برنامه این هفته «سینماگرام» (پنجشنبه ۸ آذر ماه) با محوریت سینمای انقلاب، جنگ و مقاومت روی آنتن رفت.

به گزارش مشرق، این برنامه با حضور حبیب کاوش (کارگردان)؛ سید محمد حسینی (منتقد و مدرس سینما)؛ امیرحسن ندایی ( مدرس دانشگاه)؛ حبیب اسماعیلی (بازیگر)، فرزاد موتمن (کارگردان) و دکتر حامد سقایان همراه بود. گزیده‌ای از گفتمان‌های این برنامه پیرامون سینمای انقلاب، مقاومت و جنگ را ملاحظه می‌کنید.
 

حبیب کاوش(کارگردان):
مقاومت در سینمای ما جلوه ندارد
امروز به ‌جای سینما شبه است و این اتفاق از سال 60 شروع شده است.
سال 60 سینمای مردمی را دوست نداشت.
اولین برنامه سینمای سال 60 این بود که قبله سینما را از مردم جدا و به سمت جشنواره‌ها ببرد.
تمام کسانی که از قبل سال 60 آمده بودند ممنوع‌الکار شدند و نباید کار می‌کردند.
بعد از «فصل خون» و ... به من اجازه کار داده نشد.
سینمای ایران قبل از انقلاب نه تنها سوبسیدی نمی‌گرفت بلکه مالیات هم به دولت پرداخت می‌کرد.
کمدهای فارابی پر از جایزه است اما مردمش کجا هستند؟ مردم نداریم!
یکی از دلایلی که سازندگان کمتر به سمت ساخت آثار مقاومت می‌شوند به این علت است نگاه غلط است!
ما در حال حاضر به مقاومت در جهان معروفیم.
مطلقا مقاومت در سینمای ما جلوه ندارد.
جشنواره مقاومت رفع تکلیف است.
بعد از جنگ رایج شده است که برخی که امکان ساخت فیلم ندارند به هر طریقی سراغ ساخت فیلم در زمینه جنگ می‌رود.
قصه در فیلم باید درست باشد.
غرب می‌گوید در سینمای ما چه و چگونه ساخته شود تا جایزه بدهد.
جامعه عبوس نیاز به لبخند دارد و با دیدن فیلم کمدی خوشحال می‌شود.
وقتی کمدی می‌بیند که به راحتی 30 میلیارد می‌فروشد دلیلی ندارد خودش را درست کند.
 

سیدمحمد حسینی(منتقد و مدرس سینما):
جشنواره مقاومت در بایکوت خبری محض است
در همه دنیا پس جشنواره یک رویکرد ایدئولوژیک وجود دارد.
ما در حال قدم برداشتن به سمتی هستیم که جشنواره مقاومت دارای رویکرد باشد.
اگر یک نگاه کلی به جشنواره مقاومت در سراسر دنیا بیندازیم، این جشنواره در بایکوت خبری محض است.
جشنواره دقیقا مثل فوتبال است؛ فوتبال را حاشیه فوتبال می‌کند.
جشنواره فجر صاحبان زیادی دارد برای همین است که نظام نمی‌گیرد.
ترمز دستی را بکشیم و به آن (جشنواره فجر) فکر کنیم.
به لحاظ داشته‌ها چیزی از سینمای درجه یک جهان کم نداریم.
همیشه پیشانی گزارش کار مدیران آثار دفاع مقدسی است که ساخته‌اند.
واقعا امروز برخی آثار سینمای مقاومت ما ضعیف است.
 

امیرحسن ندایی ( مدرس دانشگاه):
«تنها بازمانده» تنها نمونه عالی در حوزه مقاومت است
پژوهش در سینمای ایران مخصوصا تاریخی جدی گرفته نمی‌شود.
مرحوم سیف‌اله داد ماه‌ها برای فیلم «تنها بازمانده» مطالعه داشت؛ در نتیجه ارجاعات دقیق و قابل استناد است.
ظاهرا سیستم امنیتی سوریه همکاری زیادی با عوامل این کار داشته‌اند.
آقای داد کار بسیار دشواری را انجام داده‌اند.
فیلم «تنها بازمانده» تنها نمونه عالی در این حوزه است حتی در مقایسه با کارهایی که خارج از کشور ساخته شده است.
مخاطب را دقیقا در شرایط قرار می‌دهد.
سیف‌اله داد بسیار هوشمندانه و دقیق از ساختار و الگوهای اسطوره‌ای استفاده کرده است.
مادربزرگ در فیلم، نماینده‌ای از مام وطن فلسطین است.
 

فریدون فرهودی( فیلمنامه نویس و مدرس سینما):
ببیننده خود را به فیلم می‌سپارد.
تم، مضمون و طرح و در رابطه با ایده، ایده نهایی است.
ما باید ایده را به دوقسمت تقسیم کنیم: ایده اولیه و ایده نهایی. در ایده اولیه دیدگاه ما لحاظ نشده است؛ در ایده نهایی باید دیدگاه خود را در موقعیت و موضوع کنیم. ایده اولیه کلمه است و ایده نهایی جمله است.
چیزی که یک فیلم را یکپارچه نگه ‌می‌دارد، عملکرد شخصیت در مواجهه با رویدادها و موقعیت‌هاست. عامل یکپارچگی است که مخاطب را تا پایان فیلم نگه‌ می‌دارد.
پی‌رنگ عامل عملکرد شخصیت و رویدادهاست که این دو در هم تنیده و تا پایان با هم همراه هستند.
ایده نهایی برآمده از پی‌رنگ است؛ پی‌رنگی که استارت آن از ایده اولیه می‌خورد.
اینکه چگونه یک آدم یا مفهوم در طول حوادث تکامل پیدا می‌کند، آن فیلم را نگه ‌می‌دارد.
ببیننده خود را به فیلم می‌سپارد و بدون موضع نسبت به فیلم و متن و ژانر
پای فیلم می‌نشیند وآن چیزی که در پایان می‌بیند مجموعه ماست برای انتقال.
 

حبیب اسماعیلی(بازیگر و تهیه کننده سینما):
بازیگر باید نقشی که دارد را با کنکاش پیدا کند
اگر بازیگر صرفا به حفظ کردن دیالوگ بپردازد درچار مشکل خواهد شد و قطعا در طول بازی یک جای کارش می‌لنگد. بازیگر باید نقشی که دارد را با کنکاش پیدا کند.
شرایطی که الان به وجود آمده این است که همه فقط می‌خواهند بازیگر شوند اما نمی‌دانند که واقعا چه چیزی از آن می‌خواهند؛ آیا می‌خواهند فقط مشهور شوند یا نه می‌خواهند در جامعه خودشان یک اتفاقی بیفتد و برای جامعه فرهنگی مفید باشند.
بازیگر بیشتر در اختیار کار است یعنی یک فیلمنامه به او پیشنهاد می‌شود و او هم می‌آید کار خودش را می کند و می‌رود. مشکل ما به فیلم‌نامه برمی‌گردد و برخی فیلمنامه‌ها فقط به صرف اینکه ساخته و انجام شوند نوشته می‌شوند.
اگر فیلمنامه‌های خوبی نوشته شود ما بازیگران خوبی داریم که می‌توانند آن فیلمنامه را خوب و واقعی از آب دربیاورند.