این رویه غلط است. بعضی‌ها از کلمه سفارش می‌ترسند. علتش هم این است که بد به آن سفارش داده‌اند. سفارش در یک تعامل دو طرفه و با احترام به فیلمساز و اندیشه‌های فیلمساز شکل می‌گیرد.

به گزارش مشرق، محسن یزدی، مدیر مرکز مستند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است. او پیش از این سابقه کار مطبوعاتی و خبرگزاری‌های معتبر کشور را داشته است. مصاحبه کردن با مدیران همواره دشواری‌های خاص خود را دارد اما سختی‌های گفت‌وگو با او از جنس متفاوتی بود. گفت‌وگو با مدیری که همه انتقادات را متواضعانه می‌پذیرد و برای تبرئه خودش زمین و زمان را به هم نمی‌دوزد، واقعاً دشوار است. مدیری که محصولات مرکز تحت مدیریتش در جشنواره‌های معتبر مستند بهترین و بیشترین جایزه‌ها را گرفته‌اند خیلی ساده از مسیر پنج ساله‌ای که طی کرده با ما صحبت کرد و کاستی‌های کارش را به راحتی پذیرفت. گفت‌وگو با این مدیر متفاوت را از دست ندهید.

آقای یزدی، شما در نخستین نشست خبری‌تان پس از معرفی به عنوان مسوول مرکز مستند حوزه هنری در سال ۹۳ چند مسأله را به‌عنوان هدف و مأموریت مرکز اعلام کردید. یکی از آن اهداف توجه به ساخت مستندهای اجتماعی بود. این هدف چقدر به ثمر رسیده است؟
واقعیت این است خودم خیلی راضی نیستم. اصلاً آنطور که می‌خواستم پیش نرفت. من فکر می‌کردم باید به شکل خاصی به معضلات و مسائل اجتماعی بپردازیم. خودم را در این حوزه موفق نمی‌دانم. یکی از دلایل مهم هم کمبود مالی و بودجه بود. ما روی بعضی موضوعات متمرکز شدیم که همه‌شان مهم بودند و نشد خیلی به مستندهای اجتماعی بپردازیم. البته کارهایی کرده‌ایم. مثل همین مستند «خانه‌ای برای تو» که بهترین مستند جشنواره حقیقت شد.

بیشتر بخوانیم:

تشبیه «حوزه هنری» با «مرسدس بنز»!

برخی نقدهای فعالان فرهنگی را وارد می‌دانم/ ممکن است اشتباهات فاحشی هم رخ داده باشد اما راه مقابله، اتهام نیست

یزدی: نگران نگاه ابزاری دولت به هنرمندیم

کاری در حوزه فقرزدایی در دست تولید داریم، مستند «فصل هرس» را داشتیم که از تلویزیون هم پخش شد. منتها هدف من این بود که مستندهای اجتماعی ما صرف طرح مسأله نباشد و یک قدم جلوتر از این حرکت کند. مستند سیاه و بن‌بست هم نباشد. مستندی باشد که از طرفی ماست‌مالی نکند و از طرف دیگر ناامید هم نکند. متأسفانه محدودیت‌های مالی اجازه نداد آن‌طور که می‌خواستیم از این مستندها تولید کنیم. امیدوارم سال آینده در حمایت از این آثار موفق باشیم.

یک مسأله دیگر که شما در آن نشست اشاره کردید ساخت مستندهای پرتره از شخصیت‌های برجسته انقلاب بود. شما تأکید کردید که قصد دارید مستندی درباره حضرت امام خمینی (ره) بسازید. چرا چنین مستندی ساخته نشد؟
ساخت بعضی از مستندها نیاز به آدم‌های خاص و ویژه دارد. مستند امام (ره) را نمی‌شود با هر کسی ساخت. از طرف دیگر طی دوسال اخیر آنقدر دست ما از جهت مالی بسته بوده که امکان تولید چنین مستندی را نداشتیم. سال گذشته وضع مالی ما هولناک بود و بسیار اذیت شدیم. این محدودیت‌ها برنامه‌های ما را به هم ریخت. نمی‌خواهم بگویم تنها مشکل پول بوده است اما نقشش بسیار اساسی بود. ما حتی یک سری مذاکراتی هم برای ساخت مجموعه‌ای درباره اما (ره) انجام دادیم اما به نتیجه نرسید. به جز این یک مجموعه مستند قرآنی بود که ما می‌خواستیم لااقل در ساختش مشارکت داشته باشیم که باز هم به خاطر محدودیت‌های مالی میسر نشد. ما توان و امکان کار کردن در این حوزه‌ها را داشتیم اما امکانات مالی اجازه نداد. وقتی با کمبود بودجه مواجه شوید ممکن است بالاخره در یک تاریخی این بودجه تأمین شود اما تا آن موقع برنامه‌ریزی شما به هم می‌خورد و عملاً امکان تولید از بین می‌رود. پاسخ کلی شما درباره تحقق اهدافی که من در آن نشست اعلام کردم این است که تنها بخشی از آن اهداف محقق شده است. در زمینه پرتره شخصیت‌های حاضر در زمان انقلاب، ما همیشه دوست داشتیم کاری درباره مهندس بازرگان بسازیم که خوشبختانه ساختیم. راجع به پهلوی‌ها دو مجموعه ساخته شد که باعث افتخار ماست.
یکی مجموعه «در برابر طوفان» و دیگر مجموعه «روزگار رضاخانی». در کنار این دو مجموعه مستند بلند «ارثیه پدری» هم درباره پهلوی دوم ساخته شد. در کنار این‌ها من خیلی علاقه‌مند بودم تا مستندی از فعالیت‌های آقای سرهنگی بسازیم که خوشبختانه ساخته شد. یکی از آرزوهای من ساختن کاری برای جنگ سوریه بود که خدا را شکر یک مجموعه خیلی خوب فصل اولش آماده شده و فصل دومش تا پایان امسال آماده می‌شود.

نام کاری که برای سوریه انجام داده‌اید چیست؟
فعلاً نامش «گزارش پنج سال» است اما احتمالاً عوض خواهد شد. روزشماری است از جنگ سوریه از ابتدا تا انتها. کارگردانی کار هم به عهده سیاوش سرمدی است. این مستند یک کار اطلاع‌رسانی است و کسانی که می‌خواهند بدانند در این سال‌ها واقعاً در سوریه چه اتفاقی افتاده است می‌توانند به آن مراجعه کنند. یک مجموعه دیگر درباره منافقین با مشارکت مرکز بسیج صداوسیما تولید کرده‌ایم که این روزها در حال پخش از شبکه سه سیماست. این مجموعه یکی از اهداف ما بوده که خدا را شکر محقق شد. من ایده‌های زیاد دیگری هم داشتم اما به جهت محدودیت‌های مالی موفق به ساخت‌شان نشدم.

چرا آنقدر که به دشمنان و معرفی آن‌ها اهتمام دارید به معرفی دوستان توجه ندارید؟ من هر چه فکر می‌کنم به جز مستند «متولد آذر» که پرتره استاد سرهنگی بود کار دیگری در معرفی چهره‌های برجسته ملی و انقلابی از مرکز مستند سوره به خاطر نمی‌آورم.
نقد شما را کلی می‌پذیرم. یکی از دلایلش هم این است که همیشه نقد کردن جذاب‌تر است. بیشتر مستندسازان علاقه دارند درباره موضوع‌های انتقادی کار بسازند.
البته من مستند ساختن درباره پهلوی‌ها را از این نکته‌ای که شما گفتید جدا می‌کنم. مستند ساختن درباره این‌ها بسیار ضروری بود و رهبری هم بارها بر ضرورت آن تأکید کرده بودند. در یک سال گذشته تلاش کرده‌ام بیشتر به نقاط مثبت و برجسته توجه کنم و کارهایی هم در این زمینه انجام داده‌ایم. یکی از کارهایی که مرحله تحقیقش هم انجام شده است درباره تاریخ مشروطه است.
خیلی دوست داشتم درباره شیخ فضل‌الله کار کنیم. همه این‌ها جزو آرزوهای من است. در تاریخ قصه‌هایی از فداکاری کسانی وجود دارد که برخی از آن‌ها اسم و رسمی هم ندارند و عملاً گمنام مانده‌اند. خیلی دوست دارم کارهای کوچکی درباره چنین شخصیت‌هایی انجام بدهیم. در کل نقد شما نقد درستی است.

یکی از مشکلات و ضعف‌هایی که شما به آن اشاره کردید کمبود نیروهای متخصص بود. شما چقدر در تربیت نیرو برای اهداف‌تان تلاش کرده‌اید؟ اصلاً رسالت آموزشی و کادرسازی برای خودتان قائل هستید؟
تلاش ما از ابتدا این بود که محصول با کیفیت تولید کنیم.
یکی از نقدهایی که خودمان همیشه داشتیم این بود که چرا در موضوعات ملی و انقلابی کار با کیفیت ساخته نمی‌شود. شما اگر به ۱۰ سال پیش نگاه کنید مستندهایی با کیفیت زیادی در این موضوعات پیدا نمی‌کنید. پر بود از آثار بی‌کیفیت. تربیت نیرو بسیار مهم است اما سازوکار خودش را طلب می‌کند. همه که نمی‌توانند تربیت نیرو انجام دهند.
من سعی کردم در حین کار استعدادهای مستندسازی را کشف کنم. اولین اقدام در مسیر تربیت نیرو کشف استعداد است و من این کار را کرده‌ام. به قدر توانم چندنفر را که مستعد بوده‌اند کشف کرده‌ام و به آن‌ها کار داده‌ام. یکی از راه‌های ارتقای سطح نیروها کمک به آن‌ها برای دیده شدن آثارشان است. معمولاً تصور می‌شود تربیت نیرو یعنی ما کلاس برگزار کنیم و عده‌ای صفرکیلومتر در آن شرکت کنند و با آموزش طولانی‌مدت تعدادی از آن‌ها را به مرحله تولید برسانیم.
واقعیت این است که ما تعداد زیادی نیروی درجه سه داریم که می‌شود با آموزش و کمک آن‌ها را درجه دو کرد. تعداد زیادی درجه دو داریم که می‌شود آن‌ها را به نیروی درجه یک ارتقاء داد. بسیاری مستندساز خوب داریم که کارشان دیده نشده است و ما می‌توانیم با کمک در انتشار این آثار کاری کنیم تا دیده شوند و سفارش کار دریافت کنند. من همه این‌ها را جزو فرآیند تربیت نیرو می‌دانم. در این مسیر هم خودم در مرکز مستند سوره تلاش کرده‌ام و اگر خودم نتوانستم آدم‌ها را به نهادهای دیگر معرفی کردم تا بتوانند کارشان را انجام دهند.

آقای یزدی، برای آخرین سؤال، نقطه قوت دوران حضورتان به عنوان مسوول مرکز مستند حوزه هنری را کجا می‌بینید؟
از روز اولی که به حوزه آمدیم می‌خواستیم کار با کیفیت انجام دهیم و نشان دادیم که می‌شود این کار را انجام داد. در پنج سال گذشته ما سه سال جایزه بهترین مستند جشنواره حقیقت را گرفته‌ایم. دو سال جایزه بهترین کارگردانی جشنواره حقیقت را گرفته‌ایم. یک سال جایزه بهترین مستند جشنواره فجر را گرفته‌ایم. جایزه بهترین فیلم جشنواره وحدت اسلامی و جشنواره ایران ساخت را گرفته‌ایم. یعنی در جشنواره‌های موضعی هم که با مسائل کشور ارتباط پیدا می‌کند هم جایزه گرفته‌ایم. به نظر من مراکز تولید باید سفارش دهنده باشند. من هیچوقت متوجه نشدم که چرا اغلب مراکز تولیدی صبر می‌کنند تا طرح به دست‌شان برسد.
این رویه غلط است. بعضی‌ها از کلمه سفارش می‌ترسند. علتش هم این است که بد به آن سفارش داده‌اند. سفارش در یک تعامل دو طرفه و با احترام به فیلمساز و اندیشه‌های فیلمساز شکل می‌گیرد. به همین دلیل است که من گفتم هر فیلمی را با هر کسی نمی‌شود ساخت.
نکته دیگری که به نظرم می‌رسد این است که عده‌ای گمان می‌کنند برای ارتباط گرفتن با مخاطب عام باید محتوا را نازل کنند در حالی که شما باید کیفیت ساخت و ارزش‌های فرمی اثر را ارتقا دهید. اگر کار شما از جهت فرمی با کیفیت باشد، مخاطب اقبال نشان می‌دهد. لازم نیست از حرف‌های درست‌تان عقب‌نشینی کنید. این نکته‌ای است که ما تلاش کردیم به آن توجه کنیم.

*صبح نو