به گزارش مشرق، محمدحسین محترم طی یادداشتی به موضوع تلاش آمریکا برای اعمال فشار بر ایران از طریق اوپک پرداخت. مشروح این یادداشت که در روزنامه کیهان منتشر شد، را در ادامه می خوانید:
۱- آمریکا تلاش داشت از طریق اوپک بر ایران فشار بیاورد، حتی نماینده خود در امور ایران را برای تحت فشار قرار دادن اعضای اوپک به تولید نفت بیشتر به وین فرستاده بود اما بعداز اینکه در اجرای سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران شکست خورد و مجبور شد اعلام کند هشت کشور مشتری اصلی نفت ایران را از تحریمها معاف میکند، اکنون توافق تولیدکنندگان عضو و غیرعضو اوپک و مستثنی شدن ایران از کاهش تولید نفت شکست دیگری برای آمریکا محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
عربستان چه میزان از صادرات نفت خود میکاهد؟
قطعنامه پایانی اوپک صادر شد
روایت زنگنه از مذاکرات فشرده اوپک
نشست ۱۷۵ اوپک با اعتراض اعضا به سیاستهای عربستان، شاهد برتری سیاست منافع تولیدکنندگان نفت بر سیاست حفظ منافع سعودی - امریکایی بود. نکته بارز در نشستهای اخیر اوپک همسویی عربستان و آمریکا برای مقابله با سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران از طریق کاهش درآمدهای نفتی و ارزی و فشار بر ملت ایران از طریق جنگ اقتصادی بود. آمریکاییها و رسانههای غربی تلاش داشتند القا کنند تحولات بازار نفت جهان با وجود تحریم نفتی ایران مطابق میل آمریکا حرکت نموده و آمریکا میتواند فشار بیشتری بر ایران اعمال کند. حتی بیبیسی نیز نتوانست بر نقش پشت پرده آمریکا در فشار بر اوپک سرپوش بگذارد و اذعان کرد«مسئله مهمتر فشارهای آمریکا بر کشورهای عضو اوپک و مخصوصا عربستان است». آمریکا امیدوار بود با اعمال نفوذ در اوپک، کاهش حضور، نفوذ و نقش خود در منطقه را که با شکست داعش تشدید شده است، جبران کند. اما علیرغم میل آمریکا، توافق اوپک و هرگونه افزایش قیمت نفت اولا موجب درآمد بیشتر کشورهای تولیدکننده نفت از جمله ایران خواهد شد و میتواند در صورت تدبیر و برنامهریزیهای صحیح موجب بهبود وضع اقتصادی این کشورها شود. ثانیا این توافق میتواند موجب انسجام و تقویت و تداوم تاثیرگذاری و سیاستگذاری این سازمان نفتی در بازارهای جهانی شود.
۲-اما در حالیکه رئیسجمهور آمریکا با توئیتهای پیدرپی خود به دنبال افزایش تولید اوپک و کاهش قیمت نفت بود، شرکتهای تولیدکننده نفت شیل آمریکا از این سیاست متضرر میشوند چراکه از ماه اکتبر تاکنون کاهش ۲۹ درصدی قیمت نفت ایالات متحده و قیمتهای زیر ۶۰ دلار موجب کاهش سودآوری سرمایهگذاریها در نفت شیل آمریکا و صرفه اقتصادی نداشتن این سرمایهگذاریها شده است و عملا طرح «انقلاب شیلاویل آمریکا» برای تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده نفت خام جهان را با شکست مواجه کرده است. آمریکا در یک سیکل معیوب قرار گرفته و هرگونه افزایش تولید موجب کاهش قیمت نفت و در نهایت موجب کاهش تولید نفت شیل به علت مقرون به صرفه اقتصادی نبودن سرمایهگذاری در این صنعت خواهد شد. گرچه دولت آمریکا برآورد کرده تولید نفت این کشور۱۷ درصد در سال جاری افزایش یابد اما شرکتهای تولیدکننده نفت شیل از جمله استیون پروت، مدیر اجرایی شرکت Elevation Resources LLC اعلام کردند با این روند سال آینده میلادی تا ۲۰ درصد تولید شیل آمریکا کاهش خواهد یافت و موجب ادامه کاهش ارزش سهام شرکتهای تولیدکننده شیل میشود.
۳- آمریکا به شدت نگران کاهش منابع نفتی در جهان نیز میباشد. این موضوع سبب شده تا ترامپ تلاش کند تولید نفت اوپک کاهش نیابد تا با خرید نفت ارزان هم ذخائر خود را افزایش دهد و هم قیمت بنزین در کشورش را پایین نگه دارد و وضع اقتصادی را بهتر کند تا ریاست جمهوری دور دوم خود را تضمین کند. اما افزایش بهای نفت باعث ایجاد رکود و افزایش تورم در اقتصاد آمریکا خواهد شد و براساس گزارش آژانس اطلاعرسانی انرژی آمریکا هم ذخایر نفت خام آمریکا در هفته منتهی به ۳۰ نوامبر هفت میلیون و سیصد هزار بشکه کاهش یافته است و هم شاهد کاهش و رسیدن تولید نفت آمریکا به سه میلیون و پانصد هزار بشکه در روز هستیم. همین امر موجب نگرانی آمریکا برای تاثیرگذاری بر بازار نفت و شکست سیاست تحریمی علیه ایران شده است. لذا نوعی تناقض بین سیاست آمریکا و آنچه که ترامپ انجام میدهد با آنچه صنعت نفت آمریکا شاهد آن است مشاهده میشود. آمریکا با ادعای افزایش تولید نفت شیل و همچنین استفاده از ذخائر خودش، میتواند شکافی را که اوپک و دیگر کشورهای تولیدکننده نفت ایجاد میکنند، پر کند و هیچ ترس و واهمهای هم از تصمیم اوپک نداشته باشد. اما آمریکا عملا از این اقدام ناتوان است.
۴- هر گونه کاهش تولید و افزایش بهای نفت در سطح جهانی برای مصرفکنندگان نفت و به ویژه آمریکا و اروپا مشکل ایجاد میکند، اما از سوی دیگر با توجه به اینکه درصد بالایی از ارزش بازار سرمایه در بورسهای جهان متعلق به شرکتهای نفتی است، کاهش قیمت نفت نیز
بهطور مستقیم موجب کاهش ارزش شاخص سهام بورسهای جهانی و متضرر شدن کشورهای مصرفکننده نفت نیز خواهند شد، همانند آنچه که قبل از توافق اوپک رخ داد.
۵- این سخن وزیر نفت عربستان را که گفته بود واشنگتن در موضعی نیست که نظر خود را بر اوپک دیکته کند یک ژست سیاسی باید تلقی کرد برای پاک کردن افکارعمومی از این عقیده که عربستان گاوه شیرده آمریکاست. این در حالی است که خالد الفالح تصریح کرده بود تصمیمی که ما در اوپک میگیریم مبتنی بر منافع کشورهای مصرفکننده از جمله آمریکاست! نشست اخیر اوپک در وین چالش بزرگی برای عربستان به حساب میآمد. عربستان بر سر دوراهی قرار داشت. از یک سو تحت فشارهای آمریکا برای عدم کاهش تولید بود تا موضع آمریکا در پرونده خاشقجی تغییر نکند و از سوی دیگر تحت فشارهای بازار برای کاهش تولید بود تا قیمتها بیش از این کاهش پیدا نکند. عدم تاثیرگذاری عربستان بر تصمیم اوپک در جهت سیاستهای کاخ سفید هزینههای سنگینی برای بن سلمان در سایه پیامدهای خطرناک ترور خاشقجی و دفاع تمام قد ترامپ از عربستان در پی خواهد داشت.
۶- اما بعد از ۵۷ سال از تاسیس اوپک تصمیم قطر برای خروج از این سازمان نفتی زوایای پنهانی دارد که باید منتظر روشن شدن آنها بود. دوحه تمرکز بر افزایش سهم و نقش جهانی خود در تولید گاز را دلیل اتخاذ چنین تصمیمی اعلام کرده است اما تمرکز بر افزایش تولید گاز نمیتواند منافاتی با حضور در اوپک داشته باشد، لذا:
اولا یکی از اهداف قطر از خروج از اوپک تلاش برای افزایش تولید و جذب بیشتر سرمایههای خارجی است که بعد از سیاستهای تنشزا و مخرب سعودیها در منطقه، سرمایهگذاریهای خارجی در عربستان به شدت کاهش یافته است.
ثانیا شاید نقش مخرب عربستان در اوپک هم آنگونه که وزیر انرژی قطر گفته یکی از دلایل تصمیم برای خروج از این سازمان نفتی باشد.
ثالثا خروج قطر از اوپک نشان داد اختلافات میان کشورهای حاشیه خلیج فارس پایدار است که عواقب ناخواسته و بلندمدتی برای منطقه خواهد داشت.
رابعا این را هم نباید فراموش کرد که تصمیم قطر مبنی بر خروج از اوپک بعد از قریب شصت سال عضویت در سازمان اوپک نشان میدهد که این کشور متوجه شده است که میتواند مستقل از عربستان و امارات هم به بقای خود ادامه بدهد.
خامسا گرچه وزیر انرژی قطر گفته این تصمیم سیاسی نیست اما هر دلیل دیگری که بتوان برای تصمیم قطر عنوان کرد، با توجه به حضور برایان هوک در وین برای ممانعت از اجماع کشورهای عضو اوپک، نمیتوان نقش آمریکا را پشت اتخاذ چنین تصمیمی نادیده گرفت، هرچند در حالت خوشبینانه معتقد باشیم که دوحه از این نقش آمریکا بیاطلاع و ناآگاه است. عدم واکنش بقیه اعضای اوپک به این تصمیم قطر، به جز ایران که ابراز تاسف کرد، نیز سؤالبرانگیز است.
لذا حقیقت پشت تصمیم قطر این است که دوحه عملا در جهت سیاستهای آمریکا و در زمینی که کاخ سفید طراحی کرده، بازی میکند. چراکه هدف آمریکا برای رسیدن به منافع خود در منطقه به ویژه در زمینه انرژی و باز کردن پای صهیونیستها، از حیز انتفاع انداختن نهادهای منطقهای و ایجاد جدایی بین کشورهای منطقه از جمله اعضای اوپک و بیخاصیت کردن این سازمان نفتی است، همانگونه که تاکنون در جهت تفرقه کشورهای منطقه عمل کرده است.
بیخاصیت کردن شورای همکاری خلیج فارس، تشویق سعودیها برای دشمنی با ایران، ایجاد تنش بین عربستان و قطر، به راه انداختن جنگ عربستان علیه یمن، همچنین به وجود آوردن داعش در سوریه و عراق با پول عربستان و حمایتهای ترکیه و قطر، طراحی به گروگان گرفتن نخستوزیر لبنان توسط عربستان و حتی طراحی قتل خاشقجی برای تشدید تقابل عربستان با دیگر کشورها و دوشیدن بیشتر سعودیها و... مصادیق نتیجه این سیاست آمریکا در سالهای اخیر میباشد.
نکته مهم در اجرای این سیاست آمریکا، نقش و حضور عربستان در اجرای همه نمونههای ذکر شده است. لذا از این جهت هرگونه حرکت در جهت سیاستهای آمریکا برای کشورهای منطقه یک بازی باخت – باخت و تصمیم قطر در خروج از اوپک نیز یک خدمت بزرگی به آمریکا و تحلیل و تضعیف توان و امکانات کشورهای عضو اوپک است.
سادسا این اقدام قطر میتواند احتمال خروج کشورهای دیگر از مجمع کشورهای صادرکننده گاز را نیز به تلافی خروج دوحه از اوپک در پی داشته باشد که این خود نیز در کنار تهدید اوپک، تهدیدی برای این مجمع گازی در جهت سیاستهای آمریکا خواهد بود.