سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
روایت محسن هاشمی از پولی که «زنگنه» نمیدهد
«محسن هاشمی رفسنجانی»، رئیس شورای شهر تهران به تازگی در جمع خبرنگاران گفته است: برخی
پرداختهای دولت به شهرداری همچون پرداخت یارانه مترو و اتوبوس در متن قانون به صراحت آمده است و باید دولت به آن عمل کند اما در قانون در برخی مواقع به دولت اجازه داده شده است که به شهرداریها برای اجرای ماموریتهایشان کمک کند که به نظرمان باید این مهم نیز اجرایی شود.
به گزارش آرمان امروز، او افزوده است:
مثلا بر اساس قانون، وزارت نفت باید به مترو کمک کند و نه تنها در بندهای قانونی به صراحت این مساله اعلام شده بلکه در تفاهمنامههایی که منعقد کردیم نیز این مهم اعلام شده است اما حالا وزارت نفت گفته که ما بدهی نداریم و این هم نکته جالبی است چرا که بر اساس تفاهمنامهها باید این مفاد اجرایی شود و شهردار تهران نیز باید پیگیر اجرایی شدن این تفاهمنامهها باشد.[1]
*محسن هاشمی درست میگوید و دولت و برخی وزارتخانهها مکلف هستند که به شهرداری و شورای شهر کمک کنند.
اما سؤال اصلی اینجاست که اگر این کمک شکل نگرفت، چه باید کرد و آیا میتوان شهرداری تهران را معطل وصل شدن این کمکها نگه داشت؟!
جالب آنکه تمام این کمکها در دوران 12 ساله مدیریت «محمدباقر قالیباف» قطع بود و جالبتر آنکه شهرداری تهران با مدیریت جهادی و اصولگرای خود در همین دوره، توانست بهترین کارنامه را بر جای بگذارد و تهران را به یک شهر پیشرفته و در تراز جهانی تبدیل کند.
محسن هاشمی خیر الموجودین اصلاحطلبان برای تصدی شهرداری تهران است و اشراف بیشتری به اوضاع شهر دارد اما از آنجا که چپها بنا به دلایلی! اجازه شهردار شدن را به او نمیدهند؛ در تنگنا قرار گرفته و صحبتهایی مثل صحبتهای فوق نیز که علیالقاعده وظیفه شهردار تهران هستند نه لزوما رئیس شورای شهر، حاکی از همین حقیقت است.
***
آغاز ورود تئوریسینهای اصلاحات به «پروژه آب و خشکسالی»!
اعتماد گزارش داد: «هادی خانیکی»، فعال اصلاحطلب و مشاور رئیس دولت اصلاحات طی اظهاراتی در نشست «نگاهی تاریخی به دانش و فناوری آب در ایران» که گویا توسط تشکلی به اسم اندیشکده تدبیر آب ایران برگزار شده بود، گفته است:
«مساله امروز ما منازعاتی است که بر سر آب شکل گرفته است. آب امروز به مساله ای تبدیل شده که همبستگی اجتماعی و ملی را تهدید میکند و حتی فرآیند دموکراسی را به مخاطره انداخته است.»[2]
*مسئله «آب و خشکسالی» مدتیست که مورد تمرکز ستاد جریان سیاسی خاص قرار گرفته است.
فیالواقع اگرچه مشکل خشکسالی و کمبود آب همانند گرد و غبار یک بحث جدیست اما از طرفی این مسئله، همزاد طبیعت بشر است و دولتها و حکومتها نیز نقش اصلی در ایجاد و یا مقابله با آن را ندارند.
این حقایق میطلبد که نگاه به این مسئله زیستمحیطی یک نگاه معقول باشد.
اما همانطور که مشاهده میشود هادی خانیکی پا به میدان گذاشته و از چیزی به نام «خطر برای دموکراسی» نیز سخن میگوید.
جالب آنکه ستاد جریان سیاسی خاص در این زمینه از بیان مقولاتی مثل پیشرفت علمی در بحث بارور سازی ابرها، بارش باران و برف بر اثر بارورسازی، طبیعی بودن تغییر اقلیم در برخی مناطق، افزایش بارشهای سال گذشته در کشور به دلیل اقدام فناورانه سپاه پاسداران در بارورسازی ابرها و... سخن نمیگوید و یکصدا مشغول کوبیدن بر طبل «تمام شدن آب در ایران» است.
برخی محافل تحلیلی معتقدند، جریان سیاسی خاص با رؤیت تئوریهای مطرح شده در برخی اندیشکدههای جهانی پیرامون بحث «تروریسم آب» و احساس اینکه مسئله کمآبی و گرد و غبار میتواند نقش مهمی را در بحث «نارضایتی سیاسی» ایجاد کند؛ تصمیم به تمرکز بر این مسئله گرفته است.
لازم به اشاره است که بخش مهمی از ابراز نارضایتی و کنایههای سیاسی در شبکههای اجتماعی پیرامون مسائلی مثل طوفان شن در سیستان، گرد و غبار در اهواز و کمآبی در مناطق کویری کشور، با القائات و ماساژ جریان سیاسی خاص شکل گرفته است.
پیش از این، ورود چند تشکل غیر دولتی به مسئله حفاظت از یوزپلنگ ایرانی نیز حاشیهساز شد و دستگیری تعدادی از جواسیس در این زمینه نشان داد که برخی از این تشکلها و اعضای آنها، با پوشش حفاظت از یوزپلنگها، اطلاعات سایتهای موشکی و منابع حیاتی آب ایران را در اختیار دشمن خارجی قرار میدادهاند.
حمایت اصلاحطلبان از دستگیرشدگان و فراریان این پرونده، یکی از نقاط عطف سیاسی در تاریخ ایران است...
***
نماینده اصلاحطلب:
روحانی با مسیر فعلی زمین میخورد
«ابوالفضل سروش»، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس و عضو شورای مرکزی فراکسیون امید در مصاحبه با ایسنا اظهار کرده است:
ما از دولت خواستیم وزرایی را سرکار بیاورد که بتوانند در شرایط بحرانی و جنگ اقتصادی عملکرد خوبی داشته باشند. دولت این کار را نکرد و مجلس شورای اسلامی مجبور شد وزرای کار و اقتصاد را استیضاح کند. اشتباه بعدی دولت آن است که به جای ترمیم کابینه تنها میخواهد جابه جایی بین وزرا انجام دهد، حال اینکه اگر کسی کارش را بلد نیست قطعا در عرصه دیگری هم نمیتواند عملکرد خوبی داشته باشد.
او میافزاید:
ما قحط الرجال نداریم. افراد دانشمند و کاربلد در کشور زیاد است آقای روحانی خودش را محدود به چند نفر کرده و این همان شیوهای است که آقای احمدینژاد در پیش گرفت و در نهایت زمین خورد. اگر آقای روحانی هم این شیوه را ادامه دهند زمین میخورد و آسیباش را ملت میبینند.[3]
*پیش از این، زهرا شجاعی، از فعالان اصلاحطلب نیز طی اظهاراتی بحث کنار رفتن روحانی را مطرح کرده بود.
او همچنین به تلویح از این گفته بود که شاید سطح نارضایتی مردم به حدی برسد که روحانی آخرین رئیسجمهور ایران باشد![4]
جالب آنکه یک رسانه اصلاحطلب نیز به تازگی مسئله «کنارهگیری قهرمانانه روحانی» را مطرح کرده و ادعا میکند که طرح این بحث کار برخی سیاسیون بوده است.[5]
این اظهارات اما از دو جنبه محل تأمل است:
یکم_ جنبه اول آنست که اصلاحطلبان قصد دارند با این انتقادات تند و حتی تهدیدآمیز، سابقه مشترک خود با روحانی و حمایت از او را در ذهن مردم پاک کنند تا به این وسیله و داخل شدن در فاز «عبور از روحانی»، نقش اصلی خود در مشکلات را انکار کنند.
این در حالیکه آنها برای پیش آمدن وضع موجود، «تَکرار کردند»، خود را «فدائیان روحانی» نامیدند و حتی از این گفتند که برای حمایت از روحانی هیچ پیش شرطی نداریم و بخاطر او تضمین میدهیم.[6]
و دوم_ برخی محافل تحلیلی معتقدند جریان سیاسی خاص برای ایجاد «فتنه اقتصادی» از هر اتفاقی که موجد نارضایتی و مولد تنش باشد استقبال میکند و بدیهیست که یکی از این رخدادها، کنار رفتن رئیس جمهور است.
این در حالیست که ایران اسلامی اگرچه بواسطه عملکرد دولتِ اصلاحطلبان با مشکلاتی مواجه شده اما به هیچ وجه در بحران نیست و از طرفی اداره یک کشور 80 میلیونی با ظرفیتهای بزرگ ایران اسلامی هم چندان کار سخت یا ناممکنی نیست که اصلاحطلبان بحث کنار رفتن روحانی را مطرح میکنند.
اتفاقا انتقاد اصلی به اصلاحطلبان و دولت آنها این است که چرا با این حجم از امکانات و بودجه و اختیارات، نتوانستهاند آنطور که باید و شاید بر سرعت پیشرفت کشور بیافزایند و کار را به جایی رساندهاند که سعید لیلاز، از اقتصاددانان اصلاحطلب اینطور میگوید که اگر یک چوب خشک هم بود و اختیارات روحانی را داشت، بیشتر کار میکرد.[7]
فیالجمله یکی از عوامل مقوّم فتنه اقتصادی، ایجاد تنش سیاسی است که با شکل دادن به نارضایتی، میتواند موجب ادامه پروژه ناتمام چپها در سال 88 شود!
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/83947
2_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3809832
3_https://www.isna.ir/news/97071005518/
5_http://www.armandaily.ir/fa/print/main/234354
6_https://www.isna.ir/news/96021206977/