به عقیده روزی‌طلب، مشکل اصلی فقدان روایت نیست بلکه بایکوت و سانسور روایت است. انتشار، شنیده شدن و قبول روایت مهم است که بیشتر اوقات این مهم حاصل نمی‌شود.

به گزارش مشرق، همان‌طور که پرداختن به روایت، به‌عنوان رکن اصلی مستندنگاری و ثبت تاریخ، از اهمیت زیادی برخوردار است، مساله فقدان روایت نیز حائز اهمیت است. فقدان روایت تنها به‌معنای عدم وجود روایت نیست، بلکه تعریف گسترده‌تری دارد. وجود روایت مخدوش، روایت منقول از راوی غیروثیق، روایت ناقص، روایت‌های ضدونقیض و روایتی که قدرت اقناع مخاطب را نداشته باشد، در تعریف فقدان روایت می‌گنجد. به بیان دیگر، فقدان روایت در تعریف اصح، فقدان روایت معتبر و متقن است. با این تعریف، هر موضوع، واقعه یا شخصیتی که از آن روایت متقن و اقناع‌گری وجود نداشته باشد، دچار فقدان روایت است.

در بررسی ریشه‌ها و دلایل فقدان روایت و بررسی موضوعات و مسائلی که دچار فقدان روایت هستند، با سه نفر از صاحبنظران حوزه روایت گفت‌وگو کردیم. محمدعلی الفت‌پور، تاریخ‌پژوه و نویسنده با این تعریف از فقدان روایت موافق است و موضوعات، وقایع و شخصیت‌های زیر را دچار فقدان روایت متقن می‌داند؛ ماجرای قتل‌های سال ۶۷، قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۶، بعضی از ماجراها و ماهیت اتفاقات سال ۸۸، شخصیت‌هایی مثل آذری‌قمی، شیخ‌علی تهرانی، لاهوتی، خلخالی و جریان‌هایی مثل انجمن حجتیه، حزب توده و جریان احمدی‌نژاد.

بیشتر بخوانیم:

زندگی هاشمی رفسنجانی را در دوم شخص ورق بزنید

نفوذ سینمایی به لانه «نفاق»

همچنین از نگاه الفت‌پور، عدم وجود روایت مشخصی از آینده انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، یکی دیگر از مصادیق فقدان روایت است. به بیان دیگر بین روایت‌های مرتبط با انقلاب اسلامی، روایت‌های آینده‌پژوهانه وجود ندارد. توصیف مسیر آتی و برون‌یابی وضعیت فعلی و تعریف غایی انقلاب اسلامی، قربانی فقدان روایت است. مصداق دیگر فقدان روایت، عدم وجود روایتی مشخص از جریان‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. سرانجام یک جریان و حرکت‌های آن به‌طور دقیق برای مخاطب مشخص نمی‌شود.

منصور انوری، نویسنده رمان «جاده جنگ» اما معتقد است ما دچار فقدان روایت، به‌معنای عدم وجود روایت نیستیم. اینکه روایت‌ها انتشار پیدا نمی‌کنند یا از منبع غیرمتقن منتشر می‌شوند، مشکل اصلی نیست. او مشکل اصلی را جایی دیگر می‌داند و معتقد است مشکل اصلی ما، انتخاب منابع است؛ منابع دست‌اول یا فراموش شده‌اند یا در دسترس نیستند. از این رو، انوری اصولاً حوزه یا واقعه خاصی را دچار فقدان روایت نمی‌بیند. او با تعاریف دیگر فقدان روایت هم موافق نیست و می‌گوید صحت و سقم روایت‌ها یا جنبه‌های تاکیدی آنها متفاوت است و این موضوع را بسیار بسیط و شامل بیشتر حوزه‌های تاریخی می‌داند. اما برای مثال از واقعه مشروطه و جریان شیخ‌فضل‌الله نوری یاد می‌کند که فقط روایت‌های انگلیسی برجسته شده‌اند. یا در مثالی دیگر روایت‌های دو زن سوئدی را از وضعیت خراسان در سال‌های پایانی حکومت قاجار ذکر می‌کند که در کتاب مسافرت مرگبار به چاپ رسیده و کامل‌ترین روایت‌های منتشر شده از خراسان در آن زمان است.

محمدحسن روزی‌طلب، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر نیز معتقد است با درنظر گرفتن تعاریف ارائه شده از فقدان روایت، به‌طور کلی همه روایت‌های موجود مخدوشند، چراکه همگی دچار قضاوت، نقص، تناقض یا خدشه هستند. معضل اصلی، عدم همسویی بعضی از روایت‌ها با نگاه مخاطب روایت است. وقتی روایت یا واقعه‌ای در تعریف جناح‌بندی یا نگاه سیاسی جا می‌گیرد، توسط جناح مقابل شنیده یا قبول نمی‌شود. مخاطب گوشش را می‌بندد یا آن را تخطئه می‌کند. به بیان دیگر روایت‌ها وقتی صبغه گروهی یا جریانی داشته باشند، به بهانه یک‌طرفه بودن یا شنیده نمی‌شوند و کنار گذاشته می‌شوند، یا از درجه اعتبار ساقط می‌شوند. این یعنی روایت قدرت اقناع همه مخاطبانش را ندارد. به عقیده روزی‌طلب، مشکل اصلی فقدان روایت نیست بلکه بایکوت و سانسور روایت است. انتشار، شنیده شدن و قبول روایت مهم است که بیشتر اوقات این مهم حاصل نمی‌شود.

به نظر می‌رسد وجه اشتراک نظرات صاحبنظران حوزه روایت و البته بعد غالب فقدان روایت، عدم انتشار مناسب روایت است. وقتی روایت متقنی وجود داشته باشد ولی به‌نحو مطلوب، کارآمد و احسن منتشر و دیده نشود، نتیجه‌ای جز عدم اقناع در پی نخواهد داشت و این همان اثر وضعی فقدان روایت است. در ساحت رسانه، این موضوع منجر به اعتبار بخشیدن به روایت‌های دیگران می‌شود. «دیگران» به‌معنای افراد خارج از دایره هویتی و غیرمنسوب به وقایع، جریان‌ها، اشخاص و مسائل است؛ مثل روایت انگلیس از اعدام شیخ‌فضل‌الله نوری.

درباره دلایل و چرایی این وضعیت نظرات متفاوتی وجود دارد. علی الفت‌پور به دلایل زیادی درباره فقدان روایت قائل است که مصلحت‌سنجی را می‌توان اصلی‌ترین آنها برشمرد. به گفته الفت‌پور خیلی از اوقات، مسئولان و ذی‌نفوذان مانع انتشار یک روایت صحیح و کامل می‌شوند و علت آن را به صلاح نبودن اطلاع مردم از آن روایت بیان می‌کنند. بعضی از روایت‌ها بنا به اقتضای شرایط سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی بیان نمی‌شوند و با گذشت زمان فراموش می‌شوند یا شرایط و اقتضای بیان آن فراهم نمی‌شود. گاهی این مصلحت‌سنجی به بقیه لایه‌ها، حتی لایه‌های بدون‌صلاحیت نیز تسری می‌یابد و دستگاه‌های غیرتصمیم‌ساز نیز با تکیه به مصلحتی که در یک برهه، مانع انتشار یک روایت شده، در بقیه جایگاه‌ها و زمان‌ها نیز مانع انتشار یک روایت می‌شوند. حتی بدون اینکه صلاحیت تصمیم‌گیری را در این خصوص داشته باشند. به‌نظر می‌رسد همین جلوگیری از انتشار، یکی از دلایل محکم عدم‌انگیزه برای ثبت، ضبط و آماده‌سازی روایت به‌منظور انتشار باشد. از طرف دیگر ایجاد انحصار برای دستیابی به روایت‌های موجود و تحدید اجازه انتشار آنها به افراد خاص، باعث نوعی تک‌صدایی در روایت و به تبع آن کاهش چشمگیر توجه مخاطب و اعتبار روایت می‌شود.

الفت‌پور یکی دیگر از دلایل فقدان روایت را، اثرات جانبی انتشار روایت‌ها می‌داند. بازتاب روایت و انتشار نقص، ضعف یا قصور و اهمال یک جریان یا تفکر در یک واقعه، بالطبع برای آن جریان ایجاد حاشیه و دردسر خواهد کرد، لذا دست به حذف، سانسور و تغییر روایت خواهند زد. این عمل باعث ایجاد خدشه یا نقص در روایت خواهد شد و روایت را از اتقان و اقناع‌گری ساقط خواهد کرد.

در بررسی حوزه بروکراتیک و روایت‌های رسمی هم، می‌توان چند دلیل عمده برای فقدان روایت ذکر کرد. عدم وجود منبع رسمی یا مشخص برای جمع‌آوری و انتشار روایت‌های جامع و رسمی، عدم وجود سازوکار مشخص برای تولید روایت و عدم کلاسه‌بندی روایت‌ها در سازمان‌های ذی‌ربط، مهم‌ترین این عوامل است. عدم‌وجود منبع واحد باعث تشتت روایت‌ها و درنتیجه فقدان روایت رسمی متقن می‌شود. از سوی دیگر درشرایط فقدان منبع، مرجع اعتباردهی به روایت‌ها نیز وجود ندارد و این امر سبب عدم‌اعتماد مخاطب به روایت‌های موجود می‌شود.

منصور انوری، دلایل اقلیمی و سرزمینی را هم به دلایل بالا اضافه می‌کند. وی معتقد است عادت نداشتن مردم به ثبت و ضبط وقایع، نبود فرهنگ مستندنگاری و خاطره‌نویسی در عامه مردم ایران و عدم وجود همت عمومی برای ثبت و ضبط وقایع به‌منظور استفاده مجدد از آنها، باعث فقدان روایت شده است. انوری این ویژگی فرهنگی را ناشی از رخوت عمومی حاکم بر مردم غرب آسیا می‌داند. این موضوع باعث فقر منابع روایی و تعداد کم راویان، خصوصاً در زمان پهلوی شده است. علاوه‌بر ویژگی کلی مردمان در آن زمان، بی‌فکری و بی‌کفایتی زمامداران قبل از انقلاب برای ثبت و ضبط مواریث و عدم نگاه استراتژیک به مستندنگاری نیز مزید بر علت بود. در این شرایط، هرگاه همت و تلاشی برای روایتگری شکل می‌گرفت، عدم اعتمادبه‌نفس کافی برای شکل‌دهی به یک مجموعه مستند از وقایع، به دلیل بزرگ‌پنداری سازمان مستندنگاری جریان‌های مقابل، مانع به ثمر رسیدن آن می‌شد.

اما از چرایی فقدان روایت که بگذریم، دلایل عدم‌توجه یا پذیرش روایت‌های موجود و به بیان دیگر دلایل ناتوانی روایت‌های موجود در اقناع مخاطب نیز قابل تأمل است. روزی‌طلب معتقد است فرم بیان روایت‌های موجود به‌گونه‌ای نیست که جذابیتی برای مخاطب داشته باشد. کیفیت بیان روایت‌ها نیز به‌گونه‌ای نبوده که اقناع‌کننده باشد. غیر از ویژگی‌های بیان روایت، عوامل خارجی هم بر اصالت پیدا نکردن، دیده نشدن و درنتیجه فقدان روایت نیز موثر هستند. شرایط سیاسی-اجتماعی بر رونق روایت‌ها یا سانسور و بایکوت آنها تاثیر مستقیم دارند. دوقطبی‌های اجتماعی باعث شنیده نشدن روایت‌های یک جریان توسط جریان مقابل می‌شوند. البته این ویژگی ذاتی مناسبات سیاسی‌-اجتماعی نیست، بلکه یک ویژگی عرضی ناشی از شدت دوقطبی‌های ایجاد شده است. در این شرایط انحصارطلبی در روایت یک موضوع یا واقعه آن را مخدوش یا محدود می‌کند. از سوی دیگر به پژوهش‌ها بها داده نمی‌شود و سطحی‌ترین روایت‌ها پخش و شنیده می‌شوند. لذا شرایط اجتماعی تاثیر به‌سزایی در ثبت، شنیده شدن یا شنیده نشدن و تاثیر روایت‌ها دارد.

جایگاه راوی نیز در اقناع‌گری روایت یا اتقان آن بسیار موثر است. تفاوت قرائت راویان مختلف از روایت، به‌خاطر زاویه دید آنها نسبت به واقعه، شخصیت و مساله روایت شده، تغییر موضع راوی با گذشت زمان یا وقوع اتفاقی پس از واقعه اصلی و درنتیجه ایجاد تغییر در روایت قبلی خود یا مخدوش و غیرمعتبر دانستن آن و تفاوت جایگاه راوی‌های مختلف یک روایت نسبت به آن، با اعتبار روایت‌ها نسبت مستقیم دارد. از این رو غیرمطمئن بودن راوی‌ها نیز یکی از دلایل عمده فقدان روایت است.

اما موضوع مهم در این میان، ارائه راه‌حل است. اگر روایت مساله فقدان روایت، همچون بقیه مسائل فقط با بیان مشکلات، معضلات و توصیف وضعیت نامطلوب پایان یابد، خود یکی از مصادیق فقدان روایت خواهد بود. پس تکمیل کردن این روایت با ارائه راه‌حل و پرداختن به این معضلات، تکمیل کننده روایتی از فقدان روایت است. در ادامه گفت‌وگو با الفت‌پور، نظر او را در این باره جویا شدیم. الفت‌پور می‌گوید باید روایتگری وقایع مهم به مجموعه‌های متعدد مردمی و مستقل سپرده شود. دغدغه ثبت روایت اگر به عامه مردم منتقل و وظیفه جمع‌آوری و ثبت و ضبط آن نیز به ایشان محول شود، عزم و همت عمومی مانع نقل نشدن روایت خواهد شد. همچنین لازم است پژوهشگرها تقویت شوند و دسترسی‌های بیشتری به ایشان داده شود. برای انتشار روایت‌های مختلف از مسائل، شخصیت‌ها و وقایع مختلف، سازوکار و فرآیند مشخص و در دستگاه‌های مرتبط نیز اتاق فکری برای مدیریت ثبت همه ابعاد یک موضوع تشکیل شود. صرف ایجاد زیرساخت و زمینه برای ثبت و ضبط روایت، گام موثری در رفع مشکل فقدان روایت خواهد بود. در انتشار و اهمیت به روایت‌ها نیز لازم است مصلحت‌گراها با سعه‌صدر بیشتری با روایت برخورد کنند. حذف جریانی روایت‌ها یا تحدید بیان روایت از تریبون‌های معدود، به اعتبار روایت‌های موجود ضربه خواهد زد و حتی اگر روایت متقنی در دسترس باشد به‌خاطر شنیده نشدن یا اعلام از کانال‌های معدود، تاثیری بر مخاطبان نخواهد گذاشت.

منصور انوری نیز برای رفع معضل فقدان روایت، راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهد. او می‌گوید باید شروع کنیم به اهمیت دادن به روایت در قالب مستندنگاری و خاطره‌نویسی. به ‌وقایع و درسی که از هر واقعه می‌شود گرفت، اهمیت بدهیم تا جوانبش ثبت و ضبط و از آن استفاده شود. منابع را بررسی و جنبه‌های روایی آنها را استخراج کنیم. انوری درباره تاثیر مردم در ثبت و ضبط روایت‌ها با الفت‌پور هم‌نظر و معتقد است انتقال دغدغه ثبت روایت و روایتگری برای استفاده‌های بعدی به مردم و پژوهشگران، می‌تواند تا حد زیادی معضل فقدان روایت را برطرف کند. او به تاثیر بسزای رسانه نیز اذعان دارد و می‌گوید رسانه‌ها باید اهمیت روایت را برای مخاطبان‌شان روشن کنند. رسانه‌ها با ارائه قرائت خودشان از روایت و شکل‌گیری تضارب‌آرای رسانه‌ای در نقل روایت، جریان روایت‌نویسی و ثبت روایت را شکل می‌دهند.

روزی‌طلب درباره راه‌حل‌های این معضل می‌گوید باید در فرم ثبت و انتشار روایت تجدیدنظر کرد و آن را تغییر داد. این تغییر فرم، یعنی بازنگری در محتوای ارائه روایت به مخاطب. اینکه هر روایت به چه شیوه‌ای به مخاطب ارائه شود، در اقناع‌گری آن تاثیر مستقیم دارد. همچنین با عمق دادن به روایت‌ها باید جوانب، اثرات و درس‌هایی که از روایت‌ها برداشت می‌شود، منتشر شود. با نگاه کاربردی به روایت می‌توان معضل فقدان روایت را تا حد خوبی مرتفع کرد. از سوی دیگر روزی‌طلب معتقد است ما باید روی روایت‌های موجودمان سرمایه‌گذاری کنیم. او از هالیوود مثال می‌آورد که از روی یک روایت، فیلم‌های متعدد و عظیم می‌سازد. همچنین کره که از یک خط روایت مخدوش و ناقص، مجموعه سریالی می‌سازد. مادامی که ما روی روایت‌های اصیل خودمان سرمایه‌گذاری نکنیم، نباید انتظار تاثیرگذاری و شنیده شدن‌شان را داشته باشیم.

روایت انگلیسی از مشروطه

بیش از صد سال پیش، مردم ایران در تکاپوی انقلابی قرار گرفتند که برای ثبت و تحلیل آن نوشته‌های زیادی به رشته تحریر درآمده است. یکی از مشهورترین آثار درمورد انقلاب مشروطه توسط احمد کسروی نوشته شده است. کتاب «تاریخ مشروطه ایران» در سال ۱۳۱۹ شمسی و حدود ۳۰ سال بعد از وقایع مشروطه، به چاپ رسید. کسروی در مقدمه کتاب «تاریخ مشروطه» ‌اش به این اشاره کرده که کتاب‌هایی همچون «انقلاب ایران» نوشته ادوارد براون انگلیسی و «اختناق ایران» از مورگان شوستر، مستشار آمریکایی جزء منابع او برای روایت تاریخی آن دوره است. براون، کتاب «انقلاب ایران» را در سال ۱۲۸۹ شمسی و در بحبوحه انقلاب مشروطه منتشر کرد و می‌توان گفت این کتاب همه وقایع انقلاب را دربر ندارد. این کتاب برای خواننده غیرایرانی نوشته شده و ترجمه فارسی آن به قلم احمد پژوه، در سال ۱۳۲۹ شمسی یعنی ۴۰ سال بعد از انتشار کتاب منتشر شد. یک سال بعد از انتشار کتاب براون در بریتانیا، مورگان شوستر آمریکایی به‌عنوان مستشار مالی دولت ایران، وارد تهران شد و بعد از عزیمت به آمریکا، کتاب «اختناق ایران» را درباره تجربیاتش در تهران منتشر کرد.

قحطی ایران در جنگ جهانی اول

در سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹‌، ایران با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی مطامع کشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شد. دو کتاب «انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول» و «قحطی بزرگ» ازجمله تالیفات محمدقلی مجد، پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکاست. این کتاب با استناد به مدارک بنیاد اسناد وزارت خارجه آمریکا، درمورد اشغال ایران به دست نیروهای انگلیسی تالیف شده است. یکی از مواردی که در این پژوهش برای اولین‌بار آمده‌، تلاش انگلیسی‌ها در تحریف جمعیت ایران و سرپوش بر قتل و غارت و ایجاد قحطی است. محمدقلی مجد در پژوهش خود آورده قحطی بزرگ در فاصله سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی، بزرگ‌ترین مصیبت تاریخ این مملکت و حتی به مراتب خانمان‌سوزتر از حمله مغول در قرون وسطی بود. در ایران، برای بازخوانی جنایاتی که انگلیسی‌ها در آن سال‌ها کردند، منابع خیلی محدود بوده است. تنها روایت سینمایی از آن دوره، فیلم سینمایی «یتیم‌خانه ایران» از ابوالقاسم طالبی است.

وقایع ۸۸

وقایع سال ۸۸، یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخی بعد از انقلاب اسلامی است. حجم و گستردگی این اتفاقات به‌گونه‌ای است که در دامنه محدود روایاتی همچون مستند، کتاب یا گزارش‌های تصویری و خبری نمی‌گنجد. حدود ۶۰ کتاب، روایت ماجرای ۸۸ را داشته‌اند و با وجود این وقتی بی‌پرده، از اتفاقات پشت صحنه فتنه ۸۸ سخن گفته می‌شود، اقبال مخاطبان را همراه خواهد داشت. نمونه اخیر این شکل روایت‌، امسال هم در آستانه نهم دی‌، در قالب کتابی با عنوان «فتنه‌ی تغلب» منتشر شد. در فضای سینما هم تک‌روایت‌هایی از این دوره شده که نمونه مشهور آن «قلاده‌های طلا» است. سینمای ایران شاید در سال‌های آتی با فاصله گرفتن از سال ۸۸، بتواند روایت جامع‌تری از آن روزهای پرالتهاب سیاسی و اجتماعی داشته باشد.

روایت مقاطع مهم تاریخی انقلاب

۲۵ دی‌ماه ۱۳۶۷، امام خمینی‌ (ره) در نامه‌ای به سیدحمید روحانی، ایشان را مامور تدوین تاریخ انقلاب اسلامی کردند. بنیانگذار انقلاب اسلامی خطاب به روحانی نوشته‌اند: «اگر شما می‌توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‌های مردم رنج‌دیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران کرده‌اید. باید پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها باشد.» در بخشی از این نامه آمده است: «اکثر مورخان، تاریخ را آن‌گونه که مایلند یا آن‌طور که دستور گرفته‌اند، می‌نویسند نه آن‌گونه که اتفاق افتاده است. از اول می‌دانند که کتاب‌شان بناست به چه نتیجه‌ای برسد و در آخر به همان نتیجه هم می‌رسند. از شما می‌خواهم هرچه می‌توانید سعی و تلاش به‌خرج دهید تا هدف قیام مردم را مشخص کنید، چراکه همیشه مورخان اهداف انقلاب‌ها را در مسلخ اغراض خود یا اربابان‌شان ذبح می‌کنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلاب‌ها، عده‌ای به نوشتن تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عده‌ای خاص، له یا علیه عده‌ای دیگر یا واقعه‌ای درخور بحث.»

انقلاب اسلامی ازجمله مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران، پر است از روایت‌هایی که یا هنوز پرداخت رسانه‌ای نیافته‌اند یا در انواع و گونه‌های مختلف به گوش مخاطبان نرسیده‌اند. در خلأ روایت‌های دقیق، در موقعیت‌های مختلف، شبکه‌های ماهواره‌ای، مستندها و آثاری را در گستره فرهنگ و اجتماع ایرانی به رخ می‌کشند که با تحریف قلب واقعیت، تصویر غیرواقعی از شخصیت‌ها و وقایع مهم دوران ۴۰ ساله انقلاب را برای آیندگان جاگذاری می‌کنند. واضح است که درمقابل چنین هجمه‌های رسانه‌ای، کاوش کردن در جریانات تاریخی می‌تواند خلأهای روایی را برای امروز و آینده ایران پرکند.

*فرهیختگان