کد خبر 910915
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۶

متاسفانه ساز و کار برجام به نحوی نیست که اگر کشوری مانند آمریکا از توافق چندجانبه کنار کشید، ما هم بتوانیم مقابله به مثل کرده و کنار بکشیم.

به گزارش مشرق، سیاست های ابلاغی ترامپ در مورد اعمال تحریم های جدید با هدف به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران طراحی و امضا شده است.

متاسفانه ساز و کار برجام به نحوی نیست که اگر کشوری مانند آمریکا از توافق چندجانبه کنار کشید، ما هم بتوانیم مقابله به مثل کرده و کنار بکشیم. به عبارتی اگر همه اعضای برجام هم کنار بکشند، ساختار حقوقی برجام به نحوی است که کاری از ما بر نمی آید. در مقابل اگر ایران کنار بکشد، توبیخ شده و مورد مواخذه قرار می گیرد.

بیشتر بخوانید:

چند سؤال و ملاحظه درباره اتهام‌زنی مشکوک ظریف

از سوی دیگر اقتصاد ایران نیز به نحوی پایه‌ریزی شده که با تعاملات بین‌المللی گره خورده است، زیرا پایه اقتصاد ما نفت محور بوده و برای تامین ارز نیازمند فروش نفت هستیم. بنابراین با یک برداشت ابتدایی می توان گفت که تحریم ها می تواند ما را از نظر اقتصادی در تنگنای بیشتر قرار دهد. اما این موضوع اما و اگرهایی هم دارد.

اگر اتکای ما به نفت نباشد، اگر ما همه تعاملات اقتصادی خود را در گردونه اروپا و آمریکا نبینیم، اگر اقتصاد را پویا کرده و شاخص های اقتصادی خودمان را ارتقا دهیم، به طور قطع تحریم ها شکست خواهد خورد. در غیر این صورت به طور قطع پیش بینی ترامپ محقق می‌شود.

حال این پرسش مطرح می شود که آیا به واقع اقتصاد و فرصت های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران اعم از نفت و یا فرایندهای صنعتی و واردات و صادرات و مجموعه اقتصاد ایران این ظرفیت را دارد که اگر روزی فروش نفت ایران به صفر برسد، بتوایم کشور را اداره کنیم. پرسش دیگر این است که آیا اعمال تحریم ها برای اروپا و آمریکا هیچ تغییر اقتصادی منفی در پی نخواهد داشت؟

پاسخ این پرسش ها مثبت است و همین امروز نیز اعمال تحریم ها علیه ایران اثرگذاری منفی در اقتصاد اروپا و آمریکا دارد. به عنوان نمونه عدم فروش نفت از سوی جمهوری اسلامی نمود خود را در بازار و قیمت نفت نشان خواهد داد و یا اینکه ترک ایران از سوی شرکت های بزرگی چون رنو و پژو به صورت افزایش نرخ بیکاری خود را در فرانسه نشان می دهد.

بنابراین باید فرض را بر این بگذاریم که تحریم ها برای اروپا و آمریکا خسارت آمیز است. اما آنها به دنبال ساختار جبرانی هستند و برای جبران خسارت های احتمالی هم برنامه ریزی می کنند. مثلا ترامپ سعی می کند کمبود نفت ایران را از طریق افزایش تولید نفت کشورهای منطقه ای جبران کند.

اروپایی ها نیز چون فصل مشترک اقتصادی با آمریکا دارند، تلاش می کنند تا از این طریق خسارات برجام را جبران کنند. علت اینکه اروپایی ها با یک دوگانگی در تحریم ها روبه رو هستند، این است که اگر بخواهند همراه تحریم ها باشند، خودشان متضرر می شوند و اگر همراهی نکنند از سوی آمریکایی با مزاحمت هایی روبه رو می شوند.

واقعیت این است که نباید انتظار داشته باشیم اروپایی ها در باغ سبز به ما نشان دهند. زیرا اولا ظرفیت و توان چنین کاری را در برابر آمریکا ندارند، ثانیا در مسائل غیر اقتصادی به ویژه در حوزه سیاسی و امنیتی با آمریکایی ها همگرایی زیادی دارند، بنابراین اینگونه نیست که اروپایی ها بتوانند و یا حتی بخواهند به صورت مستقل و بدون آمریکا رابطه ای را با ایران تعریف کنند. لذا اگر سیاستمداران ما دل به این دروازه خوش کرده اند، باید بگوییم یا تاریخ را نمی دانند و یا تحلیل سیاسی درستی ندارند.

برخی می پرسند با این اوصاف ایران باید چه راهکاری را در پیش گیرد. واقعیت این است که ما قبلاً هم تحریم ها را تجربه کرده ایم. البته امروز تحریم ها گسترده تر بوده و از سوی دیگر جمعیت ما هم نسبت به گذشته بیشتر شده است. مضرات این تحریم برای اروپا و آمریکا حس خواهد شد. اما اروپایی ها و آمریکایی ها راه های دور زدن تحریم ها را برای خودشان پیش بینی کرده اند و در این موضوع هیچ شکی نداریم.

برخی نیز دل به مذاکره با اروپا بسته اند. این در حالی است که مذاکرات با اروپایی ها اساسا برای مقابله با تحریم ها نیست، بلکه برای ایجاد اطمینان برای این است که ایران همچنان در برجام می ماند، ولو اینکه برجام برای ما بی خاصیت باشد.

این واقعیتی است که اروپایی ها و آمریکایی ها می خواهند جمهوری اسلامی را کنترل کنند. باید بپذیریم غرب به دنبال تغییر جمهوری اسلامی است، زیرا جمهوری اسلامی به یک قدرت نظامی و حتی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در حال توسعه تبدیل شده و اگر ما در داخل به این شاخص ها توجه نداریم، دلیل بر این نیست که طرف مقابل نیز ظرفیت های بزرگ ایران را نمی داند و نمی بیند.

متاسفانه بی تدبیری ها است که چراغ های روشن را نمی بییند. لذا غربی ها که به خوبی از توانمندی و ظرفیت های ایران آگاهی د ارند، به دنبال براندازی هستند.

حال در این وضعیت ما چه باید بکنیم؟ آیا باید فکر کنیم تحریم ها هیچ اثری ندارد؟ ما باید باور کنیم که تحریم ها اثرگذار منفی دارد و درد هم دارد. اما هر دردی، درمانی هم دارد و باید راه درمان را پیدا کنیم.

اگر این تحریم ها هم امروز اعمال نمی شد، اساسا رابطه تعاملی انقلاب اسلامی در جهان رابطه ای نیست که بتواند احساس آرامشی از سوی آمریکا و اروپا و حتی برخی کشورهای همسایه داشته باشد. لذا باید برای حیات و بقای خودمان راه درمان را پیدا کنیم.

اولا باید بپذیریم که اقتصاد خرد و کلان ما نباید متاثر از دلار و یور باشد. ثانیا اقتصاد ایران را نباید در گرو کشورهای دیگر به ویژه اروپا و آمریکا قرار داد. ما باید فرصت های کشاورزی و صنعتی را به درستی مدیریت و به کارگیری کنیم. رسیدن به این هدف نیز تنها از طریق اقتصاد مقاومتی محقق می شود. در این صورت است که می توانیم به قدرت رسیده و با قدرت در مذاکرات شرکت کنیم.

فراموش نمی کنیم، روزی به ما می گفتند اساسا قرار نیست با ایران در حوزه غنی سازی صحبت کنیم. اما وقتی دیدند توانمندی غنی سازی 20 درصدی را داریم، گفتند حالا با شما برای غنی سازی 5 درصد و 10 درصد مذاکره می کنیم. چرا که مجبور به پذیرش توان ایران بودند و چاره ای به غیر از این پذیرش نداشتند.

لذا اگر بتوانیم از ظرفیت های اقتصادی اعم از کشاورزی و صنعتی و غیره استفاده کنیم، می توانیم یک رابطه تجاری پیوسته با همسایگان خود برقرار کنیم. برای رسیدن به این هدف نیازمند تدبیر اقتصادی، عقلانیت اقتصادی و مدیران انقلابی برای اجرای این تدبیر و به کارگیری این عقلانیت نیاز داریم. باید از مدیران خستگی ناپذیر مانند دوران دفاع مقدس استفاده کرده و مدیری داشته باشیم که از همه داشته های خود برای رسیدن به اهداف اقتصادی کشور بگذرد.

این سه گزینه نیازمند یک کمربند نیز هست و آنهم مبارزه قاطع ، دقیق و سریع با فساد اقتصادی در همه ابعاد آن است. متاسفانه امروز در دادگاه ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی در حوزه ارزی انحراف می بینیم. یک مشت بچه را آوردند و محاکمه می کنند. این در حالی است که متاسفانه با منشا اصلی که در بانک مرکزی، برای خود در بیرون از بانک عامل انتخاب می کرد، با کسی که دسته دسته دلار به بازار تزریق می کرد، با آن کسی که از رانت اطلاعاتی استفاده می کرد، برخورد نشده و اینها هنوز به پای میز محاکمه کشیده نشده اند.

اگر اینها را محاکمه نکنیم، مبارزه با فساد اقتصادی به درستی صورت نگرفته است. باید با گلوگاه های اصلی برخورد شود. گلوگاه های اصلی در کف بازار نیست. وقتی 80 درصد اقتصاد ما دولتی است، پس 80 درصد فساد هم در دولت است.
از سوی دیگر نباید به بهانه مبارزه با فساد اقتصادی، مانع تولید ثروت در کشور شویم. تولید ثروت جرم نیست، بلکه فساد جرم است.

در مبارزه نیز نباید ملاحظه قدرت ها را داشت و از سوی دیگر نباید نمایشنامه ای برخورد کرد. مردم حرکت های نمایشی را می فهمند.

یک مثال ساده می توان در این حوزه بیان کرد. یک روز گفتند که با هک سایت فلان وزارتخانه خودروی لوکس وارد شد. مگر می شود بدون پشتوانه قدرت چهارتا کارمند این کار را کرده باشند. یا روز دیگری مقام معظم رهبری به صراحت فرمودند یک بانک ارز 4200 تومانی دریافت کرده و بیش از 6 هزار تومان می فروشد، چرا کسی از این بانک اسم نمی برد؟ چه کسی با این بانک برخورد کرد؟ اساسا در مبارزه با فساد اقتصادی چرا اسم این بانک که مقام معظم رهبری فرمودند نیست.
روز دیگری گفتند صنعت خودروی کشور به دلیل کمبود واردات قطعات با مشکل روبه رو است. سوال ما این است کشوری که می تواند بیشترین پیشرفت ها را در حوزه دفاعی و موشکی و هسته ای، سد سازی ، واگن سازی ، حمل و نقل داشته باشد، آیا نمی تواند با استفاده از ظرفیت های دانشگاهی و خلاقیت جوانان، از این گردنه عبور کند و حتما باید منتظر واردات قطعات خودرو باشیم.

این پیشرفت ها حاصل تلاش چه افرادی است؟ فازهای عسلویه را چه کسی به نتیجه رساند؟ چرا از همان تفکر برای رفع مشکلات امروز استفاده نمی کنیم.

شاید نسل جوان نداند در دوران دفاع مقدس پل های معلق بر روی آب به ما نمی دادند و می گفتند تحریم هستید. بچه های رزمنده با کمترین امکانات پل های معلق می ساختند. در نتیجه تصور نتوانستن را باید از خودمان دور کنیم.
امروز نیز صحنه جنگ است. جنگ در حوزه اقتصاد و فرهنگ. اگر در این جنگ پیروز نباشیم، نمی توانیم خودمان را حفظ کنیم. منتهی باید توجه داشت که با روند اداری عادی، حفظ انقلاب امکان پذیر نیست و باید شیوه های مدیریتی ما به شیوه های انقلابی و جنگی تبدیل شود.

در مدیریت انقلابی، مدیران ما نباید فکر اینکه چند روز بیشتر در قدرت بمانند را در ذهن داشته باشند. قبول داریم که امروز وقت انتقاد بی رویه از ارکان حاکمیتی از جمله دولت و قوه قضاییه و قوه مقننه نیست. اما رییس جمهور واعضای دولت و مجلس و قوه قضاییه هم باید بدانند امروز زمان قدرت نمایی و تقسیم قدرت نیست. زمان این نیست که احزاب و گروه ها رییس جمهور و رییس مجلس را برکنار کنند، اما خود آنها نیز باید بدانند زمان به سهم خواهی و تلاش برای ماندن در قدرت نیست.

باید ضعف های خودمان را شناسایی و ترمیم کنیم. این ترمیم نیز باید از درون باشد و نگاه به بیرون نداشته باشیم. به عبارتی نباید اینبار برویم از روسیه و چین بخواهیم که بیاییند جای آمریکا و اروپا را بگیرند.

در این حوزه شکلی و تبلیغاتی نیز نباید کار کرد. باید مردم را امیدوار کرد، اما نه تبلیغاتی. باید کاری انجام داد و به مردم گفت این کارها انجام شده است. کارهایی هم نباید انجام دهیم که به دشمن کد و سیگنال مثبت بدهد. دشمن در کمین ما است و وقتی در کمین ما هستند، یعنی به دنبال ضربه زدن به ایران هستند و باید در برابر فنون دشمنان، بدل آن را بکار ببریم.

در بدل زدن نباید شعاری عمل کرد. اگر آمریکا داد می زند، مقام معظم رهبری نیز در ایران فریاد می زنند. سوال این است که دیگر مسوولان چرا فریاد نمی زنند؟ چرا وقتی گفته می شود کمیته و کمیسیون مقابله با تحریم در مجلس تشکیل دهیم، جوری رفتار می شود که انگار ما اراده ای برای مقابله با تحریم ها نداریم؟ آمار و اطلاعاتی که ترامپ و برخی از کشورهای اروپایی از نقاط ضعف ما دارند، از کجا به آنها داده می شود؟ وقتی دشمن می بیند که ما در قوه قضاییه و دولت و مجلس نقطه ضعف داریم، به طور قطع برای نفوذ از طریق این نقطه ضعف ها ورود می کنند. وقتی دشمن به دنبال جنجال روانی است، ما هم باید بدل این توطئه را پیش بینی و به موقع اجرا کنیم. نباید اجازه دهیم هر شش لول بند و دزد و فروشنده و تاجر کاباره ای فسادی هر حرفی را علیه ما بزند و مسوولان ما سکوت کنند. کسانی که در داخل غرغر می کنند و حرفی می زنند که کلیت نظام را زیر سوال می برد، یقینا خائن هستند. چه مسوول باشد و چه کارشناس. وقتی می گوییم شورای نگهبان، سپاه و بسیج و فلان دستگاه حق ندارد اینگونه تصمیم گیری کنند، یعنی داریم کد می دهیم به دشمن که ما در داخل با هم مشکل داریم.

واقعیت این است که همه هیاهوهای اروپا و آمریکا به این دلیل است که فشار به آنها آمده و در حال افول هستند. به همین دلیل است که مقام معظم رهبری می فرمایند اعتبار آمریکا در حال افول است و این یک واقعیت انکار ناپذیر است. برای استفاده از فرصت افول آمریکا، امروز نیاز داریم یک گروه استراتژیست با تفکر انقلابی و نه لیبرال، استراتژی های حمله و هجوم را به بدنه متزلزل آمریکا طراحی و اجرا کنند. رسیدن به این هدف نیازمند این است که انقلابی باشیم، انقلابی رفتار کنیم و با رویکرد انقلابی این مردم و مملکت را هدایت کنیم. بنابراین در شرایط فعلی تفکر لیبرالی نمی تواند دردی از دردهای مردم را درمان کند.

منبع: فارس