مشرق-- متاسفانه آمریکا روش درستی را در پذیرش حق استقلال علمی ایران اتخاذ نکرده است و این نیز ناشی از عدم درک صحیح موقعیت و جایگاه خود و کشورها در تنظیم روابط بین المللی و تسری قوانین فرامرزی اش است. این کشور بجای اذعان به هوش و توانائی کارشناسان ایرانی برای پیشبرد اهداف علمی کشور خویش و همکاری مثبت با ایران برای ارج نهادن به تلاش مردم اینکشور برای ایفای نقش سازنده در تحولات جامعه خود، منطقه و جهان صرفا" بدنبال فراگیر نمودن ارزشها و فرهنگ و قوانین خود بر سایر کشورها است که با این روحیه ایرانیها در تضاد قرار گرفته و چنانچه این کشور حاضر به تجدید نظر در روابطش با ایران و رها کردن انواع فشار، توطئه و مخاصمه علیه ایران و در یک کلام تحریک ایران برای رویاروئی با سیاستهای قهر آمیز امریکا نشود اوضاع روابط دو کشور روز به روز بدتر و به مرز بحرانی تر خواهد رسید.
اینکه خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، در واکنش به ترور شهید مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسیسات غنیسازی نطنز، دست داشتن کشورش در هر گونه اقدام خشونت آمیز در ایران را با قاطعیت رد کرده است هیچ چیزی را عوض نمیکند. اگرچه اینبار ارین پلتن، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید نیز دست داشتن آمریکا در این ترور را رد کرده و گفته است همه انواع خشونت، از جمله این حادثه، را به شدت محکوم می کند و همزمان نیز ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا هم در واکنش به این موضوع گفته که کشورش هر گونه حمله به افراد بیگناه را محکوم میکندو در انگلیس نیز الستر برت، معاون خاورمیانه ای وزارت امور خارجه انگلیس ضمن رد هر نوع دخالت کشورش در این موضوع گفته کشتن غیرنظامیان را به هر شکل همواره محکوم کرده اما تا زمانیکه این محکومیتهای لفظی و تبلیغاتی تبدیل به عملی که بیانگر عزم کشورهای غربی برای اقدام عملی و قاطع در برخورد با تروریسم باشد دردی از مشکلات کنونی و اینده ائی که گریبانگیر جامعه بین المللی میشود را دوا نخواهد کرد.
بعنوان مثال خانم کلیتون ضمن محکومیت لفظی ترور چهارمین دانشمند هسته ائی ایران در ظرف دو سال گذشته ابراز امیدواری کرده است میان ایران، همسایگانش و جامعه بین المللی نوعی درک متقابل وجود داشته باشد که بتوان بر اساس آن راه حلی برای پایان دادن به تلاش ایران برای دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای! پیدا کرد، این موضعگیری نشاندهنده بی طرفی آمریکا در قبال مسئله فعالیتهای هسته ائی ایران نیست که هیچ بلکه کاملا" بیانگر جانبداری آمریکا از روند کند کردن و جلوگیری از فعالیتهای هسته ائی ایران است. فعالیتی که نه تنها هیچگونه سندی بر غیر صلح امیز بودن آن ارائه نگردیده بلکه نظرات تائید آمیز جهانی و حتی بعضی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی آمریکائی دال بر غیر نظامی بودن این فعالیتها بیان گردیده است.
متاسفانه جملات دو پهلو که صرفا" مصرف تبلیغاتی دارند نیز دیگر نمیتواند چاره ساز روندی باشد که اتفاقا" از همکاری ایران با سازمان بین المللی انرژی اتمی آغاز گردیده و با درز رفتن اطلاعات باعث شهادت بهترین نیروهای علمی این مملکت که سرمایه کشور محسوب میشوند گردیده و اتفاقا" جا دارد وزارت امورخارجه صرفا" بجای درخواست محکومیت این اقدام درخواست نماید که شورای امنیت با تشکیل گروهی از کارشناسان اطلاعاتی و با همکاری نیروهای اطلاعاتی ایران نحوه بیرون رفتن اطلاعاتی که در اثر همکاری ایران با بازرسان این سازمان حاصل شده است، را مشخص نمایند. حتی جا دارد که تا زمانیکه منشاء درز و چگونگی بیرون رفتن اطلاعات و اسامی مسئولین تحقیقاتی و اجرائی انرژی هسته ائی مشخص و با عاملین آن برخورد قانونی نشود ایران از هرگونه ملاقات بازرسان آن سازمان با کارشناسان ایرانی جلوگیری بعمل آورد.
شهادت این افراد باید منشا یک حرکت سیاسی رسانه ائی علیه روندی باشد که بنیه علمی و پیشرفت سیاسی اقتصادی ایران را نشانه گرفته است. اثبات ارتباط ترور این افراد با اطلاعاتی که سازمان بین المللی انرژی اتمی در بازدیدهای خود از تاسیسات هسته ائی ایران کسب کرده است هم ایجاد حق برای ایران مینماید و هم نشانه حقانیت راه ما در عدم اعتماد به این سازمان خواهد بود.
چرا باید بطور یکطرفه پایبند قواعد و قوانین اخلاقی بود؟ در حالیکه به وضوح حتی بصورت علنی مقامات آمریکائی صحبت از ترور دانشمندان ایرانی و یا عملیات تخریبی علیه تاسیسات ایران می نمایند چرا ما تا بحال حتی با همان قوانین خودشان آنها را به محاکمه نکشانده ایم؟ اگر با این نظرات حتی در حد پیشنهاد نمایندگان مجلس و یا نامزدهای انتخاباتی آمریکا برخورد قانونی و سیاسی لازم صورت گرفته بود الآن شاهد این ترور نبودیم. باید خیلی صریح و شفاف و از کانال دیپلماتیک به آمریکا پیام داده شود که مجموعه تحرکات آنکشور از پیشنهاد ترور گرفته تا تعقیب و دستگیری و انتقال و زندانی کردن ایرانیان به دلایل واهی و نیز اقدامات تحریمی یکجانبه خارج از سازمان ملل شرایطی بوجود اورده که سازمانهای جاسوسی به خود اجازه چنین اقداماتی را میدهند و آمریکا بطور مستقیم و غیر مستقیم مسئول این روند است. سلسله حوادث اینچنینی بیانگر آنست که آمریکا برنامه ایذائی مشخصی برای ادامه این روند دارد و اگر در حد لازم با اقدامات آنان برخورد نشود هم باید خسارت داده شود و هم منفعل برخورد کنیم. استفاده از حقانیت و موضع قدرت باعث خواهد شد که هزینه این اقدامات برای عاملین آن سنگینتر شود و به راحتی دست به چنین روند خطرناکی که میتواند به اقدامات مقابل به مثل بیانجامد نزنند. این سئوال در اذهان عمومی مطرح است که چرا در قبال این روند باید منفعل بود؟ مگر گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان نیست؟ مسئولین سیاسی- اطلاعاتی کشور باید جواب قانع کننده ائی برای افکار عمومی داشته باشند. درخواست محکومیت این ترور ار سوی سازمان ملل جواب گوی این عطش افکار عمومی نیست و باید سناریوهای دیگر را روی میز گذاشت تا هزینه ترور را برای عاملین آن افزایش داد.
*نصرت اله تاجیک