به گزارش مشرق، «غلامرضا صادقیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
منطق دولت ما ضعیف است، بسیار ضعیف و به همین خاطر کارش با منتقدان گره خورده است و پیش نمیرود و کمترین عواقب این منطق ضعیف پراکنده شدن مخاطبان از اطراف دولت است، حتی اگر دیپلماتهای خود را به میدان بفرستد، چه محمدجواد ظریف را و چه محمود واعظی را با به گفته خودش ۳۰ سال خدمت در وزارت خارجه.
دیروز در جلسه سردبیران و مدیران مسئول روزنامهها با دکتر واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور شاهد این بیمنطقی بودم، یک روز پس از سخن بیمنطق دیگری که دکتر ظریف در مجلس گفت.
دکتر واعظی در پاسخ به این پرسش که چرا دولت در این وضعیت خطیر اقتصادی، وزارتخانههای اصلی مرتبط با اقتصاد را بلاتکلیف رها کرده است، گفت: «مگر دولت این وزیران را برکنار کرده است؟! چرا یقه کسانی را نمیگیرید که این وزیران را برکنار کردند؟!»
من بار اول بود که شنونده سخنان مستقیم ایشان بودم. تا آنجای کار به نظرم آمد که چقدر متین و مطمئن و اقناعکننده صحبت میکند. بیشتر کسانی که در این جلسه به عملکرد دولت اعتراض کردند، از روزنامههای اصلاحطلب بودند و دکتر واعظی به شکلی کاملاً اقناعکننده و البته تا حدودی دیپلماتیک پاسخ میداد و تحسین من را برانگیخت، اما وقتی به این پاسخ رسید که مگر ما وزیران را برکنار کردیم، چرا یقه برکنارکنندگان را نمیگیرید، کار خراب شد! این حرف یعنی ایشان به قانون و به دموکراسی و به هیچ منطق شفافی قائل نیستند. عجیب آنکه دکتر واعظی در موضوع تصویب کنوانسیون مقابله با تحریم مالی تروریسم، به نقش برجسته و مهم مجلس که در رأس امور است و رهبری معظم به نمایندگان اعتماد کردهاند و چه و چه اشاره میکند، اما در همان جلسه، اندکی پس یا پیشتر از تمجید مجلس، وقتی درباره وزارتخانههای بلاتکلیف پرسیده میشود، به یقه مجلس حواله میدهد! آیا مجلس در برکناری وزیران، خلاف قانون عمل کرد؟ آیا وقتی نمایندگان به استیضاح وزیران رأی میدهند، احساسی و بیمنطقند و وقتی به لوایح دولت مثل همین لایحه مقابله با تأمین مالی تروریسم رأی میدهند، با منطق و با شعورند و در رأس امورند؟!
روشن است که فقط یک سخن ضعیف و بیمنطق از دولتمردی مثل آقای واعظی کافی بود من را که یک روز تمام تلاش کردم حرف بیمنطق دیگری از وزیر خارجه کشورمان را فراموش کنم، دوباره به یاد آن بیندازد!
دو روز پیش دکتر ظریف در مجلس گفت: «اگر برجام به نفع ایران نبود، امریکا از آن خارج نمیشد.» این حرف را میشود در پشت تریبون مجلس زد و نمایندگان را قانع کرد، اما ظریف میداند که این حرف خالی از منطق است و امریکا میتواند دلیل دیگری یا چند دلیل برای خروج از برجام داشته باشد که هیچکدامش نفع ایران نباشد و همه آن دلایل به نفع بیشتر و بیشتر امریکا بازگردد. چرا چنین منطق سادهای را ظریف نمیفهمد؟! حتی نمیتوانند ارزیابی درستی از این داشته باشند که توافق برجام را با چه کسی امضا کردهاند و برای چه امضا کردهاند. ما در برجام تعهداتمان را عملی کردیم و منتظر تعهدات امریکا شدیم. معلوم است که اگر امریکا از ما بشنود حتی در صورت خروج امریکا از برجام و انجام ندادن تعهداتش، ایران در برجام میماند و به وضعیت قبل هستهای بازنمی گردد، سادهترین عقلها در امریکا نیز به این نتیجه میرسد که به ایران بگوید: «من از برجام خارج میشوم و شما هم در برجام آن قدر بمانید تا خسته شوید و مویتان سفید شود!» به همین سادگی و به همین روشنی! و شاهد درستی آن هم اینکه چنین چیزی دقیقاً اتفاق افتاد. همه رسانههای فراگیر و سازمانهای بینالمللی و بیشتر قدرتهای اقتصادی جهان نیز تابع امریکا هستند و امریکا با تکیه بر آنها همین خروج خودش از برجام را در نظر جهان، موجه و ضروری و به نفع همه جهان جلوه میدهد و باقی ماندن ایران در برجام را خلاف شرع!
این یک منطق ساده و روشن دارد و امریکاییها به نظرم مطابق منافع، البته نامشروع خودشان، عمل کردند، اما به نظر میرسد قضیه از بس ساده است، مورد توجه اذهان و افکار پیچیدهاندیش دولتمردان ما قرار نمیگیرد! به این خاطر است که معتقدم فهم منطقی در دولت ما بسیار ضعیف است و این کج فهمیها پایه دیوار سازندگی کشور را کج میکند.
نکته دیگری هم دیروز از دکتر واعظی شنیدم که آن را ذکر میکنم، از آن باب که برای روزنامه نگاران و دانشکدههای روزنامه نگاری مهم است و میتواند بحثهای زیادی را برانگیزاند. دکتر واعظی در میان سخنان خود به کنایه و به شکلی که نشان دهد منظورش از اشاره به تیراژ روزنامهها تحقیر آنان نیست، یادآور شد که در سر میز صبحانه از معاون مطبوعاتی وزارتخانه شنیده است که به جز برخی تیراژهای متوسط حدود ۷۰ هزار، بسیاری از روزنامهها با تیراژ ۱۵۰۰ نسخه و با ۳۵ درصد برگشتی منتشر میشود! این البته حرف درستی است و سخن گفتن درباره اینکه آیا میتوان با این وضع به روزنامهها و انعکاس اخبار و تحلیلهای آنان اهمیت داد یا نداد، وقت دیگری میطلبد ولی ما خوب میدانیم روزنامهای که تحریریه ندارد، اتاق فکر ندارد، تیراژ ندارد و فقط یک مدیر فرصتطلب مالی و سیاسی دارد، نباید هم مورد توجه حکومت و دولت قرار بگیرد،
اما به اختصار میگوییم که اگرچه جسم روزنامه نگاری به دلایل مختلف تضعیف شده است، اما روح آن هنوز زنده است و مهمترین حجت برای این ادعا همین است که رئیس دفتر رئیسجمهور با مدیران روزنامهها جلسه میگذارد، نه برای اینکه به آنها بگوید: «چطورید هزارتاییها!» بلکه میدانیم هنوز روزنامههایی هستند که این روح و جسم را زنده نگه داشتهاند، اگرچه شمارشان در کشور کمتر از انگشتان دو دست است. روزی که رئیسجمهور کشورمان یکی از به یادماندنیترین توصیفات و تکریمهای خود از برجام را در واکنش به تیتر روزنامه جوان که صبح همان روز «برجام سایه» را تیتر کرده بود، بهکار برد و برجام را «آفتاب تابان» نامید، یعنی رئیس «رئیس دفتر»، هنوز روزنامه میخواند و از نقد آنها برمیآشوبد و این یعنی روزنامهنگاری هنوز زنده است، هرچند شما دلخوش باشید که برخی از زنجیرهایها که حالا خودشان را از شراکت دولت خارج کرده و برای ۱۴۰۰ آماده میشوند، هزارتایی شدهاند.