به گزارش مشرق ، برهان نوشت:
همزمان با برگزاری رزمایش مقتدرانه ولایت، مقامات پنتاگون از اعزام دو ناو جنگی به خلیج فارس و قریب الوقوع بودن رزمایش مشترک بین آمریکا و رژیم صهیونیستی موسوم به اوستر چالینگ 12 (چالش وخیم 12)، خبر دادند. اما به یک باره رزمایش مذکور لغو گردید و نامهای از سوی اوباما برای مقامات عالی رتبه کشورمان ارسال گردید. در تحلیل چرایی این موضوع با «رضا سراج»، کارشناس مسایل استراتژبک به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ذیل میخوانید.
به نظر شما چرا رزمایش مشترک آمریکا و اسراییل ناگهان لغو شده و اوباما نامهای را خطاب به مسوولین عالیرتبه ایران ارسال کرد؟
شکی نیست که لغو رزمایش چالش وخیم 12 و نامه نگاری اوباما در راستای کاهش منازعه بین ایران و آمریکا صورت گرفته است که این کاهش منازعه در راستای ممانعت از استفاده جمهوری اسلامی ایران از فرصت تهدید و قدرت یابی و کاهش آسیب پذیریها و تهدیدات آمریکا ارزیابی میگردد. تشدید منازعه بین ایران و آمریکا باعث افزایش قیمت نفت و زیان مالی آمریکا، آن هم در شرایط بحران اقتصادی و همچنین در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن کشور میگردد. برگزاری رزمایش ده روزه ولایت و افزایش قیمت نفت در هر بشکه موید این نکته است.
بنابر این در بیان اولین دلیل باید گفت که تلاش جهت کاهش سطح منازعه جلوگیری از فرصت افزایش قیمت نفت برای ایران و تهدیدات ناشی از افزایش آن برای امریکا میباشد. چرا که هر دلار افزایش در قیمت نفت بیش از چهار میلیارد دلار ضرر برای کشوری که 14 میلیون بشکه واردات نفت دارد را در پی خواهد داشت. چالش و منازعه بین ایران وامریکا و همچنین افزایش قیمت نفت باعث سقوط ارزش سهام امریکا و تسری بحران به بانکهای این کشور میشود. بدیهی است که این مهم باعث تشدید مشکلات اقتصادی ایالات متحده میگردد و از یک سو آسیب پذیریهای این کشور باعث تضعیف و تخریب ابهت جهانی آن میشود.
در بیان چرایی ارسال نامه اخیر اوباما و لغو رزمـایش مشترک موسوم به چالش وخیم 12 میتوان به کنترل جنبشهای وال استریت و ضد جنگ در امریکا اشاره داشت. بالا رفتن سطح منازعه بین ایران و امریکا تاثیری مستیقم بر روی فضای سیاسی - اجتماعی و وخامت اقتصادی این کشور خواهد داشت. از این سو مقامات کاخ سفید با این دو اقدام سعی کردند با کاهش سطح منازعه به نوعی دو جنبش مذکور را کنترل نمایند یا به نوعی بهانه به دست آنان ندهند.
از منظر دموکراتها تشدید منازعه بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده دامی است که جمهوری خواهان و برخی از مقامات رژیم صهیونیستی، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور، در حال طراحی آن میباشند تا بدین ترتیب مانع از استمرار دولت اوباما شوند. در این راستا کافی است به بیانیه یکی از نامزدهای جمهوری خواه امریکا اشاره داشته باشیم. «ریک سنتروم» در دهم دی ماه طی بیانهای اذعان داشت: متاسفانه برخوردهای ضعیف دولت اوباما در قبـال ایران، خلا قدرتی را در اختیار رژیمهای چپ گرای امریکای لاتین و حکومتهایی چون ایران قرار داده تا جای آمریکا را پر کنند.
یعنی تشدید منازعه بین ایران و آمریکا، تاثیری مستقیم بر اقتصاد جهانی و وخامت اقتصادی متحدان آمریکایی خواهد داشت؟
بله، در شرایط بحران اقتصادی غرب، تشدید منازعه بین ایران و امریکا، شکاف بین امریکا و متحدان اروپایی و آسیایی آن را عمیقتر میسازد، به ویژه آنکه بحران و تصاعد آن در منطقه خلیج فارس تاثیری مستقیم بر اقتصاد جهانی و وخامت اقتصادی متحدان امریکایی خواهد داشت. چنین شرایطی متحدان کاخ سفید را از سیاست های این کشور دورتر میسازد و انزوای جهانی امریکا در قبال ایران را رقم میزند و این مهم واقعیتی است که مقامات کاخ سفید را بسیار هراسان ساخته و آنان را وادار نموده با دستپاچگی هرچه تماتر رزمایش مشترک را لغو نموده و با لحنی مودبانه و ملتمسانه نامهای را به مقامات عالی رتبه کشورمان ارسال نماید.
تصاعد منازعه فی ما بین ایران و امریکا باعث تشدید منازعه بین کاخ سفید و کرملین میگردد. در این راستا «دیمیتری راگوزین»، معاون نخست وزیر روسیه، نیز گفته است که ایران همسایه نزدیک ماست و درست در جنوب قفقاز قرار دارد، اگر اتفاقی برای ایران بیفتد تهدیدی برای امنیت ملی ما خواهد شد. رفتار شناسی مقامات کاخ سفید موید این است که سردمداران ایالات متحده به شدت از منازعه در چند جبهه واهمه دارند. شاهد مثال این موضوع رفتار امریکا در قبال اقدام نظامی ناتو در مقابل لیبی است.
از نظر مقامات امریکایی، در شرایط کنونی افزایش سطح منازعه امریکا نه تنها با ایران بلکه با هیچ کشوری فرصت ساز نیست و برعکس عامل تشدید داخلی و خارجی این کشور خواهد بود. در توضیح این مسأله باید گفت که مقامات کاخ سفید به خوبی درک کردهاند که امکان توازن بخشی میان قدرت و منابع در اختیار با چالشهای داخلی و بین المللی را ندارند.
افزایش منازعه بین امریکا و دیگر کشورها به ویژه ایران، باعث کاهش قدرت نرم ایالات متحده و به هم خوردن توازن میان قدرت و منابع در اختیار با چالشها و بحرانها میگردد که در این صورت ضعفهای امریکا به عنوان یک قدرت جهانی را بیش از پیش نمایان میسازد. تسریع وتقویت روند ضد
آمریکایی در منطقه به ویژه پس از وقوع بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه اسلامی، یکی دیگر از محورهای مهم و نگرانی عمیق مقامات واشنگتن از تشدید منازعه با جمهوری اسلامی ایران میباشد.
تسریع وتقویت روند ضد آمریکایی در منطقه به ویژه پس از وقوع بیداری اسلامی در منطقهی خاورمیانه اسلامی، از محورهای مهم و نگرانی عمیق مقامات واشنگتن از تشدید منازعه با جمهوری اسلامی ایران میباشد.
این مهم توازن استراتژیک فی ما بین دو محور امریکا ایران را به نفع محور ایران تغییر میدهد و سردمداران کاخ سفید به خوبی از این موضوع آگاه و نگران میباشند، لذا چارهای جز کاهش سطح منازعه در برابر خود ندیدند و با سراسیمهگی و از روی استیصال رزمایش مشترک را لغو نمودند. به بیان دیگر واشنگتن با تشدید منازعه در منطقه با یک پارادوکس و تضاد مواجه میشوند که نتیجه آن تقویت بیداری اسلامی و شکست تلاشهای امریکا برای مدیریت بر تحولات منطقه میباشد.
منافع اسراییل در لغو این رزمایش چه بوده است؟
به چند دلیل هم در ارتباط با رژیم صهیونیستی میتوان اشاره داشت، از جمله:
جلوگیر ی از مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی، در این خصوص، خوب است که بدانیم چندی پیش و در پی بالا گرفتن رجز خوانی نیتانیاهو در قبال ایران و سوریه، 200 هزار صهیونیست، سرزمینهای اشغالی را ترک کردند. بنابر این تصاعد بحران در منطقه علی رغم اعلام مواضع تهدید آمیز علیه ایران، برای این رژیم جعلی نیز به خودی خود تهدید محسوب میشود.
افزایش چالش و منازعه بین ایران و امریکا، روند موج ضد صهیونیستی در منطقه را تشدید و تسریع مینماید و با تاثیر مستقیم بر تحولات کشورهای منطقه به ویژه سوریه، مصر و لبنان، بحرانهای امنیتی چند گانهای را برای رژیم صهیونیستی رقم میزند. افزایش این چالشها از منظر واشنگتن، برای تهران وضعیتهایی را در پی خواهد داشت که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
مقامات امریکایی به خوبی دریافته اند که تهدیدات نظامی علیه ایران نه تنها این کشور را تضعیف و وادار به تغییر رفتار نمی نماید، بلکه بر عکس به عنوان فرصت عاملی خواهد بود برای قدرت یابی بیشتر ایران، پاسخ جمهوری اسلامی ایران به تهدیدات امریکا، نمایش اقتدار نظامی و بهرهگیری از قدرت ژئوپلتیکی خواهد بود، که نتیجه آن نمایش قدرت ایران به غرب و عدم پاسخ مناسب از سوی امریکا را در پی خواهد داشت.
در این رابطه میتوان به مطالب منتشر شده از سوی پایگاه تحلیلی «تودیز دیفنس» آمریکا اشاره داشت. این پایگاه تحلیلی پس از رزمایش ولایت نوشت: به دنبال رزمایش ده روزه اخیر در ایران و تهدید به بستن تنگه هرمز که مهمترین راه دریایی برای حمل و نقل نفت به شمار میرود، ایران یک بار دیگر سهم خود را در بن بست با امریکا بالا برد.
در یک جمعبندی بفرمایید مهمترین آثار و پیامدهای تشدید تهدید ایران از سوی آمریکا، چه میتواند باشد؟ بهویژه تاثیر این مسأله را در مورد آرایش نظامی و محور مقاومت در منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟
بالا گرفتن موج تهدید از سوی آمریکا علیه ایران، باعث افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و برجسته سازی نقش آن در منطقه را خواهد شد و این موضوع در شرایط فعلی با در نظر گرفتن تحولات منطقهای در واقع به معنای واگذاری زمین و روند بازی از سوی امریکا به ایران خواهد بود. لذا بدیهی است که کاخ سفید، حاضر به پذیرش چنین تبعاتی نخواهد بود. همچنین تشدید منازعه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا تاثیرات مهمی بر روی معادلات و فضای داخلی ایران به ویژه در آستانه انتخابات بر جای میگذارد که بدیهیترین تاثیر ایجاد حس همگرایی در بین ایرانیان و انسجام و وحدت ملی خواهد بود که این موضوع با سیاستهای امریکا در قبال مسائل داخلی ایران از جمله تحریم انتخابات، ایجاد بحران مشارکت و مقبولیت و بی ثبات سازی حاکمیت و جامعه ایران (امنیتی کردن فضای انتخابات) در تضاد قرار میگیرد.
از همه مهمتر تشدید منازعه علیه ایران، منجر به تضعیف بازیگران مورد نظر آمریکا در داخل کشور (جریان فتنه و جریان انحراف) میگردد. بالا رفتن موج تهدید و منازعه از یک سو منجر به محاق رفتن دو جریان مذکور در میان امواج انسجام داخلی میگردد و از سوی دیگر با افزایش مشارکت در انتخابات جریانهای منحرف و نفوذی در آفساید سیاسی قرار میگیرند و زمینه اخراج سیاسی آنها فراهم میگردد. در کنار مواردی که ذکر شد تشدید بحران علیه ایران، منجر به تقویت و تحکیم محور مقاومت (سوریه، لبنان و فلسطین) در مناسبات منطقهای میگردد.
در این راستا آمریکاییها با توجه به تجارب قبلی (جنگ عراق، 33 روزه، 22 روزه و....) بعید است آزموده را مجددا به آزمون بگذارند. بنابر این در جمع بندی از موارد ذکر شده میتوان ارزیابی مناسبی از وضعیت فعلی میان ایران، محور ایران، آمریکا و محور آمریکا بدست آورد و به وضوح برتری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران را در چرایی لغو رزمایش مشترک آمریکا – اسراییل موسوم به چالش وخیم 12 و ارسال نامه به مقامات عالی رتبه کشورمان مشاهده کرد. به عبارت دیگر شرایط آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که حتی افزایش منازعه با ایران را عامل تشدید بحران و منافع خود میداند که در این صورت میتـوان دریافت که مقامات کاخ سفید در مخیــله خود، فکـر اقدام نظامی علیه ایران را نیز نمیتوانند تصور کنند.
همزمان با برگزاری رزمایش مقتدرانه ولایت، مقامات پنتاگون از اعزام دو ناو جنگی به خلیج فارس و قریب الوقوع بودن رزمایش مشترک بین آمریکا و رژیم صهیونیستی موسوم به اوستر چالینگ 12 (چالش وخیم 12)، خبر دادند. اما به یک باره رزمایش مذکور لغو گردید و نامهای از سوی اوباما برای مقامات عالی رتبه کشورمان ارسال گردید. در تحلیل چرایی این موضوع با «رضا سراج»، کارشناس مسایل استراتژبک به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ذیل میخوانید.
به نظر شما چرا رزمایش مشترک آمریکا و اسراییل ناگهان لغو شده و اوباما نامهای را خطاب به مسوولین عالیرتبه ایران ارسال کرد؟
شکی نیست که لغو رزمایش چالش وخیم 12 و نامه نگاری اوباما در راستای کاهش منازعه بین ایران و آمریکا صورت گرفته است که این کاهش منازعه در راستای ممانعت از استفاده جمهوری اسلامی ایران از فرصت تهدید و قدرت یابی و کاهش آسیب پذیریها و تهدیدات آمریکا ارزیابی میگردد. تشدید منازعه بین ایران و آمریکا باعث افزایش قیمت نفت و زیان مالی آمریکا، آن هم در شرایط بحران اقتصادی و همچنین در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن کشور میگردد. برگزاری رزمایش ده روزه ولایت و افزایش قیمت نفت در هر بشکه موید این نکته است.
بنابر این در بیان اولین دلیل باید گفت که تلاش جهت کاهش سطح منازعه جلوگیری از فرصت افزایش قیمت نفت برای ایران و تهدیدات ناشی از افزایش آن برای امریکا میباشد. چرا که هر دلار افزایش در قیمت نفت بیش از چهار میلیارد دلار ضرر برای کشوری که 14 میلیون بشکه واردات نفت دارد را در پی خواهد داشت. چالش و منازعه بین ایران وامریکا و همچنین افزایش قیمت نفت باعث سقوط ارزش سهام امریکا و تسری بحران به بانکهای این کشور میشود. بدیهی است که این مهم باعث تشدید مشکلات اقتصادی ایالات متحده میگردد و از یک سو آسیب پذیریهای این کشور باعث تضعیف و تخریب ابهت جهانی آن میشود.
در بیان چرایی ارسال نامه اخیر اوباما و لغو رزمـایش مشترک موسوم به چالش وخیم 12 میتوان به کنترل جنبشهای وال استریت و ضد جنگ در امریکا اشاره داشت. بالا رفتن سطح منازعه بین ایران و امریکا تاثیری مستیقم بر روی فضای سیاسی - اجتماعی و وخامت اقتصادی این کشور خواهد داشت. از این سو مقامات کاخ سفید با این دو اقدام سعی کردند با کاهش سطح منازعه به نوعی دو جنبش مذکور را کنترل نمایند یا به نوعی بهانه به دست آنان ندهند.
از منظر دموکراتها تشدید منازعه بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده دامی است که جمهوری خواهان و برخی از مقامات رژیم صهیونیستی، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور، در حال طراحی آن میباشند تا بدین ترتیب مانع از استمرار دولت اوباما شوند. در این راستا کافی است به بیانیه یکی از نامزدهای جمهوری خواه امریکا اشاره داشته باشیم. «ریک سنتروم» در دهم دی ماه طی بیانهای اذعان داشت: متاسفانه برخوردهای ضعیف دولت اوباما در قبـال ایران، خلا قدرتی را در اختیار رژیمهای چپ گرای امریکای لاتین و حکومتهایی چون ایران قرار داده تا جای آمریکا را پر کنند.
یعنی تشدید منازعه بین ایران و آمریکا، تاثیری مستقیم بر اقتصاد جهانی و وخامت اقتصادی متحدان آمریکایی خواهد داشت؟
بله، در شرایط بحران اقتصادی غرب، تشدید منازعه بین ایران و امریکا، شکاف بین امریکا و متحدان اروپایی و آسیایی آن را عمیقتر میسازد، به ویژه آنکه بحران و تصاعد آن در منطقه خلیج فارس تاثیری مستقیم بر اقتصاد جهانی و وخامت اقتصادی متحدان امریکایی خواهد داشت. چنین شرایطی متحدان کاخ سفید را از سیاست های این کشور دورتر میسازد و انزوای جهانی امریکا در قبال ایران را رقم میزند و این مهم واقعیتی است که مقامات کاخ سفید را بسیار هراسان ساخته و آنان را وادار نموده با دستپاچگی هرچه تماتر رزمایش مشترک را لغو نموده و با لحنی مودبانه و ملتمسانه نامهای را به مقامات عالی رتبه کشورمان ارسال نماید.
تصاعد منازعه فی ما بین ایران و امریکا باعث تشدید منازعه بین کاخ سفید و کرملین میگردد. در این راستا «دیمیتری راگوزین»، معاون نخست وزیر روسیه، نیز گفته است که ایران همسایه نزدیک ماست و درست در جنوب قفقاز قرار دارد، اگر اتفاقی برای ایران بیفتد تهدیدی برای امنیت ملی ما خواهد شد. رفتار شناسی مقامات کاخ سفید موید این است که سردمداران ایالات متحده به شدت از منازعه در چند جبهه واهمه دارند. شاهد مثال این موضوع رفتار امریکا در قبال اقدام نظامی ناتو در مقابل لیبی است.
از نظر مقامات امریکایی، در شرایط کنونی افزایش سطح منازعه امریکا نه تنها با ایران بلکه با هیچ کشوری فرصت ساز نیست و برعکس عامل تشدید داخلی و خارجی این کشور خواهد بود. در توضیح این مسأله باید گفت که مقامات کاخ سفید به خوبی درک کردهاند که امکان توازن بخشی میان قدرت و منابع در اختیار با چالشهای داخلی و بین المللی را ندارند.
افزایش منازعه بین امریکا و دیگر کشورها به ویژه ایران، باعث کاهش قدرت نرم ایالات متحده و به هم خوردن توازن میان قدرت و منابع در اختیار با چالشها و بحرانها میگردد که در این صورت ضعفهای امریکا به عنوان یک قدرت جهانی را بیش از پیش نمایان میسازد. تسریع وتقویت روند ضد
آمریکایی در منطقه به ویژه پس از وقوع بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه اسلامی، یکی دیگر از محورهای مهم و نگرانی عمیق مقامات واشنگتن از تشدید منازعه با جمهوری اسلامی ایران میباشد.
تسریع وتقویت روند ضد آمریکایی در منطقه به ویژه پس از وقوع بیداری اسلامی در منطقهی خاورمیانه اسلامی، از محورهای مهم و نگرانی عمیق مقامات واشنگتن از تشدید منازعه با جمهوری اسلامی ایران میباشد.
این مهم توازن استراتژیک فی ما بین دو محور امریکا ایران را به نفع محور ایران تغییر میدهد و سردمداران کاخ سفید به خوبی از این موضوع آگاه و نگران میباشند، لذا چارهای جز کاهش سطح منازعه در برابر خود ندیدند و با سراسیمهگی و از روی استیصال رزمایش مشترک را لغو نمودند. به بیان دیگر واشنگتن با تشدید منازعه در منطقه با یک پارادوکس و تضاد مواجه میشوند که نتیجه آن تقویت بیداری اسلامی و شکست تلاشهای امریکا برای مدیریت بر تحولات منطقه میباشد.
منافع اسراییل در لغو این رزمایش چه بوده است؟
به چند دلیل هم در ارتباط با رژیم صهیونیستی میتوان اشاره داشت، از جمله:
جلوگیر ی از مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی، در این خصوص، خوب است که بدانیم چندی پیش و در پی بالا گرفتن رجز خوانی نیتانیاهو در قبال ایران و سوریه، 200 هزار صهیونیست، سرزمینهای اشغالی را ترک کردند. بنابر این تصاعد بحران در منطقه علی رغم اعلام مواضع تهدید آمیز علیه ایران، برای این رژیم جعلی نیز به خودی خود تهدید محسوب میشود.
افزایش چالش و منازعه بین ایران و امریکا، روند موج ضد صهیونیستی در منطقه را تشدید و تسریع مینماید و با تاثیر مستقیم بر تحولات کشورهای منطقه به ویژه سوریه، مصر و لبنان، بحرانهای امنیتی چند گانهای را برای رژیم صهیونیستی رقم میزند. افزایش این چالشها از منظر واشنگتن، برای تهران وضعیتهایی را در پی خواهد داشت که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
مقامات امریکایی به خوبی دریافته اند که تهدیدات نظامی علیه ایران نه تنها این کشور را تضعیف و وادار به تغییر رفتار نمی نماید، بلکه بر عکس به عنوان فرصت عاملی خواهد بود برای قدرت یابی بیشتر ایران، پاسخ جمهوری اسلامی ایران به تهدیدات امریکا، نمایش اقتدار نظامی و بهرهگیری از قدرت ژئوپلتیکی خواهد بود، که نتیجه آن نمایش قدرت ایران به غرب و عدم پاسخ مناسب از سوی امریکا را در پی خواهد داشت.
در این رابطه میتوان به مطالب منتشر شده از سوی پایگاه تحلیلی «تودیز دیفنس» آمریکا اشاره داشت. این پایگاه تحلیلی پس از رزمایش ولایت نوشت: به دنبال رزمایش ده روزه اخیر در ایران و تهدید به بستن تنگه هرمز که مهمترین راه دریایی برای حمل و نقل نفت به شمار میرود، ایران یک بار دیگر سهم خود را در بن بست با امریکا بالا برد.
در یک جمعبندی بفرمایید مهمترین آثار و پیامدهای تشدید تهدید ایران از سوی آمریکا، چه میتواند باشد؟ بهویژه تاثیر این مسأله را در مورد آرایش نظامی و محور مقاومت در منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟
بالا گرفتن موج تهدید از سوی آمریکا علیه ایران، باعث افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و برجسته سازی نقش آن در منطقه را خواهد شد و این موضوع در شرایط فعلی با در نظر گرفتن تحولات منطقهای در واقع به معنای واگذاری زمین و روند بازی از سوی امریکا به ایران خواهد بود. لذا بدیهی است که کاخ سفید، حاضر به پذیرش چنین تبعاتی نخواهد بود. همچنین تشدید منازعه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا تاثیرات مهمی بر روی معادلات و فضای داخلی ایران به ویژه در آستانه انتخابات بر جای میگذارد که بدیهیترین تاثیر ایجاد حس همگرایی در بین ایرانیان و انسجام و وحدت ملی خواهد بود که این موضوع با سیاستهای امریکا در قبال مسائل داخلی ایران از جمله تحریم انتخابات، ایجاد بحران مشارکت و مقبولیت و بی ثبات سازی حاکمیت و جامعه ایران (امنیتی کردن فضای انتخابات) در تضاد قرار میگیرد.
از همه مهمتر تشدید منازعه علیه ایران، منجر به تضعیف بازیگران مورد نظر آمریکا در داخل کشور (جریان فتنه و جریان انحراف) میگردد. بالا رفتن موج تهدید و منازعه از یک سو منجر به محاق رفتن دو جریان مذکور در میان امواج انسجام داخلی میگردد و از سوی دیگر با افزایش مشارکت در انتخابات جریانهای منحرف و نفوذی در آفساید سیاسی قرار میگیرند و زمینه اخراج سیاسی آنها فراهم میگردد. در کنار مواردی که ذکر شد تشدید بحران علیه ایران، منجر به تقویت و تحکیم محور مقاومت (سوریه، لبنان و فلسطین) در مناسبات منطقهای میگردد.
در این راستا آمریکاییها با توجه به تجارب قبلی (جنگ عراق، 33 روزه، 22 روزه و....) بعید است آزموده را مجددا به آزمون بگذارند. بنابر این در جمع بندی از موارد ذکر شده میتوان ارزیابی مناسبی از وضعیت فعلی میان ایران، محور ایران، آمریکا و محور آمریکا بدست آورد و به وضوح برتری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران را در چرایی لغو رزمایش مشترک آمریکا – اسراییل موسوم به چالش وخیم 12 و ارسال نامه به مقامات عالی رتبه کشورمان مشاهده کرد. به عبارت دیگر شرایط آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که حتی افزایش منازعه با ایران را عامل تشدید بحران و منافع خود میداند که در این صورت میتـوان دریافت که مقامات کاخ سفید در مخیــله خود، فکـر اقدام نظامی علیه ایران را نیز نمیتوانند تصور کنند.