به گزارش مشرق، «محمدحسین محترم» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
قبلا در خصوص عطش جریان نفوذی و غربگرای داخلی برای مذاکره با آمریکا و تلاش برای دیدار با رئیسجمهور این کشور از طریق فضاسازیهای رسانه ای–سیاسی و دیدارهای محرمانه و غیرمحرمانه و ارسال پیامها و پالسهای گوناگون و همچنین مشکلاتی که این مواضع و رویکرد بر مشکلات کنونی کشور اضافه میکند، هشدار داده بودیم که تیترها و مقالات این روزهای جریان نفوذی در روزنامهها و سایتهای خود،مبنی بر«مذاکره حتی با شیطان»، «یک فرصت طلایی»برای دولت است و دولت باید«شاخه زیتون» نشان دهد! و متعاقب آن برخی مواضع رئیسجمهور در سازمان ملل بعلت تغییر محاسباتی، تاییدکننده آن هشدارها و تحلیلهای درست بود. رویکرد پر تناقض و فریبکارانه جریان نفوذی خیلی تعجب برانگیز نیست، اما برخی مواضع آقای روحانی در سازمان ملل که بخشهای دیگر سخنانِ ایشان را تحت الشعاع قرار داد، بسیار مایه تعجب شد.
۱-رئیسجمهور آمریکا در مواضعی پرتناقض اولا به محض ورود به سازمان ملل در جمع خبرنگاران خواستار«تغییر در ایران» شد.
ثانیا در مجمع عمومی سازمان ملل بر طبل منزوی کردن ایران و به صفر رساندن صادرات نفت ایران کوبید و از کشورهای دیگر خواست تا در اعمال فشار اقتصادی بر ایران به آمریکا بپیوندند.
ثالثا درحالی خواستار مذاکره با دولت آقای روحانی شد که این دولت را دولتی دیکتاتور و حامی تروریست و قاتل معرفی کرد!
رابعاً درحالی گفت در انتظار«روابط عالی» با ایران است که آشکارا اعلام کرده و در عمل نشان داده است بدنبال براندازی نظام ایران است!
خامسا در حالی مدعی حمایت از مردم ایران شد که علیه این ملت سختترین تحریمها را اعمال کرده است!
۲- آقای روحانی در سازمان ملل اولا در مراسم بزرگداشت نلسون ماندلا خواستار پل ساختن برای مذاکرات شد!ثانیا در مجمع عمومی سازمان ملل رئیسجمهور آمریکا را دعوت کرد به میز مذاکره برگردد و خطاب به ترامپ با بیان اینکه «راه بهتری جز گفتوگو وجود ندارد»، گفتوگو با آمریکا را از سازمان ملل آغاز کرد! ثالثاً درحالی رئیسجمهور آمریکا را به میز مذاکره دعوت کرد که ساعاتی قبلتر، ترامپ دولت ایران را حامی تروریست و قاتل خوانده و بر تشدید تحریمها و براندازی جمهوری اسلامی تاکید کرده بود! رابعا آقای روحانی تمام تلاش خود را بکار گرفت تا دولت آمریکا را دولتی بدعهد و پیمان شکن معرفی و رئیسجمهور این کشور را قانع کند که اشتباه کرده از برجام خارج شده است!
۳- اما آقای روحانی مواضع مشترکی با ترامپ نیز داشت. اولا درحالی که رئیسجمهور آمریکا ادعا کرده بود «روزی ایرانیها مجبور خواهند شد زنگ بزنند و خواستار مذاکره با آمریکا شوند»، آقای روحانی هم در مواضعی تامل برانگیز مدعی شد «آمریکا دیر یا زود، روزی به مذاکره باز خواهد گشت»! انگار که همانگونه که آمریکا نیازمند مذاکره با ایران است، ملت ایران نیز منتظر آمریکاست! ثانیا نکته مهم و جدید اذعان آقای روحانی به عدم لغو تحریمها بعد از برجام بود.آقای روحانی تاکنون در هر تریبونی از لغو تحریمها سخن میگفت، اما در مقر سازمان ملل تاکید کرد«هیچ تحریمی نیست که بعداً آمریکا بخواهد انجام دهد.همه تحریمها را قبلا اعمال کرده و هیچ تحریمی را باقی نگذاشته که بخواهد در ماه نوامبر انجام دهد»! ثالثا آقای روحانی در حالی در سازمان ملل از لزوم پایبندی دولتها به مصوبات دولتهای قبل از خود سخن میگفت که در داخل کشور با لغو تمام مصوبات ملی دولت قبل از خود، ازجمله مسکن مهر و یارانهها برای میلیونها نفر مشکل ایجاد کرده است!
۴- اولا بعداز مواضع صریح و قاطع رهبرمعظم انقلاب در خصوص عدم مذاکره با آمریکا،دعوت از رئیسجمهور آمریکا برای بازگشت به مذاکره و ادعای اینکه «ما درباره دیدار وزرای خارجه دو کشور مشکلی نداریم،در صورتی که آمریکا برگردد»! جای تامل دارد!
ثانیا آقای روحانی که حدود پنج سال برسر میز مذاکره با آمریکا نشست و نتیجه آن را دید، باید پاسخ دهد چه منطق سیاسی و عقلانیت دیپلماتیکی در جهت منافع و امنیت ملی پشت دعوت از رئیسجمهور آمریکا برای بازگشت به میز مذاکره وجود دارد؟ آیا غیر از «منطق انفعال در مقابل تهدید» چیز دیگری میتوان تصور و تحلیل کرد؟ تا جاییکه برخی خبرگزاریهای بینالمللی این تیتر را برای مواضع آقای روحانی انتخاب کردند: «سازمان ملل ۹۷، آخرین امید و تلاش روحانی برای نجات برجام بود»!.
ثالثا مگر در دنیا شکی باقی مانده که آمریکا بدعهد و پیمان شکن است و برای میز مذاکره و معاهدات و نهادهای بینالمللی ارزشی قائل نیست؟ تمسخر ترامپ در سازمان ملل نشان داد که جهان علیه سیاست قلدرمابانه آمریکاست و اگر قرار بود رئیسجمهور آمریکا متوجه اشتباهش شود، همین تمسخر کافی بود، نه اینکه بلافاصله به همه کشورهای جهان و نهادهای بین المللی بتازد!.
رابعا این درحالی است که دیگر کشورها در شرایط کنونی باتوجه به سیاست خصمانه آمریکا،هرگونه مذاکرات خود را با آمریکا لغو میکنند که لغو مذاکرات چین با آمریکا در هفته گذشته تازهترین مورد است.
خامسا انتظار بود که آقای روحانی در سازمان ملل از «فرصت طلایی» ایجاد شده علیه سیاست تحریمی آمریکا در جهان استفاده کند و از کشورهای جهان بخواهد به یک بلوک قدرتمند اقتصادی–سیاسی علیه این سیاستها بپیوندند. اما موضع انفعالی دعوت از رئیسجمهور آمریکا برای برگشت به میز مذاکرهای که تاکنون نه تنها برای ایران بلکه برای هیچ کشوری سودی نداشته، برای ملتها و کشورهای مستقل درجهت ایستادگی مقابل آمریکا پیامی ناامیدکننده داشت.
آیا این مواضع در ذهن ملتها و کشورهای مستقل و حق طلبان و مبارزان آزادی در سراسر جهان این سؤال را ایجاد نمیکند که چگونه جمهوری اسلامی بر ایستادگی مقابل سیاستهای آمریکا در دنیا تاکید دارد، اما خود بهدنبال مذاکره با آمریکاست!؟
سادسا بادعوت از رئیسجمهورآمریکا برای بازگشت به میز مذاکره تکلیف مشکلات اقتصادی مردم که تاکنون با مذاکره حل نشده و بیشتر هم شده است، چه میشود. فرض کنید ترامپ بابیان اینکه «روحانی فرد نازنین و دوست داشتنی است»، سر میز مذاکره حاضر شد، آیا تحریمها لغو و مشکلات مردم حل خواهد شد؟!. حضرت امام ره، این انسان حکیم و ژرف اندیش تاکید داشتند «آمریکا اگر لااله الاالله هم بگوید، ما قبول نمیکنیم»!
۵- آقای روحانی در جشنواره شهید رجایی بابیان اینکه «در چنین روزهای سختی کسی حق ندارد پشت دولت را خالی کند»، گفت «دولت نمیتواند هم با آمریکا مبارزه کند و هم در این میدان جنگ حواسش به دو جناح میمنه و میسره باشد و در سه جبهه بجنگد»!؟ اولا شرط مقابله با جنگ اقتصادی و روانی کنونی این است که دولت خود را در خط مقدم این جنگ ببیند و گوش به فرمان رهبرمعظم انقلاب، افزایش بدون دلیل ارز و سکه را مهار و دستهای رانت خوار پشت آشفتگی بازار را قطع کند و نه اینکه بدون توجه به تذکرات و هشدارهای رهبری،در حاشیه نظارهگر دلار نزدیک به ۱۹ هزار تومانی و سکه پنج میلیون تومانی و افزایش قیمتهای مایحتاج مردم باشد. ثانیا شرط قرارگرفتن در خط مقدم این مبارزه، همانگونه که رهبرمعظم انقلاب فرمودند «ایستادگی مقابل آمریکا و ناامیدی از اروپاییها و تکیه بر توان داخلی است».ثالثا برای مقابله با چنین جنگی داشتن برنامه لازم است.
دولتی که برنامه داشته باشد و انقلابی عمل کند، قطعا تمام ملت پشت آن خواهد بود. اما اگر دولتی خود منفعلانه بدنبال کدخدای جهان و مسائل حاشیهای و ایجاد دوقطبیهای کاذب باشد و برنامهای برای حل مشکلات مردم نداشته باشد و با خرج کردن از صندوق ارزی و از جیب مردم گذران روزگار کند، در حقیقت خود پشت خود را خالی کرده است و اگر ملت هم بزرگوارانه با تمام توان پشت دولت بایستند، این دولت نمیتواند در صف مقدم جنگ موفق عمل کند. اینکه جناح چپ پشت دولت را خالی کرده و دولت با این جناح میجنگد جای تعجبی ندارد چون آنها دولت را رحم اجارهای میدانند. اما دیگرانی که بهمعنی واقعی ملت و دلسوزان انقلاب و کشور و جوانان مومن و انقلابی هستند، با نقدهای دلسوزانه و بیان راه حل مشکلات هیچگاه پشت دولت را خالی نکردند. اما چه باید کرد که دولت بدون برنامه و بدون توجه به نظرات کارشناسی و با توهینها و کنایههای گزنده،خود عملا پشت خود را از چنین نیروهای پا به رکابی که میتوانستند از بهوجود آمدن وضع اقتصادی موجود جلوگیری کنند، خالی کرده است؟.
با این وجود آقای روحانی اگر صادقانه و مردانه و نه زیگزاگی و تاکتیکی رودروی آمریکا بایستد و تمام توان خود را صرف تولید داخلی کند، ملت و نیروهای مخلص و مومن و انقلابی چنان پشت دولت و مقابل نیروهای نفوذی و غربگرا و کارشکنیهای آنها خواهد ایستاد تا دولت با اطمینان خاطر پشت سر رهبرمعظم انقلاب تا «مهار کامل آمریکا» پیش برود. نیروهای مومن و انقلابی در صحنههای مختلف تلاش مخلصانه خود برای تامین امنیت و آسایش مردم و محرومیت زدایی و دفاع جانانه از انقلاب و تمامیت ارضی ایران را به اثبات رساندهاند و امروز که به قول رئیسجمهور«روز آزمایش بزرگ ملی» است، در حقیقت روز اثبات«حضور مردانه دولت در خط مقدم جنگ اقتصادی و روانی آمریکاست»! و روز عمل دولت به منطق «نقض در مقابل نقض» بعداز خروج آمریکا از برجام، و روزی است که باید به این سیاست رهبری عمل کنیم که «مذاکره نمیکنیم و جنگ هم نمیشود و راه بهتری در مقابل تهدیدات آمریکا جز مقاومت وجود ندارد»!