به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود مینویسد: اینکه در ماههای اخیر، کشور گرفتار بحران اقتصادی کمسابقهای شده و هر روز یک سلطان از درون این بحران سر درمیآورد، نه نتیجه تحریم است و نه منشأ واقعی اقتصادی دارد. بنیه اقتصادی کشور ما بهقدری قوی است که میتواند در مقابل تحریمها بایستد و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کند. ریشه بحران اقتصادی کشور را باید در عدم انسجام در سطوح بالا و استمرار جنگ قدرت جستجو کرد.
بیشتر بخوانید:
۱۵ دستاورد برجام که در تاریخ ماندگار شد
دلار و دیپلماسی جهانگیری؛ کام قصر قندیها کی شیرین میشود؟
خودتحریمی FATF سوغات شماست، به دیگران نسبت ندهید
جنگ قدرت، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکافهایی پدید میآورد که میتوانند جای پای مناسبی برای سوداگران و فرصتطلبان باشند. سلاطین سکه و قیر و کاغذ از همین شکافها سر برمیآورند و بحران اقتصادی خلق میکنند و مسئولانی که مشغول جنگ قدرت هستند فرصتی برای مقابله با مشکلات ندارند. برخورد با این سلاطین که مخلوق جنگ قدرت مسئولین هستند، و اعدام آنها به عنوان مفسد فیالارض، لازم است اما کافی نیست.
میبینید که بعد از فروکش کردن التهابهای ارز و سکه و دستگیری و محاکمه سلاطین سکه و قیر و کاغذ، قیمتها پایین نیامده و مردم همچنان با گرانی دست و پنجه نرم میکنند. این، یعنی مبارزه با معلول و عبور کردن از کنار علت.
چرا برای پایان دادن به جنگ قدرت، اقدامی نمیشود؟ چرا ریشه اختلافات سوزانده نمیشود؟ چرا گرایشهای جناحی در انتصابها هر روز قویتر میشود؟ چرا شایسته سالاری به فراموشی سپرده شده است؟ چرا فامیل سالاری رایج شده است؟ چرا کارخانه ابوالمشاغلسازی هر روز فعالتر میشود؟
درباره این تحلیل باید گفت: هر چند منازعات سیاسی میتواند در پیدا شدن مفسدان اقتصادی مؤثر باشد، اما واقعیت اول و مهم این است که پنج سال بزک کردن مذاکره و توافق یکطرفه با غرب و اجرای یکطرفهتر آن، فرصتهای اقتصادی را تباه کرده و موجب تضعیف عمدی بنیه اقتصاد کشور و آسیبپذیر شدن آن شد.
در واقع از یک سو تولیدکنندگان و حتی برخی مدیران پایین در اثر حرکت تکمحوری و برجامزدگی دولت، اجباراً به رویکرد تعلیق و انتظار (دست روی دست گذاشتن) تن دادند که ذاتاً بنیه اقتصاد ملی را تضعیف میکرد. در مقابل، همین تضعیف اقتصاد ملی در مقابل فشار دشمن و باز گذاشتن دست عوامل دشمن در فضای مجازی موجب اخلال در بازار و بیثبات شدن آن شد. همزمان، عناصر سودجو توانستند روی همین فضای رها شده از سوی دولت و ساختهشده توسط دشمن موجسواری کنند.
این وجه خوشبینانه داستان است. اما وجه دیگر ماجرا این است که درست در هنگامی که دولت و رسانههای وابسته به آن (نظیر همین روزنامه جمهوری اسلامی)، برجام را بزک میکردند، عناصری که در انتخابات سرمایهگذاری کرده بودند، در حال تبدیل سرمایهگذاری خود به سودهای هنگفت- از جیب مردم- بودند. رانتها از اینجا پیدا شد.
با این اوصاف اکنون پس از ۵ سال، نسبت دادن پیدا شدن مفسدان اقتصادی دانهدرشت به جنگ قدرت، آدرس غلط دادن به مردم است. واقعیت این است که دولت برجام، ابتدا چوب حراج به برنامه هستهای زد، سپس بازار را به اخم و لبخند بیگانه شرطی کرد و در همین فضا، فرصتطلبان و موجسواران توانستند غارتگری کنند؛ که یک نمونه آن واگذاری ۱۸ میلیارد دلار ارز یا ایجاد رانت های عجیب در واردات یا فروش خودروهای تولید شرکتهای دولتی است.