كابينه بيل كلينتون به كاخ سفيد آمده بودند عملاً دنباله روي از سياستي را پي گرفت كه كمتر عنصر جديد و تازه اي با خود داشت. در ميان عمده ترين اشتباهات اين تصميم انتصاب دنيس راس به عنوان كارشناس و مشاور ارشد در امور خاورميانه و بويژه مسأله فلسطين بود. راس كه يكبار در دهه 90 امتحان خود را با نمره ردي داده بود از طرفداران دو آتشه اسرائيل در واشنگتن و كسي بود كه عامل شكست پيمان صلح در ماه هاي پاياني دولت بيل كلينتون شناخته مي شد. هم او بود كه اخيراً پس از 3 سال تخريب روند صلح مجدداً به مؤسسه واشنگتن براي سياست خاور نزديك كه از اتاق هاي فكر وابسته به لابي اسرائيل در آمريكا است بازگشت بي آنكه كوچكترين موفقيتي در روند صلح براي اوباما به ارمغان آورد. در نتيجه همين مشورت ها، اوباما كه درست يكسال پيش در مجمع عمومي 2010 سازمان ملل قول داد طي يكسال يك عضو فلسطيني به اعضاي سازمان اضافه خواهد شد با 180 درجه چرخش در مجمع عمومي امسال گفت كه درخواست عضويت سازمان خودگردان فلسطين را وتو مي كند.»
در ادامه اين تحليل آمده است: اوباما درمورد ايران هم نتيجه بهتري به دست نياورد. اوباما با مخاطب قراردادن رهبر جمهوري اسلامي عملاً پذيرفت كه آمريكا سياست 30 ساله را در زمينه تغيير رژيم دنبال نمي كند اما موضوع سريعاً جاي خود را به رجزخواني هاي معمول داد. اوباما با فرصت طلبي و محاسبه نفعي ناچيز ترجيح داد خود را قهرمان ديپلماسي تهاجمي به نفع اسرائيل ببيند تا از حمايت سياسي و مالي آنها برخوردار شود.
خاطرنشان مي شود كيهان در همان ماه هاي آغازين فعاليت اوباما تصريح كرده بود كه مواضع اوباما تفاوت اساسي با مواضع بوش ندارد و به اصطلاح ضرب المثل فارسي، سگ زرد برادر شغال است.
    
 دريغ از يك موي خانم مارپل!

مجري شبكه سلطنت طلب پارس ادعا كرد جمهوري اسلامي به اين دليل انتخابات مجلس را در اسفندماه برگزار مي كند كه بتواند در آستانه نوروز راي مردم را بخرد.
پرويز قاضي سعيد كه حتي در ميان اپوزيسيون خارج نشين نيز سوژه استهزاي هميشگي است، مي گويد: علت اينكه حكومت اسلامي در اسفندماه انتخابات مجلس را برگزار مي كند اين است كه مردم ايران بنا بر يك سنت كهن و قديمي، در اين ماه خود را براي برپايي جشن عيد نوروز آماده مي كنند. ايرانيان در آستانه نوروز تمام تلاش خود را به كار مي گيرند تا هر چه بهتر مراسم عيد خود را سامان بدهند. مردم براي اين كار حتي فرش و جواهرات خود را گرو مي گذارند تا مايحتاج خود را تهيه كنند.
به گزارش جام نيوز او در ادامه افزود: «حكومت ايران قصد دارد در روزهاي پاياني سال، آراي مردم را خريداري كند. در واقع با غنيمت شمردن فرصت، از نياز مردم به پول سوءاستفاده مي كند.»!
گفتني است يكي از كاربران سايت ضدانقلابي بالاترين با اشاره به سابقه پرويز قاضي سعيد كه در دوران طاغوت مترجم كتاب هاي پليسي آگاتا كريستي بود، با تمسخر نظر وي نوشته است؛ كاش يك موي خانم مارپل در تن او بود.