اصلی‌ترین نقطه‌ ابهام در این پرونده، سفر کوتاه ۱۵ دیپلمات سعودی به ترکیه، همزمان با حضور خاشقجی در کنسولگری است. ۱۵ دیپلماتی که بر اساس نشانه‌های اولیه ارتباط مستقیم با مفقود شدن خاشقجی دارند.

سرویس جهان مشرق - سه‌شنبه هفته گذشته جمال خاشقجی نویسنده و تحلیلگر منتقد سعودی ونویسنده روزنامه واشنگتن‌پست به همراه نامزد جدیدش خدیجه چنگی (دختر یک تاجر ترک) به کنسولگری عربستان در استانبول مراجعه کرد، اما دیگر خبری از او در دست نیست و حتی سندی در تایید خروج از کنسولگری نیز وجود ندارد.

در حالی که عربستان مدعی است این روزنامه نگار از کنسولگری خارج و پس از آن ربوده شد، دولت ترکیه اعلام کرد، براساس اطلاعات موجود خاشقجی همچنان در ساختمان کنسولگری است و به احتمال قوی در آنجا کشته شده است.

بررسی ابعادی از پرونده جمال خاشقجی

«پیام برای همه روشن است، هر فعالیتی از هر نوعی باید در چارچوب حاکمیت باشد و هرگز جایی برای صدای مستقل یا مخالف نیست. آیا راه دیگری برای ما وجود ندارد؟ آیا بر ماست که بین سینما و حقوق شهروندی‌مان یکی را انتخاب کنیم؟ آیا باید حتما آراء ما محدود به تصمیمات رهبرمان و دیدگاه‌های او نسبت به آینده باشد تا اجازه زندگی آزادانه داشته باشیم؟ به من گفته باشد باید اصلاحات اجتماعی را قبول کنم (اصلاحاتی که همواره خواهان آن بوده‌ام) اما در موضوعات دیگر ساکت بمانم، موضوعاتی نظیر باتلاق جنگ یمن، اصلاحات اقتصادی که با شتاب نادرست انجام می‌شود، محاصره قطر، ائتلاف با اسرائیل برای رویارویی با ایران، زندانی کردن ده‌ها تن از متفکران و علمای دینی سعودی در سال گذشته و ... این انتخابی است که هر روز صبح، از ماه ژوئیه سال گذشته با آن از خواب بیدار می‌شوم، زمانی که عربستان را برای آخرین‌بار ترک کردم، بعد از آنکه حکومت، من را برای ۶ ماه ساکت کرده بود.» 

این بخشی از یادداشت خاشقجی در واشنگتن‌پست است که با عنوان «اکنون مصلحین در عربستان با انتخاب ترسناکی روبرو هستند» در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۹۷ منتشر شد.

منطقه ببک استانبول طی ساعات پایانی روز سه‌شنبه (۱۰ مهر) شاهد آغاز اولین لحظات بحرانی بود که به نظر می‌رسد ابعاد فراتر از انتظاری با خود به همراه داشته باشد. جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور سعودی، برای آخرین بار در این نقطه با نامزد خود وداع کرد و بعد از ورود به ساختمان کنسولگری عربستان دیگر هیچ خبری از او نشد. منابع بسیاری مدعی هستند خاشقجی در داخل کنسولگری به قتل رسیده و انگشت اتهام تمامی آن‌ها نیز، رو به سوی یک شخص است؛ محمد بن‌سلمان، ولیعهد جوان عربستان سعودی؛ شخصی که از قضا سابقه طولانی در قلع و قمع مخالفین خود دارد. فضای بین‌المللی به وجود آمده بعد از مفقود شدن جمال خاشقجی به گونه‌ای است که عده‌ای فراتر از این رفته و احتمال می‌دهند این پرونده، آغازی بر پایان ولیعهد عربستان باشد؛ آن هم در زمانی که هر روز، خبر شکست یکی دیگر از اصلاحات پر سر و صدای او در رسانه‌ها به گوش می‌رسد. حقیقت این ماجرا چیست؟ شخصیت‌های اصلی این بحران چه کسانی هستند؟ در کنسولگری بر جمال خاشقجی چه گذشته و چرا او از سوی حاکمیت سعودی در معرض تهدید بود؟

کنسولگری عربستان در استانبول

سیر زمانی تحولات پرونده خاشقجی/ سعودی‌ها چگونه در استانبول دام پهن کردند؟

پرونده جمال خاشقجی از عصر روز دوشنبه، ۱۹ شهریور آغاز می‌شود، زمانی که هواپیمای او در فرودگاه آتاتورک بر زمین نشست تا سفری بی‌پایان را به ترکیه آغاز کند. برنامه خاشقجی در سفر به استانبول، علاوه بر مشارکت در نشستی فرهنگی، انجام مقدمات ازدواج با خدیجه چنگی، محقق و نویسنده ترکی در حوزه جهان عرب و به طور مشخص سلطنت عمان بود، محققی که گفته می‌شود خواهر یکی از نزدیکان رجب طیب اردوغان است. از جمله این مقدمات، تهیه سندی دال بر طلاق خاشقجی از همسر اولش بود که در داخل عربستان به سر می‌برد. خاشقجی پیش از این به منظور تکمیل اسناد ضروری برای ازدواج مجددش به سفارت عربستان در واشنگتن مراجعه کرده بود اما مسئولین سفارت (بر اساس علتی که مشخص نیست) از او خواسته بودند اسناد خود را با مراجعه به کنسولگری این کشور در استانبول تکمیل کند. حتی درخواست خاشقجی برای ارسال وکیل به کنسولگری نیز پذیرفته نشده و بر مبنای ضرورت حضور شخص او برای تکمیل مدارک، سرانجام خاشقجی راهی استانبول می‌شود. او بعد از ورود به ترکیه، طی ۱۰ روز مراسم نامزدی با خدیجه را برگزار کرده و همچنین خانه‌ای در استانبول خریداری می‌کند. اولین مراجعه خاشقجی به کنسولگری عربستان در استانبول نیز در همین ده روز اول صورت می‌گیرد، مدارک شخصا از او دریافت شده و از وی درخواست می‌شود برای دریافت سند نهایی، روز جمعه ۶ مهر ماه برای دومین‌بار به کنسولگری مراجعه کند، اما این بار هم خبری از سند نیست و به روایت خدیجه، بعد از نزدیک به یک ساعت انتظار به خاشقجی گفته می‌شود باید روز دیگری برای پایان کار خود به کنسولگری مراجعه کند.

خاشقجی فردای آن روز، در ۷ مهر ماه، استانبول را برای شرکت در نشست «آینده صلح» به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد معاهده اسلو به مقصد لندن ترک می‌کند. از آنجا باری دیگر با کنسولگری عربستان در استانبول تماس گرفته و خواستار اطلاع از وضعیت پرونده خود می‌شود، پرونده‌ای که به طرز نامتعارفی طولانی شده است. بر اساس روایت نزدیکان خاشقجی، او مشخصا در این مرحله نسبت به رفتار کنسولگری ابراز شک و تردید کرده است. با این حال مسئول مرتبط با پرونده خاشقجی در کنسولگری از او می‌خواهد برای دریافت سند، ساعت یک و سی دقیقه بعد از ظهر روز سه‌شنبه ۱۰ مهرماه به آن محل مراجعه کند.

خاشقجی در نشست آینده صلح در لندن

 به این ترتیب، خاشقجی در ۹ مهرماه راهی ترکیه شده و فردای آن روز نیز در ساعت مقرر، به همراه خدیجه برای آخرین بار به کنسولگری کشورش در استانبول می‌رود. او پیش از ورود به ساختمان، تلفن همراهش را در اختیار خدیجه گذاشته و از وی می‌خواهد باتوجه به رفتار نامتعارف کنسولگری، در صورت وقوع اتفاق غیر عادی، یاسین اکتای، مشاور اردوغان و همچنین توران کشلاکچی، رئیس جمعیت رسانه‌ای عرب‌ها و ترک‌ها و از چهره‌های نزدیک به رئیس جمهور ترکیه را با خبر کند. اگرچه این اتفاق دیر هنگام رخ داد و به گفته یاسین اکتای «نتوانستیم از او حمایت کنیم، در حالیکه هنوز زنده بود». از این نقطه، یعنی ورود خاشقجی به داخل ساختمان کنسلوگری، دیگر هیچ خبر و نشانه‌ای از او در دست نیست و به عبارت دیگر مفقود شده است.

خدیجه بعد از گذشت نزدیک به ۳ ساعت و بی‌خبری از خاشقجی به درب کنسولگری مراجعه می‌کند اما پلیس ترکیه به او می‌گوید ساعات کاری این محل تمام شده و دیگر کسی غیر از مسئولین در داخل ساختمان نیست. خدیجه به منظور پیگیری بیشتر با کنسولگری تماس می‌گیرد اما دیپلمات سعودی نیز مشابه پاسخ پلیس ترکیه را برای او تکرار کرده و تاکید می‌کند که هیچ مراجعی در داخل ساختمان باقی نمانده است. به این ترتیب تماس‌های خدیجه با تلویزیون‌های عربی و ترکی و همچنین خبررسانی او در توئیتر آغاز شده و به فاصله کوتاهی، فاز رسانه‌ای بحران بزرگ کلید می‌خورد.

خدیجه چنگی و توران کشلاکچی در نزدیکی کنسولگری سعودی

بر اساس روایت موجود در رسانه‌های نزدیک به دولت ترکیه، نهادهای امنیتی این کشور در روز پنجشنبه (دو روز قبل از آغاز موج رسانه‌ای علیه سعودی) به این نتیجه می‌رسند که خاشقجی در داخل کنسولگری به قتل رسیده است. تا روز شنبه اما واکنش‌ها در سطح پیگیری‌های رسانه‌ای و به گفته برخی منابع، رایزنی‌های پشت پرده میان مقامات ترکیه و عربستان ادامه درباره روزنامه‌نگاری که مفقود شده است می‌یابد. در ساعات پایانی روز شنبه، خبرگزاری رویترز بخش‌هایی از گزارش اولیه پلیس ترکیه از پرونده جمال خاشقجی را منتشر می‌کند؛ بخش‌هایی که بیانگر شکنجه و قتل خاشقجی در داخل سفارت است.

این گزارش، به فاصله بسیار کوتاهی از سوی پایگاه‌های قدرتمند رسانه‌ای ترکیه و قطر مورد پوشش گسترده قرار گرفته و فضای شبکه‌های اجتماعی عربی و سپس انگلیسی زبان را به کلی تسخیر می‌کند. این موج رسانه‌ای، با گذشت یک ساعت، با خبری از سوی حساب توئیتری زندانیان سیاسی عربستان تشدید شد که در آن ادعا شده بود جنازه جمال خاشقجی در یکی از مناطق استانبول یافت شده است؛ خبری که البته در روزهای آینده به حاشیه رفت؛ به طوری که ادعا، از یافتن جنازه به قتل در کنسولگری کاهش یافت.

با این حال، از صبح یکشنبه موج سنگینی از حملات علیه عربستان سعودی آغاز شد؛ حملاتی که نقطه ثقل آن در مقابل ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول، با مدیریت شخص کشلاکچی و چهره‌های متعدد رسانه‌ای و سیاسی عربی و ترکی شکل گرفت. طی روزهای گذشته تقریبا ساعتی نبوده که شخصیتی سیاسی یا رسانه‌ای در غرب و جهان عرب از طریق رسانه‌ها نسبت به این پرونده موضع‌گیری نکرده و به رهبران عربستان سعودی هشدار نداده باشد. از وزرای خارجه کشورهای اروپایی گرفته تا دونالد ترامپ و حتی توماس فریدمن، نویسنده نیویورک‌تایمز که تا پیش از این برای محمد بن‌سلمان گزارش‌هایی در قامت رپورتاژ آگهی می‌نوشت. عربستان سعودی عملا در مقابل این حجم از فشارها قافیه را باخته و حتی اقداماتی نظیر دعوت از خبرنگاران رویترز برای بازرسی از کنسولگری نیز نتوانسته این کشور را از موقعیت سختی که در آن قرار گرفته خارج کند.

تصاویر محمد العتبیبی، سرکنسول سعودی در استانبول که در واکنشی تمسخرآمیز، در مقابل خبرنگار رویترز نقاط مختلف ساختمان را در جستجوی خاشقجی بازرسی می‌کند
محمد العتبیبی، سرکنسول سعودی در استانبول

کلید معما؛ ۲ هواپیما و ۱۵ دیپلمات

طی روزهای اخیر، عمده اطلاعاتی که از روند تحقیقات پلیس ترکیه درباره پرونده جمال خاشقجی در دسترس افکار عمومی قرارگرفته، از طریق روزنامه‌های صباح و ینی‌شفق منتشر شده است. اصلی‌ترین نقطه‌ای که در روایت این دو رسانه وجود دارد، سفر کوتاه ۱۵ دیپلمات سعودی به ترکیه، همزمان با حضور خاشقجی در کنسولگری است. ۱۵ دیپلماتی که بر اساس نشانه‌های اولیه به نظر می‌رسد ارتباط مستقیم با مفقود شدن خاشقجی دارند. بر این اساس، دو هواپیمای اختصاصی سعودی، ۱۰ مهر ماه با فاصله زمانی کمی در فرودگاه آتاتورک به زمین نشسته و ۱۵ مسافر آن مستقیما راهی کنسولگری عربستان در استانبول شده‌اند. این در حالی است که بر اساس تحقیقات پلیس، کنسولگری عربستان در آن روز به کارمندان ترک خود مرخصی داده است. ۱۵ دیپلمات مدت زمانی محدودی (کمتر از یک ساعت) داخل کنسولگری بوده و سرانجام، با ۶ خودرو مشکی‌رنگ، محل را ترک کرده‌اند. با بررسی مسیرهای رفت و آمد تمام ۲۶ خودروی متعلق به کنسولگری توسط پلیس ترکیه از طریق GPS مشخص شده است که دو خودرو، راهی منزل محمد العتبیبی، سرکنسول سعودی شده، دو خودرو به فاصله کوتاه و دو خوروی آخر اما به فاصله زمانی زیادی، در ساعات نیمه شب به ساختمان کنسولگری بازگشته‌اند.

تصاویر دو هواپیمای حامل ۱۵ دیپلمات سعودی
تصاویر دو هواپیمای حامل ۱۵ دیپلمات سعودی

تصویر ون سیاه مقابل کنسولگری سعودی که از سوی پلیس ترکیه در اختیار واشنگتن پست قرار گرفت

اما از آن دو هواپیما، هواپیمای اول، HZ-SK۱ مدل Gulfstream ساعت ۴ بعد از ظهر همان روز فرودگاه آتاتورک را به مقصد قاهره ترک کرده و بعد از یک روز، مجددا از قاهره راهی ریاض شده است. هواپیمای دوم نیز با اسم HZ-SK۲ مدل Gulfstream G۴۵۰، ساعت ۱۰ شب سه شنبه استانبول را به مقصد دبی ترک کرده است. تمام این‌ها در حالی است که بر اساس روایت این دو روزنامه، هیچ یک از کیف‌ها و بسته‌های همراه ۱۵ دیپلمات سعودی که سوار بر این دو هواپیما راهی مصر و امارات شدند مورد بازرسی قرار نگرفته است. نکته قابل توجه این است که در مقابل این حجم از افشاگری‌های پله به پله پلیس ترکیه (که به نظر می‌رسد از منطق زمانی خاصی تبعیت می‌کند)، عربستان مدعی است دوربین‌های مداربسته کنسولگری، روز سه‌شنبه تصویری را ضبط نکرده است و بنابراین هیچ سندی از خروج خاشقجی از این ساختمان موجود نیست!

مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی‌کند.
فایل آن‌را از اینجا دانلود کنید: video/mp4

خاشقجی کیست و چرا در معرض تهدید بود؟

خاشقجی (که نام خانوادگی‌اش در زبان ترکی یعنی قاشق‌ساز) یک روزنامه‌نگار است، البته روزنامه‌نگاری که روابطش با منابع قدرت سعودی فراتر از سطح متعارف بود تا جاییکه می‌توان گفت او عملا به کنش‌گری موثر در تحولات عمده عربستان تبدیل شده بود. بعد از سال‌ها فعالیت در عرصه مطبوعات (و سوابق درخشان در پوشش تحولات مربوط به افغانستان)، از سال ۲۰۰۷ مشاور مطبوعاتی و سخنگوی امیر ترکی فیصل، رئیس پیشین سازمان اطلاعات سعودی شد و همواره طی این سال‌ها روابط نزدیکی با بسیاری از شاهزادگان سعودی، از جمله امیر ولید بن‌طلال داشت. اما در عصر سلمان و فرزندش شرایط برای او تغییر کرد، به تدریج عرصه بر او، همچون بسیاری از کسانی که حتی اندکی با ولیعهد جوان زاویه داشتند تنگ شد تا جایی که از تابستان ۲۰۱۷ عملا ممنوع‌القلم شد؛ اتفاقی که همواره از آن به عنوان یکی از تلخ‌ترین حوادث زندگی‌اش یاد می‌کرد.

خاشقجی پیش از آغاز موج اولیه بازداشت‌ها موفق به فرار از عربستان شد و بلافاصله با حمایت قطر و البته موقعیت حرفه‌ای خود، فعالیتش را در سطح عالی‌ترین رسانه‌های عربی و انگلیسی جهان از سر گرفت و به این ترتیب به معتبرترین صدای منتقد جریانی تبدیل شد که اکنون قدرت را در ریاض در دست گرفته است. در روزگاری که رسانه‌ها برای اختصاص صفحات اول و گزارش‌های ویژه خود به اصلاحات رویایی ولیعهد جوان رقابت داشتند، خاشقجی در وانشگتن‌پست از بسته شدن فضای سیاسی در عربستان می‌نوشت، از خطراتی که جنگ بی نتیجه یمن برای آینده عربستان دارد و شاید از همه مهتر، از نفوذ نامتعارف ابوظبی در امور داخلی عربستان سعودی. او خواسته یا ناخواسته به بخشی از جبهه رسانه‌ای بزرگی تبدیل شد که با فرماندهی قطر و ترکیه، به تدریج شرایط را برای محمد بن‌سلمان تغییر داد. روابط او در این مرحله با کشلاکچی و جابر الحرمی، سردبیر روزنامه الشرق و از مشاوران رسانه‌ای شیخ تمیم، امیر قطر بیش از هر زمان دیگری تقویت شد.

کشلاکچی و جابر الحرمی مشاور رسانه‌ای امیر قطر

 اما علاوه بر نقش ویژه خاشقجی در جنگ رسانه‌ای علیه ولیعهد، او به دلیل روابط گسترده در داخل عربستان و همچنین موقعیت امنی که در آمریکا در اختیار داشت، به جعبه سیاه بسیاری از تحولات مربوط به مخالفین بن‌سلمان در بیت آل‌سعود نیز تبدیل شده بود. امری که در بهترین حالت می‌تواند توجیهی منطقی برای تمایل ولیعهد عربستان به منظور بازگرداندن این چهره به هر قیمتی به ریاض باشد، همچون بسیاری دیگر از امرا و منتقدین سعودی که در سال‌های گذشته از طریق عملیات‌های امنیتی پیچیده به ریاض بازگردانده شدند. دقیقا در این نقطه، فرضیه مرگ اشتباهی خاشقجی قوت می‌یابد، به این معنا که تیم ۱۵ نفره در جریان بیهوشی یا ربایش او، مرتکب اشتباهی شده و با توجه به بیماری قلبی وی، ناخواسته خاشقچی را به قتل رسانده‌اند. این فرضیه، از سوی دکتر محمد المسعری، معارض مشهور سعودی به عنوان اطلاعات مطرح شده که البته راه زیادی تا تایید در پیش دارد.

نقطه پایان پرونده کجاست؟

با گذشت هر روز از مفقود شدن خاشقجی، مسئولان ترکیه به طرق مختلف جزئیات جدیدی از پرونده را منتشر می‌کنند، گویی تمام راه‌ها را بر عربستان سعودی بسته‌اند و حالا گام به گام، به سمت هدف نزدیک می‌شوند. از جمله در آخرین افشاگری، هویت ۱۵ دیپلمات سعودی که در میان آن‌ها نام چند چهره امنیتی مهم دیده می‌شود به عنوان عاملین قتل یا ربایش خاشقجی منتشر شده است. بر این اساس می‌توان انتظار داشت به زودی جامعه جهانی با واقعیتی غیر قابل انکار به نام مسئولیت عربستان در مفقود شدن جمال خاشقجی روبرو شود. اگرچه یافتن خاشقجی (به احتمال بالا جنازه وی) به مسئله‌ای مهم در این پرونده تبدیل شده است و در صورت موفقیت سعودی‌ها و خروج جنازه (یا قطعه‌های آن) از ترکیه، نقطه پایان این پرونده به معمایی تاریخی تبدیل خواهد شد، اما با این وجود، به نظر می‌رسد عربستان و ولیعهدش در هر حال جان سالم از این بحران به در نخواهند برد.

در روزهای اول، همه ذهن‌ها بر عواقب این پرونده برای روابط آنکارا و ریاض متمرکز بود، اما حالا مسئله ابعادی گسترده‌تر پیدا کرده است؛ مقبولیت محمد بن‌سلمان برای رهبری آینده عربستان نزد جامعه جهانی. شاید از این منظر بتوان کمی راحت‌تر این حجم از حساسیت جامعه جهانی به سرنوشت یک روزنامه نگار را درک کرد، آن هم در شرایطی که نظام سعودی به طور روزمره، جنایت‌هایی به مراتب حساسیت‌برانگیزتر را در پرونده‌های مختلفی، از جمله یمن مرتکب شده است. آیا قرار است بحران عجیب خاشقجی، پایانی بر ولیعهد متهور سعودی باشد؟ چرا این پرونده تا این حد عناصر تاثیرگذار بر افکار عمومی دارد؟ (از زنی در آستانه ازدواج که منتظر شنیدن خبری از نامزدش است تا موقعیت ویژه شخص خاشقجی برای خبرنگاران و رسانه‌های غربی که تا حد زیادی محصول دوره محدود حضور او در واشنگتن است)؟ چرا نام احمد بن‌عبدالعزیز، آخرین فرزند ملک عبدالعزیز طی چند ماه اخیر بیش از هر زمان دیگری در رسانه‌های مورد حمایت قطر و ترکیه به گوش می‌خورد؟ برای پاسخ به این سوالات همچنان زمان لازم است، اگرچه از هم اکنون می‌توان گفت فرصت‌های ولیعهد برای تحقق رویای پادشاهی از هر زمان دیگری کمتر شده است.

**سیاوش فلاح پور

برچسب‌ها