کد خبر 923407
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۸

چهره‌های علمی که وارد عرصه سیاست می‌شوند؛ معمولاً اعتبار و خدمات علمی‌شان، آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد. یکی از این چهره‌ها مرحوم آیت‌الله سیدمحمود هاشمی‌شاهرودی است.

به گزارش مشرق، چهره‌های علمی که وارد عرصه سیاست می‌شوند؛ معمولاً اعتبار و خدمات علمی‌شان، آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد. یکی از این چهره‌ها مرحوم آیت‌الله سیدمحمود هاشمی‌شاهرودی است. در این گزارش قصد داریم به نقل از برخی شاگردان ایشان، جایگاه علمی و فقهی این فقیه برجسته را بازشناسی کنیم.

بیشتر بخوانید:

مراسم بزرگداشت آیت‌الله هاشمی شاهرودی با حضور امام خامنه‌ای برگزار شد

عکس / مزار آیت‌الله هاشمی شاهرودی

آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی در حرم مطهر کریمه اهل بیت (ع) آرام گرفت +فیلم و عکس

مهم‌ترین اساتید آیت‌الله شاهرودی، امام خمینی؟ ره؟، آیت‌الله خویی و شهید سیدمحمدباقر صدر بودند. حجت‌الاسلام محمدحسن گلی‌شیردار، یکی از شاگردان قدیمی و اصیل آیت‌الله شاهرودی درباره نسبت علمی آیت‌الله شاهرودی با امام و آیت‌الله خویی می‌گوید: «آیت‌الله شاهرودی در بحث بیع، هشت سال با امام همراه بوده‌اند. ایشان از نفس و قوت و توانمندی امام عزیز استفاده بردند و علاوه‌بر این از محضر حضرت آیت‌الله خویی نیز استفاده بالایی کردند، به‌نحوی که گاهی که من در بعضی موارد اشکالاتی را به آقای خویی عرضه می‌داشتم، با اهتمام ویژه اشکالاتم را بررسی و رسیدگی می‌کردند. ایشان یکی از خاطرات شیرین خود را چنین برایم نقل کردند که هنگام ملبس شدن در محضر آیت‌الله خویی، نخست با گریه و اشک‌ریختن و سپس با تبسم ایشان مواجه می‌شوند. آیت‌الله شاهرودی از پرسیدن علت این منقلب شدن، خجالت می‌کشیده است؛ اما خود آیت‌الله خویی به ایشان فرمودند: گریه من بدین خاطر بود که به یاد پدر شما افتادم و تبسمم به این سبب بود که همان وقتی که پدر شما به رحمت خدا رفت، دعا کردم که فرزند ایشان بتواند نه‌تنها جای پدر را پر کند، بلکه برتر و بالاتر باشد، که این دعای من به اجابت رسید.»

به گفته برخی آیت‌الله شاهرودی، تنها کسی است که از شهید سیدمحمدباقر صدر اجازه اجتهاد کتبی دارد. همچنین شهید صدر، آیت‌الله شاهرودی را به‌عنوان نماینده به همایش‌های مختلف علمی و فقهی در جهان اسلام می‌فرستاده است. حجت‌الاسلام سیدمرتضی تقوی، از شاگردان و همکاران آیت‌الله شاهرودی یکی از نمونه‌های اعتماد علمی شهید صدر به آیت‌الله شاهرودی را چنین بیان می‌کند: «یکی از نمونه‌های نبوغ ایشان حل معضلی در سازمان کنفرانس اسلامی است. در حدود سال‌های ۱۹۷۷ میلادی، در بخش فقهی این سازمان که در جده مستقر است، معضلی حقوقی پیش آمد؛ از این قرار که اندوخته صندوق توسعه اسلامی، در یکی از بانک‌های اروپایی سپرده‌گذاری شده بود.

این اندوخته مبلغ بالایی داشت و بانک اعلام کرد که به آن سود تعلق گرفته است. براساس فتاوای رایج اهل سنت، گرفتن ربا مطلقاً حرام است؛ چه از کافر و چه از مسلمان، از طرفی چشم‌پوشی از این ثروت هنگفت، هدر دادن بخشی از حقوق مسلمین بود. در کنفرانس اسلامی تقریباً از همه فقهای اسلامی از مذاهب مختلف دعوت کردند تا این معضل فقهی حل شود.

از فقهای شیعه نیز شهید صدر باتوجه به انتشار کتاب «اقتصادنا» دعوت شده بود. شهید صدر به دلایلی نتوانست یا نخواست که در آن جلسه شرکت کند و آیت‌الله شاهرودی را به نیابت از خود فرستاد. در آن زمان آیت‌الله شاهرودی طلبه جوانی، تقریباً ۳۰ ساله بودند و اینکه ایشان در جمع کبار فقهای اسلام از مذاهب مختلف حضور داشتند، به‌معنای تضلع و تسلط فقهی ایشان و آگاهی از آرای مختلف فقهی است. آیت‌الله شاهرودی می‌دانستند که در میان مذاهب اهل سنت، رأی حنفی‌ها در این مسأله بسیار به ما نزدیک است؛ چرا که در مذهب ما گرفتن ربا از غیرمسلمان حرام نیست. البته ربا دادن به مسلمان و غیرمسلمان حرام است. ولی اگر ربایی از غیر مسلمین به اموال مسلمین اضافه شود، حرام نیست. ایشان این دیدگاه را در فقه حنفیه جست‌وجو کردند و با آرایی از فقهای خودمان تطبیق دادند و در کنفرانس مطرح کردند و گفتند چرا این سرمایه را هدر بدهیم. نظر ایشان مورد قبول اکثریت آن جمع واقع شد و پس از تصویب آن پول‌ها را گرفتند.»

یکی از دیدگاه‌هایی که آیت‌الله شاهرودی را به فقهایی مانند امام‌خمینی؟ ره؟ و شهید صدر نزدیک می‌کند، توجه تام و تمام به حکومت و سیاست در فقاهت است.

حجت‌الاسلام گلی شیردار در این باره می‌گوید: «باورشان این است که حقیقت، هسته، مغز و هویت دین عبارت است از حاکمیت و سرپرستی و تصدی‌گری اجتماع مردم. ایشان می‌فرمودند: هر کس ادعای رسیدن به درجه فقاهت را داشته باشد، اما حکومت را در فقاهت نبیند، لذت فقه را نچشیده است. این از کلمات قصار استاد عزیز من است. به اعتقاد ایشان، حکومت، مغز دین‌مداری است و دین بدون حکومت معنا ندارد. ایشان زمانی به من می‌گفتند: تفاوت بین آقای صدر و امام با دیگر فقهای عزیز ما این بود که گرچه ایشان همانند دیگران همین روایات را خواندند؛ اما به این باور رسیده بودند که اساس دین، بر اساس حاکمیت و تحت پوشش حکومت می‌تواند جلوه پیدا کند. دین بدون حکومت اصلاً اساس ندارد. اخیراً تعبیری از ایشان درباره فراز «یأمرهم بالمعروف» در آیه ۱۵۷ سوره اعراف دیدم. ایشان معتقدند؛ معروف در اینجا شامل حکومت دینی نیز می‌شود؛ چراکه واژه معروف در این آیه اطلاق و توسعه دارد. معروف یعنی شناخته‌شده و این می‌تواند مفهومی داشته باشد که حکومت دینی را دربرگیرد.»

جریان سنتی فقاهت در حوزه علمیه، کسی را فقیه‌تر می‌داند که غور بیشتری در آیات و روایات کرده باشد. اما فقهایی همچون امام‌خمینی؟ ره؟ وزن یکی از شروط فقاهت را بالا می‌برند: «آگاهی به شرایط زمان». آیت‌الله شاهرودی را می‌توان یکی از مصداق‌های این معیار فقاهت دانست. حجت‌الاسلام تقوی درباره «معاصر بودن» آیت‌الله شاهرودی می‌گوید: «آیت‌الله هاشمی شاهرودی حقیقتاً عالمی متضلع و فقیهی معاصر است. یعنی فقیهی است که در این عصر زندگی می‌کند… فقیه معاصر کسی است که تحولات یکی دو قرن اخیر را که موجب تحول بنیادهای زندگی فردی و اجتماعی انسان شده‌اند، بشناسد و بداند که در این دوقرن اخیر چه بر سر اقتصاد گذشته تا به نظریات اقتصادی امروز رسیده است؛ علم حقوق در دو قرن اخیر چه تحولاتی را پیموده تا به نظامات حقوقی امروز رسیده است؛ ساختار قدرت و سیاست در یکی دو قرن اخیر شاهد چه تحولاتی بوده تا از نظام حاکم و رعیتی به نظام حاکمیت مردم تغییر یافته است؛ یعنی نظام مردم‌سالاری یا دموکراسی در همه عرصه‌های فرهنگی، هنری و معاشرات اجتماعی دچار چه تحولاتی شده که در طول تاریخ با آن‌ها مواجه نبوده است. امروز کسی می‌تواند فقیه معاصر باشد که این دو صفت را داشته باشد: از سویی واقعاً معاصر باشد؛ یعنی از عمق تحولات همه‌جانبه زندگی بشر در یکی دو قرن اخیر با اطلاع باشد، و از سوی دیگر فقیه باشد؛ یعنی بر منطق و ساختار موجود فقه کلاسیک مسلط باشد.

این دو صفت، کمتر در معاصران جمع می‌شود. برخی فقها از ضلع اول که تضلع فقهی است، برخوردارند و به تمام معنا براساس اصول فقه سنتی، فقیه هستند؛ فقیه مسلم صاحب‌نظر و مسلط؛ اما در واقع به معنایی که ذکر کردیم معاصرت ندارند؛ یعنی از عمق تحولات همه‌جانبه یکی دو قرن اخیر مطلع نیستند. در سوی دیگر حوزویانی هستند که به نحو احسن از معاصرت برخوردارند و به معنای واقعی کلمه معاصرند؛ یعنی از عمق تحولات دنیا در قرون اخیر مطلع‌اند. اما آن تسلط و تضلع فقهی را ندارند و لذا اگر اظهارنظری کنند، نمی‌شود آن را سخن فقه یا شریعت به حساب آورد. بسیاری از کسانی که سخنگوی فقه هستند، مشکل معاصرت دارند و آن‌ها که مشکل معاصرت ندارند، از تسلط فقهی بی‌بهره‌اند. در این میان شخصیت‌های معدودی واجد هردو صفت هستند و آیت‌الله هاشمی شاهرودی یکی از این معدود افراد است.آیت‌الله شاهرودی خدمات بسیاری در حوزه استخراج، تدوین و ترویج فقه اهل بیت؟ عهم؟ داشته است. تنظیم دایره‌المعارف فقه اسلامی که تاکنون ۳۶ جلد آن چاپ شده است، انتشار نشریه فقه اهل بیت از سال ۷۴ تاکنون، انتشار نشریه فرهنگ فقه و… نشان از اهتمام ویژه آیت‌الله شاهرودی به این مقوله دارد.»

* نقل قول‌های این گزارش از حجج الاسلام گلی شیردار و تقوی، از شماره ششم مجله «رسائل» ذکر شده است.

منبع: صبح نو

برچسب‌ها