فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: از دولت امروز تقاضا می‌کنم که بودجه نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی را در شرایط امروز کشور کم نکنند تا خدایی نکرده غفلت‌های تاریخی در کشور تکرار شود.

به گزارش مشرق، 30 سال از پایان جنگ تحمیلی می‌گذرد. در طی این سال‌ها فرماندهان و رزمندگان وقایع و خاطرات آن روزها را روایت کردند و کتاب‌های زیادی نیز در این زمینه به چاپ رسیده است. با این وجود ناگفته‌های زیادی از جنگ باقی مانده است از سوی دیگر دشمن در جنگ روانی سعی دارد که ابهاماتی از جنگ ایجاد کند. در ادامه پاسخ سردار محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در خصوص برخی سوالات و ابهامات جنگ ایران و عراق را می‌خوانید:

در چه شرایطی عراق تصمیم گرفت به ایران حمله کند؟

سردار رضایی: متاسفانه دولت موقت ما دشمن را به طمع انداخته بود. میزان سربازی را کم کردند. قرارداد هواپبماهای f16 و F18 ما را ملغی کردند. یکی دیگر از مشکلات خوش بینی بنی صدر نسبت به دنیا بود. اگر جدی می‌ایستاد هرگز جنگی رخ نمی‌داد. همه شواهد نشان داده است که صدام حسین با اعتلاف آمریکا و عربستان از چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، حتی زمانی که امام راحل را از عراق به کشور دیگری تبعید کردند، برنامه ریزی برای مقابله با انقلاب اسلامی را شروع کرده‌اند. زمانی که دشمنان نتوانستند مانع پیروزی انقلاب شوند، جنگ را آغاز کردند.

از دولت امروز تقاضا می‌کنم که بودجه نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی را در شرایط امروز کشور کم نکنند تا خدایی نکرده غفلت‌های تاریخی در کشور تکرار شود.

اجازه مشروط امام(ره)

در جلسه‌ای که مقامات سیاسی و نظامی با حضور امام راحل تشکیل دادند، چه مسائلی مطرح شد که امام اجازه ورود به خاک عراق را دادند؟

سردار رضایی: جلسه‌ای که خدمت حضرت امام(ره) بودیم، بحث بر این شد که ما الان در منطقه جنوب به مرز رسیدیم؛ اما هزار کیلومتر مربع از زمین‌های ما در دست ارتش عراق است. در ضمن اینجایی که ما در مرز هستیم، یک خط در وسط بیابان است که هیچ عارضه‌ای ندارد و اگر آتش ‌بس بشود باید یک نیروی عظیمی را در بیابان‌ها نگه داریم؛ ولی اگر برویم از مرز عبور کنیم و پشت اروند قرار بگیرم و اگر هم قرار باشد آتش‌بس را ایران بپذیرد، ما پشت یک رودخانه‌ قرار می‌گیریم که با دو - سه تیپ همیشه می‌توانیم دفاع کنیم. ارتش عراق نیز الان پشت دروازه های خرمشهر و آبادان از داخل کشور خودش، پشت اروند است. 500 متر بیشتر با آبادان و خرمشهر بیشتر فاصله ندارد؛ اما الان اینجا که ما هستیم 20 کیلومتر با بصره فاصله داریم. موازنه دفاعی و پدافندی برقرار نیست. امام سوال کردند که چه راه حلی دارید؟

آقای هاشمی، ظهیرنژاد و یک نفر دیگر پاسخ دادند: «اگر اجازه بدهید به پشت اروند برویم. بعد تصمیم با حضرتعالی است.» امام فرمودند: «من فکر می‌کنم و به شما خبر می‌هم.» یک هفته بعد احمد آقا تماس گرفت و گفت که امام با چند شرط این تصمیم را پذیرفته است. ابتدا اینکه مردم عراق و بصره مسلمان هستند، آتش توپخانه روی مردم شلیک نشود. دوم اینکه اعلام نکنید که وارد خاک عراق می‌شویم؛ زیرا قصد اضافه کردن عراق به ایران را نداریم. ما به دنبال سقوط صدام هستیم. ما تمام سرزمین عراق را به رسمیت می‌شناسیم. به عنوان تجاوز طلبی به سرزمین عراق نیستیم، بلکه قصد برکناری صدام حسین را داریم.

چرا قطعنامه 598 با تاخیر از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته شد؟

سردار رضایی: علت تاخیر در قبول قطعنامه، ابهاماتی بود که در قطعنامه وجود داشت. مسئولان ما می‌گفتند که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تشکیل و مشخص شود بعد اسرا را آزاد کنیم. زیرا اسرای عراقی برگ برنده ما بود. ما 40 هزار اسیر عراقی داشتیم. اگر این اسرا را آزاد می‌کردیم، دیگر کمیته تعیین متجاوز تشکیل نمی‌شد. قرار شد که دبیر کل اعلامیه بدهد. مسئولان کشور منتظر مجوز دبیر کل سازمان ملل بودند.

چرا عواملی در تغییر استراتژی جنگ در سال 65 رخ داد که باعث توجه و حرکت به سمت جبهه‌های شمال و شمال غرب شد؟

سردار رضایی: تحلیل فرماندهان در سال 65 این بود که بعد از عملیات در فاو و منطقه عملیاتی کربلای 4 و 5، دیگر جنوب مکان مناسبی برای عملیات نیست. هر کجا بخواهیم بجنگیم یا می‌شود والفجر مقدماتی، رمضان یا کربلای 4. هیچ افق دیگری در جنوب دیده نمی‌شد. با یکی از فرماندهان صحبت کردیم که می‌گفت شش ماه به ما فرصت بدهید که در جنوب بمانیم. پرسیدیم که آیا بعد از شش ماه عملیاتی می‌شود؟ می‌گفت مشخص نیست. لذا شرایط نشان می‌داد که ما نمی‌توانستیم یک سال بدون عملیات بمانیم و به عراق فرصت داده شود. طبق بررسی‌های صورت گرفته متوجه شدیم که می‌توانیم از ارتفاعات شمالی خودمان را به کرکوک و سلیمانه نزدیک کنیم. براساس تجزیه و تحلیل امکان موفقیت ما در جبهه شمال باز شد.

دلایل هجوم مجدد عراق پس از پذیرش قطعنامه چه بوده است؟

سردار رضایی: صدام به هیچ وجه از وضعیت قطعنامه راضی نبود، از آنجایی که فکر می‌کرد ایران در شرایط ضعیفی است و می‌تواند خرمشهر را تصرف کند، حمله کرد تا قطعنامه را آن طوری که خودش می‌خواهد، بنویسد.

نقش محسن رضایی در پذیرش قطعنامه 598 چه بود؟

سرداررضایی: یک ماه قبل از قبول قطعنامه 598، نامه‌ای به حضرت امام نوشتم. در آن نامه نوشتم که قطعنامه یک تابلوی فریبنده‌ای بیش نیست. ارتش عراق حتما به ما حمله خواهد کرد. به همین خاطر جنگ باید ادامه پیدا کند. اگر رژیم بعث شروط ما را قبول کردند، جنگ را تمام کنیم در غیر این صورت جنگ را باید ادامه دهیم تا به پیروزی برسیم ولو با تفاوت بیشتر. البته سه سال قبل از قبول قطعنامه همین مشابه همین نامه را برای حضرت امام نوشتم. چند سالی است که ضبط تاریخ شفاهی من شروع شده است. مفصل به این موضوع اشاره کرده‌ام.

آیا در طراحی عملیات‌ها بین ارتش و سپاه اختلافی بوده است؟

سردار رضایی: اختلاف سیاسی نبوده است. اگر اختلافی هم بوده تخصصی و فنی بود، چون دو دیدگاه مختلف طراحی بوده است. یک دیدگاه انقلابی (سپاه) بوده و براساس یک دانش تجربی جنگ را اداره می‌کردند و دیگری دانش کلاسیک (ارتش) بود.

امام یک روحانی بود. چگونه ایشان جنگ را فرماندهی می‌کردند؟

سردار رضایی: در هر جنگی سطح تصمیم گیری سطوح مختلفی دارد. یک سطح، سطح رزمندگی است که در میدان می‌جنگیدند. یک سطح بالاتر تاکتیکی است. تاکتیک یعنی عملیات یک لشکر. یک سطح دیگر تصمیم گیری است. یک سطح دیگر در تصمیم گیری داریم که به آن سطح راهبردی جنگ می‌گویند. سطح راهبردی جنگ را امام خوب می فهمید حتی از سیاستمداران دنیا هم بهتر می‌فهمید. ایشان می‌دانستند که جنگ را چگونه اداره کنند.

یکی ازموضوعاتی که دوستان سیاسی ما کمتر می‌فهمیدند اما امام خوب درک می‌کردند، این بود که اگر قبل از قطعنامه 598 یک سال زودتر آتش بس را پذیرفته بودیم تا امروز جنگ ادامه داشت. چون هیچ سند محکمی نداشت. امروز می‌بینیم که در برجام چند مشکل در بحث‌های اقتصادی بود که ترامپ از آن سوءاستفاده می‌کند. در سال 67 هم همین گونه بود. اگر ایران آتش‌بس را قبول می‌کرد، بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک جنگ اتفاق می‌افتاد. متاسفانه هنوز برخی از مسئولین حکمت امام را نمی‌توانند بفهمند.

رهبری امام راحل در دوران انقلاب هم بسیار خوب بود. زمانی که شورای سلطنت تشکیل شد، آقای تهرانی رئیس این شورا شد. در پاریس به امام اعلام کردند که شما شورای سلطنت را بپذیرید تا یک گام به جلوتر برویم. امام (ره) این شورای سلطنتی را نپذیرفت. اگر ایشان پذیرفته بودند، انقلابی رخ نمی‌داد. یک بار هم اعلام کردند که آقای تهرانی قصد دارند که به ملاقات امام (ره) بیایند، امام (ره) فرمودند هر وقت از ریاست شورای سلطنتی استعفا دادند، به ملاقات من بیایند. امام ایستادگی کرد تا انقلاب به پیروزی رسید.

منبع: دفاع پرس