کد خبر 919179
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ - ۲۳:۳۲

چرا فرانسوی‌ها شورش کرده‌اند؟ آنها چه می‌خواهند؟ علت این است که، بخش متوسط و کارگری فرانسه فقط حس نمی‌کنند که بی‌عدالتی هست. واقعا آنها قربانی بی‌عدالتی‌اند.

به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

ایران مورد هجمه اقتصادی و رسانه‌ای به شکل توأمان است. هجمه رسانه‌ای که علیه ایران عزیز به راه افتاده و اثرات سوء آن، گاهی بیش از هجمه اقتصادی و اثرات سوء آن است. اصلا گاهی، آن هجمه اقتصادی، به خاطر این هجمه‌ رسانه‌ای موثر واقع می‌شود. القاء «حس بدبختی» و واداشتن به آشوب، «هدف اعلامی» آنها بود. برای این هدف، اسم، بودجه و رسانه‌های فعال شبانه‌روز هم مهیا کردند. این را پمپئو گفت. پیاده نظام هم اجیر و تصریح کردند، به دنبال براندازی‌اند. نام «تابستان داغ» را برای تابستان گذاشته بودند! این را هم، ترامپ و پمپئو و پیاده‌نظام‌هایشان می‌گویند. رفتار و کردارشان هم همین را می‌گوید. به هر حال، هجمه رسانه‌ای و اقتصادی برای استفاده از عامل«روانی» به رغم سپری شدن تابستان، ادامه دارد.

بیشتر بخوانید:

نقشه‌ آمریکا این است که به کمک تحریم در کشور ما جنگ داخلی ایجاد کند

پروژه تابستان داغ ؛ پایان فضاحت بار

محرم پررونق امسال پروژه تابستان داغ را خاک کرد


واقعا چگونه می‌شود، عده‌ای که وضعیت اقتصادی خوبی هم دارند، در چنین شرایطی احساس بدبختی می‌کنند؟ با سوءاستفاده از تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و افزایش قیمت ارز و گرانی، ثروتش چند برابر شده اما، گله می‌کند از گرانی! وقتی تصاویر ویدئویی آن زن فرانسوی جان به لب رسیده از بی‌عدالتی را می‌بیند که مقابل پلیس ضد شورش زانو زده و فریاد می‌کشد: «گرسنه‌ایم، غذا نداریم، داریم از گرسنگی می‌میریم، فقط جانمان مانده، بیایید و آن را هم بگیرید»، یا وقتی گزارش نماینده ویژه سازمان ملل از میزان فقر و گرسنگی در آمریکا را می‌خواند و می‌بیند، چیزی بیش از 40 میلیون آمریکایی در فلاکت مطلق هستند و درآمدشان فقط صرف غذا و مسکن می‌شود، چرا «نمی‌تواند» باور کند در فرانسه و آمریکا هم گرسنه وجود دارد!؟


آنجا چند برابر شدن ثروتش را می‌بیند، می‌بیند فقیر نیست، می‌داند از شرایط سوءاستفاده کرده، احتکار کرده و ثروتمند شده اما «حس» فقر و بدبختی می‌کند، اینجا تصاویر آن زن را به چشم می‌بیند، می‌بیند از گرسنگی ضجه می‌زند اما «باور» نمی‌کند، در اروپا گرسنه‌ای باشد!


چرا وقتی زمین‌لرزه‌ای رخ می‌دهد حتی بدون تلفات، سیلی می‌آید و مسئولین از عهده کار بر می‌آیند، یا مثلا دانشجویی هنگام عبور از خیابان تصادف می‌کند، یا فریب‌خورده‌ای کشف حجاب می‌کند، رقاصه‌ای‌گریه می‌کند و ... این حس سراغ برخی می‌آید که «ما چقدر بدبختیم» اما وقتی بزرگ‌ترین آتش‌سوزی تاریخ کالیفرنیا رخ می‌دهد و صدها نفر را با خانه و کاشانه‌شان توأمان می‌سوزاند و شهر را(پارادایز) به طور کامل نابود می‌کند و... با انواع شگردها، به توجیه آن می‌پردازد و نمی‌تواند «باور» ‌کند، مصیبت، فقط برای «ما» نیست؟!


آنجا می‌بیند دشمن، مقصر لااقل بخشی از این مشکلات است و در حال القای «حس بدبختی» است اما، قادر به فهم درست آن نیست؟ پاسخ، در آن هجمه رسانه‌ای است.


به اعتبار وجود شبکه‌های بی‌درو پیکر رسانه‌ای و اجتماعی، افکار عمومی درحال بمباران خبری و تحلیلی است. باور کنیم در هیچ کجای این کره خاکی هیچ دولتی چنین بی‌خیال، افکار عمومی خود را به دشمن نسپرده است. در همین فرانسه که درگیر شورش‌های بی‌سابقه‌ است، جست‌وجوی برخی کلمات در موتور جست‌وجوگر گوگل، ممنوع است! در انگلیس و آلمان و آمریکا، اگر از طریق یکی از این شبکه‌های اجتماعی یا رسانه‌ها، خبر دروغی علیه شخصیت حقیقی یا حقوقی گفته شود، مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرد. اما در کشور ما کدام موضوع هست که فرد اراده کند و آن را در اینترنت و موبایل و... نیابد؟! از مواد مخدر و مشروبات الکلی و زنان خیابانی بگیر تا.... در این فضای مجازی، کدام دروغ گفته نشده است؟ کدام تهمت زده نشده، اصلا آیا خط قرمزی در این فضا وجود دارد؟!


 اگر تا 10 سال پیش با «سانسور» به دنبال جهت دادن به افکار عمومی بودند، امروز با بمباران خبری، افکار و احساسات را جهت می‌دهند. این است که گاهی می‌بینیم فرد، روی گنج نشسته اما از نداری، ناله می‌کند و حس بدبختی دارد.


وقتی با ابزار رسانه می‌توانند از ایران، در ذهن مردم اروپا چنان تصویر غیر واقعی بسازند که تصور شود هنوز ایرانی‌ها با شتر به این طرف و آنطرف می‌روند، چرا نتوانند از آمریکا و فرانسه تصویری بسازند که با وجود گزارش‌های رسمی سازمان ملل و تصاویر ویدئویی از جان کندن مردم، کسانی باور نکنند آنجا کسانی از گرسنگی می‌میرند؟!


به عنوان یک نمونه قابل تامل دیگر، هیچ منطق اقتصادی در افزایش نرخ ارز طی ماه‌های گذشته وجود نداشت. در کاهش نرخ ارز هم هیچ منطق اقتصادی وجود نداشت که اگر داشت، با کاهش نرخ ارز باید قیمت‌ها هم کاهش می‌یافت. با رسانه و سوءاستفاده از ابزار «روانی»، قیمت‌ها بالا و پایین شد. نشان به آن نشان که وقتی به 13 آبان(موعد اعلام تحریم‌های اصلی آمریکا) رسیدیم، آب از آب تکان نخورد اما پیش از رسیدن این موعد، عامل روانی کار خود را کرده بود! البته باید انصاف داد که به لطف الهی و هوشیاری قاطبه مردم، هیچ یک از این ترفندها موثر واقع نشد. اما در دنیا، اتفاقات دیگری هم رخ می‌هد که قابل تامل است.


گاهی می‌بینیم، ابزار رسانه در فلان کشور به شکل معقول، کنترل شده و هجمه‌های رسانه‌ای در کار نیست، رسانه‌ها هم بی‌در و پیکر نیست، دشمن بیرونی هم وجود ندارد تا روی «روان» مردم کار کند و «حس بدبختی» به فرد القاء نماید. بودجه‌ای هم از سوی دشمن برای ایجاد این حس و نارضایتی اختصاص داده نشده هیچ، تمام اروپا هم به کمک آن کشور آمده‌اند اما مردم حس بدبختی دارند، ناراضی‌اند و شورش می‌کنند. درست مثل شورش‌های فرانسه و برخی کشورهای دیگر اروپا.


در فرانسه، جلیقه‌زردها رهبر ندارند. رسانه‌های خودشان می‌گویند، جلیقه‌زردها یک «جنبش بی‌سر»اند. کسی هم آنها را فریب نداده ‌اما حس بدبختی و فقر و بی‌عدالتی دارند. اینجا پاسخ چیست؟ چرا فرانسوی‌ها شورش کرده‌اند؟ آنها چه می‌خواهند؟ علت این است که، بخش متوسط و کارگری فرانسه فقط حس نمی‌کنند که بی‌عدالتی هست. واقعا آنها قربانی بی‌عدالتی‌اند. به قول نویسنده روزنامه فیگارو، «آنچه در فرانسه روی داده اتفاقی گذرا نیست بلکه جنبشی است که از اعماق بر می‌خیزد و به سراسر کشور سرایت می‌کند.» در فرانسه اینطور نیست که فرد روی گنج نشسته باشد و احساس بدبختی کند. در فرانسه اگر کسی فریاد می‌کشد گرسنه‌ایم، بنا به دلایلی که در بالا ‌اشاره شد، گرسنه است. وضعیت حاکم بر فرانسه که هر چه می‌گذرد بر شدتش افزوده می‌شود، حاصل شیطنت‌های رسانه‌ای و تحریم  و دستکاری خارجی نیست، کسی از بیرون بر آنها تحمیل نکرده، حاصل ماهیت لیبرال دموکراسی است که اصل را بر سود گذاشته نه انسان. شورش‌های فرانسه و جنبش جلیقه‌زردها، ممکن است مثل جنبش وال استریت با حربه‌هایی که این سیستم خوب یاد گرفته، سرکوب شود، اما هرگز از بین نخواهد رفت و به شکل آتش زیر خاکستر خواهد ماند. فرانسه، قله دموکراسی و یکی از حامیان بی‌ثباتی در ایران، «پاییز داغی» را تجربه می‌کند؛ بی‌آنکه مانند ایران فشار رسانه‌ای و اقتصادی غرب در کار باشد.