سرویس جهان مشرق - «جورج هربرت واکر بوش [۱] » ۱۲ ژوئن ۱۹۲۴ (۲۲ خرداد ۱۳۰۳) در شهر «میلتون» ایالت ماساچوست به دنیا آمد. وی طی ۹۴ سال عمرش که روز جمعه ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸ (۹ آذر ۱۳۹۷) به پایان رسید، در نقشهای مختلف سیاسی در آمریکا ظاهر شد. بوش چهلویکمین رئیسجمهور آمریکا (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳)، چهلوسومین معاون اول رئیسجمهور (۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹)، یازدهمین مدیر اطلاعات مرکزی (۱۹۷۶ تا ۱۹۷۷)، دومین سفیر واشینگتن در چین (۱۹۷۴ تا ۱۹۷۵)، چهلونهمین رئیس کمیته ملی جمهوریخواهان (۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴)، دهمین سفیر آمریکا در سازمان ملل (۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳) و مدتی نیز نماینده حوزه هفتم ایالت تگزاس در مجلس نمایندگان آمریکا (۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱) بود. از سال ۲۰۰۱ و پس از آنکه «جورج واکر بوش» (پسر بزرگ جورج هربرت واکر بوش) به ریاستجمهوری آمریکا رسید، جورج هربرت واکر بوش عمدتاً «جورج اچ دابلیو بوش»، «بوش ۴۱» یا «جورج بوش پدر» خطاب میشد تا از پسرش متمایز شود. با این وجود، در گزارش پیش رو از وی صرفاً با عنوان جورج بوش نام خواهیم برد.
خلاصهای از زندگی نظامی-سیاسی جورج بوش (۱۹۴۱ تا ۱۹۸۰)
حمله ژاپن در تاریخ ۷ دسامبر ۱۹۴۱ به بندر «پرل» در ایالت هاوایی آمریکا، علاوه بر زدن جرقه ورود مستقیم آمریکا به جنگ جهانی دوم، زندگی نظامی-سیاسی جورج بوش را نیز آغاز کرد. این نوجوان آمریکایی خیلی زود درس و دانشگاه را به تعویق انداخت و روز تولد ۱۸ سالگیاش برای حضور در جنگ ثبتنام کرد. بوش پس از پایان جنگ جهانی دوم (سپتامبر سال ۱۹۴۵) به آمریکا برگشت و سه سال بعد از دانشگاه «ییل» فارغالتحصیل شد. وی سپس خانوادهاش را به غرب ایالت تگزاس برد و آنجا با ورود به حوزه تجارت نفت در ۴۰ سالگی به یک میلیونر تبدیل شد. ثروتی که بوش به آن دست پیدا کرد و سپس تأسیس یک کمپانی نفتی به نام خودش، سال ۱۹۶۴ نهایتاً اعتماد به نفس کافی برای ورود به سیاست را به او داد.
اگرچه جورج بوش توانست دستکم برای یک دوره ۴ ساله به قله قدرت سیاسی در آمریکا یعنی جایگاه ریاستجمهوری دست پیدا کند، اما کفه شکستها در زندگی سیاسی او از کفه پیروزیها سنگینتر بود. وی سال ۱۹۶۴ سنگ بزرگِ عضویت در مجلس سنا را برداشت، اما از پس آن برنیامد و دو سال بعد مجبور شد صرفاً به نمایندگی تگزاس در مجلس نمایندگان قناعت کند. بوش سال ۱۹۶۶ یک بار دیگر در انتخابات مجلس نمایندگان پیروز شد، اما سال ۱۹۷۰ تلاشهایش برای ورود به مجلس سنا باز هم ناکام ماند. سال بعد، جورج بوش بالأخره از سطح ایالتی فراتر رفت و به دولت فدرال پیوست؛ ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، او را به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل منصوب، و مسیر او را به سوی سِمتهای بالاتر سیاسی هموار کرد.
سال ۱۹۷۳ بوش به ریاست کمیته ملی جمهوریخواهان رسید که جایگاه مهمی برای وی محسوب میشد. یک سال بعد، جرالد فورد، رئیسجمهور وقت، بوش را به عنوان سفیر آمریکا به جمهوری خلق چین اعزام کرد و مدتی بعد هم او را به مدیریت اطلاعات ملی (سِمت مدیر سیآیای و مشاور اصلی رئیسجمهور در امور اطلاعات تا سال ۲۰۰۵) منصوب نمود. جورج بوش که هیچگاه به آرزویش در نشستن روی کرسیهای مجلس سنا نرسیده بود، سال ۱۹۸۰ اینبار، قله را هدف گرفت و تلاش کرد تا نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری شود. اگرچه این تلاش بوش هم ناکام ماند و وی در انتخابات درونحزبی به رونالد ریگان باخت، اما انتخابات همان سال بود که سکوی پرتاب بوش شد.
معاون اولی و ریاستجمهوری جورج بوش (۱۹۸۱ تا ۱۹۹۳)
رونالد ریگان پس از رسیدن به نامزدی حزبش در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۸۰، جورج بوش را به عنوان نامزد معاون اولی خود انتخاب کرد و پس از پیروزی ریگان در انتخابات، بوش به مدت ۸ سال، معاون اول او بود. پس از ۹ سال انتظار، بالأخره اوایل سال ۱۹۸۹ بود که بوش توانست جای ریگان را در منصب ریاستجمهوری از آن خود کند. وی توانست «مایکل دوکاکیسِ» دموکرات را در انتخاباتی شکست بدهد که بعدها به عنوان یکی از «کثیفترین» رقابتهای انتخاباتی در تاریخ اخیر آمریکا توصیف شد [۲] . جورج بوش به اولین معاون اولی تبدیل شد که از سال ۱۸۳۶ تا آن زمان در آمریکا به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشد، و همچنین اولین رئیسجمهوری که از سال ۱۹۲۹ تا آن زمان، از طریق انتخابات ریاستجمهوری (و نه با اتفاقاتی مانند مرگ رئیسجمهور وقت) جای یک نفر از حزب خودش را در سِمت ریاستجمهوری میگرفت.
جورج بوش سالها برای رسیدن به ریاستجمهوری تلاش کرده و حتی از ابتدای دوره دوم معاون اولیاش هم تبلیغات برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۸۸ را آغاز نموده بود. به علاوه، او که سال ۱۹۸۵ همزمان با عمل پولیپ روده بزرگ ریگان، اولین معاون اولی شده بود که نقش «رئیسجمهور موقت» را به مدت حدوداً ۸ ساعت به عهده میگرفت، در برههای از ریاستجمهوری خودش رکورد محبوبیت ۸۹ درصدی را هم ثبت کرد [۳] ، اما ظاهراً هیچکدام از اینها نتوانست در کامل شدن رؤیای بوش به او کمک کند؛ بوش نهایتاً به یکی از رؤسایجمهور (و تا این لحظه، آخرین رئیسجمهور) تاریخ آمریکا تبدیل شد که تنها یک دوره رئیسجمهور این کشور بود. این در حالی بود که با سقوط دیوار برلین در اولین سال ریاستجمهوری بوش و فروپاشی شوروی در سومین سال آن، به نظر میرسید وی یکی از خوششانسترین رؤسایجمهور آمریکا باشد.
جورج بوش در همان سال اول ریاستجمهوریاش (۱۹۸۹) دستور حمله به پاناما و سرنگونی حکومت «مانوئل نوریگا» را صادر کرد [۴] . نوریگا قبلاً از طرفداران آمریکا بود، اما بعدها به جاسوسی برای فیدل کاسترو و کمک به قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده متهم شد. بوش با اعزام ۲۴ هزار سرباز به این کشور، نوریگا را از قدرت برکنار کرد [۵] . اولین روزهای سال ۱۹۹۱، بوش دستور حمله به عراق در واکنش به اشغال کویت توسط صدام را نیز صادر کرد. این عملیات که توسط ائتلافی از ۳۵ کشور به رهبری آمریکا انجام شد، هم کوتاه بود و هم به نتیجه مدنظر بوش رسید و بنابراین درصد محبوبیت جورج بوش را به اوج خود رساند. بهرغم دخالت ناموفق بوش در جنگ داخلی سومالی (پس از آنکه مشخص شد وی در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورده است)، کارشناسان آمریکایی در کل، سیاست خارجی را نقطه قوت دولت بوش میدانستند و حمله به پاناما و جنگ خلیج فارس را در کنار امضای «توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی» (همان توافقنامهای که ترامپ قول داده از آن خارج خواهد شد)، از دلایل این ارزیابی میدانند.
آنچه موجب شد تا جورج بوش در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۹۲ شکست بخورد، ضعف سیاست داخلی او بود. وضعیت بسیار خراب اقتصادی و آنچه که مردم و کارشناسان معتقد بودند «عدم درک بوش از وضعیت روزمره مردم در آمریکا»ست، موجب شد تا محبوبیت رئیسجمهور وقت آمریکا در آخرین سال ریاستجمهوریاش تا ۳۷ درصد نیز کاهش پیدا کند [۶] . همین مسائل موجب شد تا بوش در تلاش برای انتخاب به عنوان رئیسجمهور برای دوره دوم ناموفق باشد.
ارتباط جورج بوش با ایران
مهمترین اتفاقاتی که زندگی سیاسی جورج بوش را با ایران گره میزند، در دوران ۸ ساله معاون اولی او رخ دادند. اولین اتفاق، پرونده ایران-کنترا بود [۷] . سال ششم ریاستجمهوری رونالد ریگان، مشخص شد که مقامات دولت آمریکا، بر خلاف قوانین داخلی و بینالمللی، به ایران سلاح میفروختهاند و سپس درآمد حاصل از فروش این اسلحهها را به شورشیان موسوم به کنترا در نیکاراگوئه میدادهاند؛ شورشیانی که کنگره آمریکا کمک به آنها را ممنوع کرده بود. دولت ریگان ابتدا مدعی شد که این اقدام را برای آن انجام میداده که از این طریق ایران را مجاب کند تا از نفوذ خود در حزبالله لبنان استفاده و گروگانهای آمریکایی در لبنان را آزاد کند. با این وجود، تحقیقات کنگره نشان داد که اولین محموله تسلیحاتی ارسالی به ایران مربوط به سال ۱۹۸۱ و پیش از آن بوده که حتی آمریکاییهای مورد ادعای دولت، در لبنان گروگان گرفته شوند [۸] .
وقتی این رسوایی سیاسی برای دولت ریگان پیش آمد، علاوه بر رئیسجمهور، جورج بوش نیز به عنوان معاون اول ریگان، ادعا کرد که خارج از حلقه فروش سلاح و ارسال درآمد آن به کنتراها بوده و از این موضوع اطلاعی نداشته است. این در حالی بود که بعدها ثابت شد جورج بوش هم درباره بزرگترین رسوایی سیاسی در تاریخ آمریکا بعد از رسوایی «واترگیت» [۹] ، دروغ گفته است. خود بوش در خاطرات و یادداشتهایش درباره رسوایی ایران-کنترا مینویسد: «من یکی از معدود افرادی هستم که تمام جزئیات را [در اینباره] میدانم.» پس از آنکه جورج بوش در انتهای دوره ریاستجمهوریاش شماری از سرشناسترین افراد در زمینه رسوایی ایران-کنترا (از جمله «کاسپر واینبرگر» وزیر دفاع دولت ریگان) را مورد عفو قرار داد، «شورای مستقل» وابسته به وزارت دادگستری آمریکا، در گزارش نهایی خود درباره پرونده ایران-کنترا خاطرنشان کرد: «متأسفانه تحقیقات جنایی درباره بوش، ناقص بودند [۱۰] .»
یکی از خاطرات فوقالعاده تلخ ملت ایران از دولت آمریکا نیز در زمان ریاستجمهوری رونالد ریگان و معاون اولی جورج بوش رقم خورد. اواسط سال ۱۹۸۸، هواپیمای ایرباس اِی۳۰۰ هواپیمایی ایرانایر با ۲۹۰ سرنشین، از جمله ۶۶ کودک، در مسیر هوایی معمول و تعبیهشده برای هواپیماهای مسافربری، بر فراز خلیج فارس و در حریم آبی و هوایی ایران در حال پرواز به مقصد دبی بود که ناو جنگی «وینسنس» متعلق به آمریکا پس از ورود به حریم آبی جمهوری اسلامی، اقدام به شلیک یک موشک هدایتشونده به سمت این هواپیما کرد [۱۱] . هواپیمای مسافربری ایران، پس از اصابت موشک، سرنگون شد و تمام ۲۹۰ مسافر و خدمه آن جان خود را از دست دادند. ادعای باورنکردنی آمریکاییها این بود که فرمانده و خدمه وینسنس، این هواپیمای مسافربری را با یک جنگنده اف-۱۴ اشتباه گرفتهاند، در حالی که همان جنگندههای اف-۱۴ در اختیار ایران (دستکم در سال ۱۹۸۸) هم صرفاً قادر به نبرد هوا به هوا بودند و نه هدف قرار دادن ناو جنگی آمریکا (آنچنانکه ظاهراً به خدمه وینسنس گفته بودند).
آمریکاییها اگرچه مبلغی را به عنوان غرامت به خانوادههای قربانیان دادند، اما هرگز به خاطر هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران از جمهوری اسلامی رسماً عذرخواهی نکردند و حتی حاضر نشدند مسئولیت این حادثه را به عهده بگیرند. جورج بوش، معاون اول رونالد ریگان، درباره این حادثه گفت: «من هرگز به نیابت از آمریکا عذرخواهی نخواهم کرد. هیچ اهمیتی هم نمیدهم که واقعیت چیست... من از آن آدمهایی نیستم که به خاطر [اقدامات] آمریکا عذرخواهی کنم [۱۲] .» آمریکا حتی بر خلاف ادعاهای خودش درباره «اشتباهی و اتفاقی بودن ماجرا» هم عمل کرد و به تمام خدمه وینسنس، از جمله «ویلیام راجرز» مدالهای افتخار اعطا کرد.
مرگ بر اثر بیماری
جورج بوش پس از شکست در انتخابات سال ۱۹۹۲ مقابل «بیل کلینتونِ» دموکرات، رفاقت نامأنوسی را با کلینتون آغاز کرد. بعید نیست که همین رفاقت هم منجر شده باشد تا بوش به سبک بسیاری از رؤسایجمهور آمریکا (دستکم طی سالهای اخیر) به داشتن روابط نامشروع جنسی متهم شود. ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ (در فضای اعتراضات به آزار جنسی تحت تأثیر اتهامات علیه دونالد ترامپ)، «هتر لیند» بازیگر آمریکایی بوش را به آزار فیزیکی و کلامی جنسی متهم کرد و پس از او، چندین زن دیگر نیز همین اتهامات را علیه بوش مطرح کردند. از جمله این افراد، «رازلین کوریگان» بود که سال ۲۰۰۳ زمانی که ظاهراً جورج بوش او را تحت آزار جنسی قرار داده، تنها ۱۶ سال داشت [۱۳] . بوش هم به جای آنکه این اتفاقات را انکار کند، از طریق سخنگویش عذرخواهی کرد [۱۴] .
باربارا، همسر جورج بوش، ماه آوریل سال جاری فوت کرد و به نظر میرسد جورج بیش از ۸ ماه، نتوانست دوری همسرش را تحمل کند. این دو ۷۳ سال با هم زندگی مشترک داشتند که در تاریخ رؤسایجمهور آمریکا بیسابقه بوده است. نیویورکتایمز سال ۱۹۹۱ در گزارشی توضیح داده بود که جورج بوش از بیماری «گریوز» (پرکاری سیستم خودایمنی تیروئید) رنج میبرد و بارابارا نیز همین بیماری را دارد. جورج بوش دچار ذاتالریه و نوعی از بیماری پارکینسون هم بود و طی سالهای اخیر بارها راهی بیمارستان شده بود و روی ویلچر مینشست. بوش اواخر سال ۲۰۱۷ به پیرترین رئیسجمهور زنده آمریکا تبدیل شد و اولین رئیسجمهور تاریخ آمریکا بود که به سن ۹۴ سالگی میرسید. رئیسجمهور سابق آمریکا، پیش از فوت، عنوان پیرترین معاون اول آمریکا را نیز به خود اختصاص داده بود، در حالی که طولانیترین عمر برای یک معاون اول، متعلق به «جان گارنر» است که سال ۱۹۶۷ تنها ۱۵ روز پیش از تولد ۹۹ سالگیاش فوت کرد.
پس از فوت «بوش ۴۱»، رؤسایجمهور سابق آمریکا، جیمی کارتر، بیل کلینتون، جورج بوش پسر و باراک اوباما، و همچنین دونالد ترامپ، رئیسجمهور کنونی آمریکا (افراد پشت سر جورج بوش پدر در صف)، از این واقعه اظهار تأسف و تأثر کردند. باید منتظر ماند و دید نوبت این افراد کی فراخواهد رسید.
در همینباره بخوانید:
[۱] George H. W. Bush Link
[۲] ۱۹۸۸: Bush wins with 'no new taxes' promise Link
[۳] George H.W. Bush Retrospective Link
[۴] Prudence in Panama: George H.W. Bush, Noriega, and economic aid, May ۱۹۸۹-May ۱۹۹۰ Link
[۵] Richard B. Cheney Link
[۶] A Presidency On Life Support Link
[۷] Iran–Contra affair Link
[۸] The Iran Pipeline: A Hidden Chapter/A special report.; U.S. Said to Have Allowed Israel to Sell Arms to Iran Link
[۹] The Iran-Contra Affair ۲۰ Years On Link
[۱۰] Excerpts From the Iran-Contra Report: A Secret Foreign Policy Link
[۱۱] Iran Air Flight ۶۵۵ Link
[۱۲] When should a president say he’s sorry? Link
[۱۳] Woman Says George H.W. Bush Groped Her When She Was ۱۶: 'I Was a Child' Link
[۱۴] George H.W. Bush Responds To Groping Allegations Link