کد خبر 923922
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۷ - ۰۱:۴۵

تحلیل‌گران غربی با بروز ز به این باور رسیده بودند که ایران در داخل تضعیف شده و قدرت چانه‌زنی خود را در میز مذاکره از دست داده است.

به گزارش مشرق، فرا رسیدن سالروز ۹ دی ماه یادآور روزی است که یکی از مهم‌ترین چالش‌های امنیتی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران با ضور حماسه ساز مردم به پایان رسید. حضوری که توانست جلوی تحرک بیشتر فتنه گران را بگیرد. با این حال اثرات این فتنه چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی همچنان ادامه دارد.

شاید یکی از مهم‌ترین اثرات این فتنه در حوزه خارجی تأثیر آن بر اعمال تحریم‌های یکجانبه و چند جانبه علیه کشورمان باشد. تحریم‌هایی که اثرات آن را هنوز می‌توان بر اقتصاد ایران مشاهده کرد و حتی توافق نامه برجام نیز نتوانست به آن خاتمه دهد.

این نوشتار نگاهی است به داده‌هایی که نشان می‌دهد تا چه اندازه فتنه سال ۸۸ زمینه را برای تحریم‌های یکجانبه علیه کشورمان فراهم کرد.

* تلاش برای شبیه سازی ایران و آفریقای جنوبی

صرفنظر از نگاهی کلی به افزایش فشار تحریم‌ها پس از وقوع فتنه سال ۸۸ که در نهایت در سال ۲۰۱۲ به اوج خود رسید، نگاهی کوتاه به اظهار نظر مقامات گوناگون و همچنین کارشناسان غربی هیچ شکی را باقی نمی‌گذارد که نگاه راهبردی غرب در تابستان سال ۲۰۰۹ به سرعت به سمت مقابله با ایران سوق پیدا کرد.

بر اساس گزارشی که توسط «پاتریک کلاوسن»، مدیر بخش پژوهش انستیتو واشینگتن در خاور نزدیک به نگارش درآمد و در تابستان سال ۲۰۰۹ منتشر شد، آمریکا باید بر فشار بر علیه ایران متمرکز شود پیشبرد هر گونه توافقی با تهران را کنار بگذارد.

کلاوسون معتقد بود آمریکا به جای تلاش برای رسیدن به توافقی دیپلماتیک بهتر است از یک سو بر شدت تحریم‌ها و اقدامات خرابکارانه بیافزاید و از سوی دیگر حمایتهای آشکار و نهان خود را از جنبش سبز و دیگر مخالفان داخلی ایران گسترش دهد. به عقیده وی تنها راه حل مسئله هسته‌ای ایران وجود حکومتی مورد اعتماد در ایران است، حکومتی که با غرب دشمنی نداشته باشد و مخالفان دموکرات آن را هدایت کنند.

بیشتر بخوانید:

از نافرمانی میرحسین موسوی تا هتک حرمت به عاشورای حسینی

جرم اصلی سران فتنه

یکی از مهم‌ترین دلایلی که سبب شد تا باراک اوباما در خصوص اعمال تحریم‌های هر چه بیشتر علیه ایران به جای گفت و گو با تهران علاقه بیشتری نشان دهد خاطره فعالیت‌هایی بود که وی شخصاً در خصوص اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه حکومت آفریقای جنوبی داشت. اوباما می‌دانست که برقراری این تحریم‌های اقتصادی و محدود کردن صادرات نفت و فعالیت شرکت‌های بزرگ معدنی نقش مهمی در تسلیم شدن حکومت آفریقای و انتقال مسالمت آمیز قدرت به سیاه پوستان داشت.

حالا به نظر می‌رسید که با اتفاقاتی که در سال ۲۰۰۹ روی داده تاریخ بار دیگر تکرار شده است. در کاخ سفید این دیدگاه وجود داشت که تحریم‌ها به جنبش دموکراسی خواه آفریقای جنوبی کمک کردند و آنها می‌توانند در ایران هم چنین بکنند.

* هیچ فشاری به ایران بدون تقویت جریان‌های طرفدار غرب کارساز نیست

در این میان برخی از سفرای آمریکا در سایر کشورها نیز به صراحت از ضرورت افزایش فشار بر ایران سخن گفتند. به عنوان مثال سخنان سفیر آمریکا در بحرین به صراحت از نقش مؤثر مخالفان داخلی ایران یاد می‌کند. آدام ارلی در گفتگو با برخی مقامات عربی گفت: «کاخ سفید همزمان با انجام مذاکرات نحوه حمایت از رهبران معارض جدید در ایران را پیگیری می‌کند. اگر مذاکرات موفقیت‌آمیز نباشد امریکا همزمان با تشدید تحریم‌ها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت رسمی و علنی و گسترده از موسوی و خاتمی انجام می‌دهد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریان‌های طرفدار غرب در ایران کارساز نیست.»

کارشناسان امور راهبردی اوباما در مصاحبه‌هایی مدعی شدند سران نظامی و سیاسی ایران در حالی که کماکان مصمم به ساخت تسلیحات هسته‌ای هستند در نتیجه آشوب‌های خیابانی و نزاع‌های سیاسی داخلی تمرکز خود را از دست داده‌اند و انگیزه تولید سوخت هسته‌ای ظاهراً در ماه‌های گذشته از دست رفته است.

جو بایدن معاون رئیس جمهور امریکا در مصاحبه با الشرق الاوسط ایران را شکننده توصیف کرد و اینکه بیش از هر زمان دیگری در مقابل مردم و در منطقه منزوی شده است. همچنین ماریو لیولا تحلیلگر امور ایران در مصاحبه خود با شبکه الجزیره عنوان کرد ایران در وضعیت چانه‌زنی بسیار ضعیفی به سر می‌برد.

روزنامه سعودی الشرق الاوسط نوشت: «به طور قطع ایران در داخل و خارج رو به ضعف و تحلیل است. نظام ایران منزوی است و برای ایستادگی زمینه داخلی محکمی ندارد.»

کنث کاتزمن در گفتگو با پایگاه اینترنتی شورای روابط خارجی آمریکا ایران را درگیر با مخالفان داخلی خواند و گفت: «موقعیت سیاسی داخلی ایران به دنبال انتخابات جنجالی ژوئن ۲۰۰۹ اکنون عاملی جدید در محاسبات به شمار می‌رود. این مسئله زمانی که مراسم تحلیف باراک اوباما برگزار شد و او این رویکرد تازه را مطرح کرد وجود نداشت گرچه جنبش مخالفان در چند ماه گذشته تا حدودی خاموش شده، اما این مسئله هنوز یک عامل تعیین کننده است و در لایحه کنگره علیه ایران قطعاً مشاهده می‌شود.»

*وقتی کشورهای اروپایی به صف تحریم‌ها علیه ایران پیوستند

از نظر کارشناسان غربی این آشفتگی سیاسی و روند کاهشی قدرت ایران در داخل و خارج بهترین زمینه را فراهم می‌کرد تا بخش دوم سیاست امریکا در مقابل ایران جنبه عملی‌تری پیدا کند.

از نظر آمریکا بهترین زمان برای اعمال فشار بیشتر بر ایران بود که هنوز محقق نشده بود. تحریم عامل اصلی فشار بر ایران در این زمان می‌توانست بهترین کارایی را از نظر امریکا داشته باشد و ایران ضعیف و درگیر مخالفان داخلی با بروز تحریم‌های شدید و بی‌سابقه کاملاً دست بسته و منزوی می‌شد و بر سر میز مذاکره قدرتی برای چانه زنی نداشت. آمریکا که از قبل به دنبال اعمال تحریم‌ها (سیاست چماق) در رویکرد دوگانه خود بود، فرصت را غنیمت شمرده و از وضع موجود بیشترین استفاده را کرد و توانست کشورهای دیگر را به قطعنامه جدیدی علیه ایران تشویق کند که شامل بندهای تحریمی شدیدی بود.

توماس والسک مدیر بخش سیاست خارجی و دفاعی در مرکز اصلاحات اروپایی ۱۰ جولای ۲۰۰۹ یعنی در بحبوحه اغتشاشات سال ۱۳۸۸ در یادداشتی از قول مقامات اتحادیه اروپا نوشت: «پس از حوادث انتخابات ایران کشورهایی مانند آلمان و ایتالیا که مخالف تحریم ایران بودند به صف حامیان این اقدام پیوستند.»

مجله تایم نیز در ۱۰ جولای سال ۲۰۱۰ در مطلبی می‌نویسد: ایجاد شکاف میان مردم و دولت در ایران هدف اصلی اوباما از قطعنامه ۱۹۲۹ عنوان شد. با اینکه تحریم‌ها مؤثر نبودند اما دولت اوباما امیدوار بود تا اقدامات جدید منجر به بروز شکاف عمیقی میان مردم و دولت شود. به ویژه اینکه مخالفان ایران (جنبش سبز) درصدد این بودند تا از شرایط بد اقتصادی پیش آمده به نفع خود بهره ببرند و چالش پیش آمده را برای خود به فرصت تبدیل کنند. روزنامه نیویورک تایمز به نقل از استوارت لوی معاون وقت وزارت خزانه داری امریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی در خصوص اعمال تحریم‌ها می‌نویسد «اگر روند کلی را با توجه به افزایش انزوای سیاسی و وضعیت داخلی ایران تحلیل کنیم این اقدامات (تحریم‌ها) می‌توانند بسیار مهم باشند.»

روزنامه آلمانی ولت نیز چند هفته قبل از قطعنامه ۱۹۲۹ نوشت: «توان گروههای مخالف داخلی ایران برای تغییر رفتار مقامات ایران کافی نیست و به همین دلیل غرب باید همزمان تهدیدهای چندگانه خود در اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران را در پیش بگیرد.»

در یک اظهار نظر صریح سناتور جوزف لیبرمن دلیل اعمال تحریم‌های تند و گسترده علیه ایران را کمک به ادامه حیات گروه مخالفان داخلی که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران شکل گرفت، عنوان کرد.

نقض حقوق بشر مسئله‌ای بود که واشنگتن تایمز مدعی آن بود. این روزنامه نوشت تحریم به تنهایی کافی نیست و امریکا باید دیپلماسی عمومی خود را به نقض حقوق بشر در ایران متمرکز کند. دلیل آن این بود که ایران با وجود گروه مخالف داخلی دچار نقاط ضعف شده و نظام جمهوری اسلامی در درون کشور اعتبار خود را از دست داده، پس باید بر این نقطه ضعف فشار وارد کرد.

در واقع برنامه هسته‌ای ایران که از نظر غرب مهمترین تهدید به شمار می‌رفت در این زمان از اولویت ساقط شد و حقوق بشر و نگرانی غرب از وضعیت مردم ایران اهمیت بیشتری یافت. به گونه‌ای که کشورهای دیگر مجاب شدند ایران علاوه بر تولید سلاح هسته‌ای، به نقض حقوق بشر متهم است و باید با اعمال تحریم‌های ظالمانه تنبیه شود.

کریستین ساینس مانیتور نوشت سال‌ها تحریم با هدف متوقف کردن پیشرفت برنامه هستهای ایران تأثیر اندکی در تغییر سیاستهای ایران داشته‌اند. اما همزمان با سیگنال‌هایی از کاخ سفید برای وضع تحریم‌هایی هدفمند علیه ایران تحلیلگران می‌گویند که تحریم‌ها اکنون می‌توانند اثرات بیشتری داشته باشند.

*تحریم‌هایی که نتیجه عکس داد

اتفاقات و رویدادهای بعدی ثابت کرد که چنین دیدگاه‌ها تا اندازه زیادی غلط است. تحریم‌های یکپارچه غرب علیه ایران سبب سقوط ارزش ریال شد و قدرت خرید ایرانیان را به شدت کاهش داد. این کاهش قدرت خرید بیش از آنکه دولت ایران را تحت فشار قرار دهد، سبب شد تا قدرت خرید طبقات متوسط به شدت کاهش پیدا کند.

در کنار این طبقات و اقشار ضعیف ایران نیز به شدت آسیب دیدند به گونه‌ای که حتی دارو نیز برای اقشار ضعیف مردم نیز کمیاب شد و نهادهای بین المللی نیز به این نکته اشاره کردند که تحریم‌ها در حال آسیب رساندن به مردم عادی هستند.

به این ترتیب کشورهای غربی در ارزیابی‌ها یخود به این نتیجه رسیدند که فشار تحریم‌ها تنها به بدنامی آن‌ها منجر می‌شود و کوچک‌ترین تأثیری بر عملکرد دولت و تصمیم‌گیری‌های ایران نخواهد داشت.

منبع: فارس