سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** شرق: ظریف، مصدق عصرِ ماست
روزنامه شرق در صفحه اول با کنار هم قراردادن تصاویر «مصدق» و «ظریف» و انتخاب دو تیتر «مذاکرات نافرجام» و «در آستانه استیضاح» و توصیف شرایط این دو در متن، اینگونه القاء کرد که این دو سیاستمدار، در عرصه بین المللی بسیار موفق بودند اما مخالفت برخی اشخاص و نهادها در داخل مانع به ثمرنشتن تلاشهای آنها شد!
در همین رابطه «محمد توسلی»-دبیر کل نهضت آزادی- در مصاحبه با روزنامه شرق گفت:
«دکتر مصدق علاوه بر آنکه یک اصلاح طلب بود، بلکه یکی از پیشگامان جریان اصلاحات در ایران است...دکتر مصدق با تکیه بر دانش دیپلماسی و شرایط مساعد داخلی توانست شرایطی را ایجاد کند که سرافراز در عرصه بین المللی از منافع ایران دفاع کند. اگر حمایتهای مردمی از او وجود نداشت، توفیقی مانند تثبیت حق نفتی ایران به دست نمیآمد...وقتی به اسناد تاریخ نگاه میکنیم، در مییابیم که حتی شخصی مانند آیت الله کاشانی نیز با دکتر مصدق سر ناسازگاری داشت...دکتر مصدق شناخت و آگاهی کاملی نسبت به سیاستهای جهانی داشت و با عمق مشکلات نیز آشنا بود».
توسلی در ادامه گفت:
«آقای روحانی با انتخاب آقای محمدجواد ظریف به عنوان یک دیپلمات باتجربه و با دانش در حوزه روابط بین الملل توانست با کشورهای غربی به نتایج مثبتی برسد که تحسین کارشناسان جامعه جهانی را در پی داشت. برآیند تمام آن نتایج در سندی بین المللی به نام برجام عرضه شد. برجام یک سیاست برد-برد در راستای منافع ملی است...گاهی بعضی از نهادها سعی میکنند در سیاستهای بین المللی دولت دخالت کنند. این رویکرد پیامد منفی برای ایران داشته و دارد».
مستندات موجود حاکی از آن است که مصدق برای نجات از دشمنی انگلیس و اداره اقتصاد ویران کشور که نتیجه برخی سیاست ورزیهای پوپولیستی وی ناظر بر عدم مشورت با متخصصین و کارشناسان امر بوده است به نوشته یکی از روزنامهها دست دریوزگی به سوی آمریکا دراز کرده بود!
مصدق هنگام تسلیم یکی از نامههای خود که خطاب به ترومن رئیسجمهور آمریکا نوشته شده بود به هندرسون سفیر آمریکا، گفته بود: «ایران گدایی هدیه و بخشش نمیکند؛ [بلکه] فقط از دوست خود وام میخواهد. اگر آمریکا مایل باشد، ایران آماده و علاقمند است در ازای کمک آمریکا، تمام نفتی را که درحالحاضر موجود دارد، با پنجاهدرصد تخفیف به آمریکا بفروشد.» (هندرسون به آچسون، تلگراف ۲۸۴۸، ۲۹ ژانویه ۱۹۵۲)
نتیجه این درخواست کمک به قول خود مصدق پاسخهای منفی و عدم همراهی آمریکا بود، مصدق خود میدانست و اعلام میکرد که آمریکا وعدههای خود به ایران را عملی نکرده است ولی باز مذاکره با آمریکا برای رسیدن به نتیجه مطلوب را ادامه میداد، پیشنهاد خفتبار فروش نفت با ۵۰ درصد تخفیف به آمریکا با پاسخ درس آموز ایالات متحده در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مواجه شد و نشان داد که آمریکا قابل اطمینان نیست و به دوستی و کمک او نیز نمیتوان اعتماد داشت.
مصدق گمان میکرد میتواند از طریق کمکهای آمریکا و مذاکرات پشت پرده با ایالات متحده آتشی که از طریق دشمنی انگلیس ایجاد کرده بود را برای ملت ایران گلستان سازد. وی در خوش بینانهترین حالت به سیاستهای پشت پرده که قدرتهای بزرگ را در رسیدن به اهداف چندگانه در یک مسیر واحد قرار میداد واقف نبود.
هیچ تفاوتی میان ترومن، اوباما و ترامپ وجود ندارد. آمریکا همچنان غیرقابل اعتماد است و هیچ کسی تاکنون از پل مذاکره با این دولت سلطه گر به سرمنزل مقصود نرسیده است.
برجام تجربهای مهم و البته پرهزینه برای مردم کشورمان است. در دولت یازدهم دیدارهای «ظریف-کری» رکورد زد و تماس تلفنی روحانی و اوباما و دست دادن ظریف با اوباما نیز به فهرست روابط دو طرف اضافه شد. سرانجام این روابط به توافق برجام ختم شد. برخی دولتمردان امضای «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا زیر این قرارداد را تضمین خواندند اما برجام در دولت اوبامای دموکرات لگدمال شد و در دولت ترامپ جمهوری خواه نیز پاره شد.
در حال حاضر مقامات اروپایی در اظهارات متعدد اعلام کردهاند که در موضوع ایران با آمریکا هدف مشترک دارند و تنها در مسیرهای رسیدن به این هدف با آمریکا اختلاف نظر دارند؛ اما متاسفانه دولتمردان همچنان به برجام اروپایی دل خوش کردهاند.
** یک سؤال از اصلاح طلبان و سلبریتی ها، از فرانسه چه خبر؟!
حدود یک ماه پیش جنبش جلیقه زردها در اعتراض به افزایش قیمت سوخت در فرانسه شکل گرفت. این جنبش اعتراضی حالا به یک جنبش ضد سرمایهداری با خواستههایی فراتر از کاهش قیمت سوخت تبدیل شده است.
جلیقه زردها در روزهای گذشته به خیابانها آمده و پاریس را به یک شهر آشوب زده تبدیل کردند. در ادامه اعتراضات زد و خوردها بین پلیس و معترضان به اوج خود رسید.
درگیریها در خیابان معروف شانزه لیزه و کاخ الیزه که در نزدیکی آن قرار دارد در حالی اوج گرفت که معترضان تلاش کردند تا از حفاطهای پلیس که برای جلوگیری از ورود معترضان به محوطه مکانهای دولتی از جمله دفتر نخستوزیری کار گذاشته شده بود، عبور کنند.
تظاهر کنندگان جنبش ضد سرمایهداری در پاریس، لاستیک و خودروها، از جمله یک خودرو پلیس را آتش زدند. پلیس با گاز اشکآور و ماشین آبپاش سعی در متفرق کردن تظاهرکنندگان داشت و معترضان با آتشزدن صندلی کافهها، شکستن شیشه مغازهها و پرتاب کپسولهای گاز آتشزا به مقابله برخاستند. پلیس و معترضین به سیاستهای دولت ماکرون با چوب و چماق و سنگ به جان هم افتادهاند. تا کنون براساس گزارشهای رسمی منتشر شده، چند صد نفر در جریان این تظاهرات زخمی شدهاند. گفته میشود که ۲ نفر نیز تا کنون در جریان این تظاهرات کشته شدهاند. حال دهها نفر از مجروحان نیز وخیم گزارش شده است. افزون بر آن پلیس حدود چند صد نفر را در ارتباط با اعتراضات پاریس دستگیر کرده است.
اما نکته جالب اینجاست که این اتفاق مهم توسط روزنامههای اصلاح طلب و سلبریتی ها سانسور شد. تنها یکی دو روزنامه اصلاح طلب به انتشار خبر آشوب در فرانسه در صفحه اول پرداختند؛ اما به صورت کاملاً جهت دار.
روزنامه سازندگی به ماجرای آشوب در فرانسه در صفحه اول پرداخت؛ اما این روزنامه در گزارشی جهت دار با عنوان «جلیقه زردها آرامش را از فرانسه گرفتهاند؛ رئیس منهای جمهور در الیزه» نوشت: «ژان کاموس، استاد علوم سیاسی و تحلیلگر مسائل رادیکالیسم سیاسی در مقالهای عنوان کرده است که این جنبش یک جنبش پوپولیستی و جدی در مقابل نخبگان فرانسه است و واکنش و پاسخ دولت فرانسه در قبال این جنبش تاکنون به صورت مدارا بوده است».
روزنامه قانون نیز در صفحه اول به موضوع آشوب در فرانسه پرداخت اما این روزنامه اصلاح طلب در گزارشی با عنوان «غوغای جنبش زرد» با تقلیل آمارهای آشوب در فرانسه نوشت: «بنا به آمار پلیس، در جریان درگیریهای تظاهرکنندگان با پلیس در شانزلیزه در روز شنبه، ۲۴ نفر شامل پنج مأمور پلیس زخمی شدند. ۶۹ نفر نیز بازداشت شدهاند.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «دولت مکرون قرار است سهشنبه هفته آینده، درباره آخرین تحولات و تصمیمهای دولت در زمینه مالیات محیط زیستی توضیحاتی را ارائه دهد. شنیدهها حاکی از کاهش مالیات محیط زیستی به منظور "قابلقبول" و "دموکراتیک" کردن این تغییرات است».
متاسفانه اصلاح طلبان و سلبریتی ها که دچار «خودتحقیری حاد» هستند، حاضر نیستند که واقعیتهای موجود در کشورهای غربی از جمله فرانسه را ببینند.
یکی از فعالین فضای مجازی در مطلبی نوشت: «لیلا حاتمی مون که فرانسوی بلده نمیخواد بیاد بگه: شرم آور است که در فرانسه، تظاهرات و اعتراض به بهای جان تظاهر کنندگان تمام میشود، بقیه سلبریتیها هم باهاش همنوا بشن و یه هجمه سنگین علیه فرانسه راه بنذارن؟! چی نشان ادب و هنر که بهش دادن رو پس میگیرن یه وقت؟ حله عااقا حله»
یکی دیگر از فعالین فضای مجازی در مطلبی نوشت: «همونطور که میبینید پلیس فرانسه داره برای شادی مردمش آب و رنگ قرمز (خون) میپاشه! اون هم فقط به خاطر اعتراض مردم به افزایش قیمت سوخت. کافیه یکی از این تصاویر تو ایران اتفاق بیافته تا بیبیسی گزارش زنده پخش کنه!»
یکی دیگر از فعالین فضای مجازی در مطلبی نوشت: «مجری بیبیسی انسان بامزه ایست. درگزارش شورش فرانسه میگوید "معترضان دوست دارندبخاطر خواستههایشان طعم باتوموآبپاش را بچشند". آیاچنین تعبیررمانتیکی در واقعه مشابه درایران استفادهمیشد؟ خیر."پلیس وحشیانه معترضان را ضرب وشتم کرد". چه خوب که فهمیدیم باتوم پلیس فرانسه خاصیت درمانی دارد.»
لازم به ذکر است که در اردیبهشت ۹۷ پلیس فرانسه در پی درگیری روز جهانی کارگر در پاریس بیش از ۲۰۰ نفر را دستگیر کرد. شماری از مردم از جمله خبرنگار شبکه خبر نیز در این درگیریها مجروح شد؛ اما این موضوع مهم هیچ جایی در صفحات اول روزنامههای اصلاح طلب نداشت. علاوه بر این سلبریتی های ایرانی نیز هیچ واکنشی به این موضوع نداشتند!
** سم پاشی اصلاح طلبان در بازار ارز
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «دولت را برای کاهش نرخ ارز تحت فشار نگذارید» نوشت:
«رسانههای دولت کاهش مقطعی نرخ ارزها در بازار ایران را برای خود یک دستاورد تلقی میکنند و رسانههای گروهی داخلی نیز مداوما بر این طبل میکوبند که روند کاهشی قیمت سکه و دلار همچنان ادامه دارد. درحالی که منابع معتبر بینالمللی، چیز دیگری درمورد آینده اقتصاد ایران میگویند؛ بنابراین در شرایط فعلی امکان کاهش نرخ ارز تا زمانی که تنشهای موجود در روابط خارجی کشور برطرف نشود، ارتباطات اقتصاد ایران با بازارهای مالی و بهویژه بازارهای سرمایه جهان برقرار نشود، تغییری در اوضاع فعلی اصولاً غیرقابل تصور است».
گویا اصلاح طلبان از کاهش نرخ ارز و بازخورد مثبت این روند در بازار و افکار عمومی ناخشنود هستند.
«حسین راغفر» کارشناس اقتصادی اصلاح طلب چندی پیش گفته بود: «باید اقرار کرد که نوسانات بازار ارز مربوط به مافیایی در داخل کشور است و هدف آن این است که القا کند موضعگیریهای رییس جمهور آمریکاست که میتواند اقتصاد ایران را متلاطم سازد. دلار ۱۱ هزار تومانی یا ۹ هزارو ۵۰۰ تومانی هیچکدام به تحریمها بازنمیگردد؛ این یک دروغ محض است که واکنشهای ترامپ موجب کاهش یا افزایش قیمت دلار در ایران میشود. آنچه تاکنون بر بازار ارز اتفاق افتاده است باید در مافیای داخل کشور ردیابی شود که چه کسانی این نرخها را میان اذهان عمومی منتشر میکنند...مردم زمانی که انفعال مسئولان اجرایی کشور را در مقابل این نوسانات التهاب برانگیز در جامعه مشاهده میکنند، تردیدشان برانگیخته میشود و گمان میبرند که مسئولان پشت پرده این نوسانات هستند و خوشان به این وضعیت دامن زدهاند. به همین خاطر اضطرابشان چندبرابر میشود. متاسفانه مسئولان هیچ واکنشی جدی در برابر این وضعیت نشان ندادهاند».
کارشناسان پیش از این بارها اعلام کرده بودند که افزایش سرسام آور قیمت دلار و سکه و افزایش مشکوک قیمت برخی از اقلام، بخشی از عملیات روانی جریان خاص برای گروگان گیری اقتصاد ایران و سپس زمینه چینی برای تحمیل برجام های بعدی است.
لازم به ذکر است که در روزهای گذشته «عباس آخوندی» وزیر مستعفی و ناکارآمد راه و شهرسازی که افتخارش در دوره مسئولیت وزارت راه و شهرسازی را کار نکردن و نساختن اعلام کرده است، به اعدام سلطان سکه اعتراض کرد.
گفتنی است اعدام دو اخلالگر بزرگ اقتصادی تأثیر مثبتی در بازار و بخصوص نرخ ارز گذاشت.
با اعدام این دو مفسد اقتصادی مردم امیدوار شده و بازار نفس تازهای کشید و اکنون انتظار جامعه محاکمه مدیران زمینهساز رشد و فعالیت این افراد است.