کد خبر 93489
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۳

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن این هفته در تلویزیون درباره "زندگی مهدوی(عج) در سایه دعای عهد" سخن گفت ودر ادامه سخنانش درباره "امام زمان(علیه‌السلام)، مهربان‌تر از پدر و مادر" ، "كارهای خیر با نگاه جهانی، نه شخصی و محلّی" ، "حذف مرز و شرط در دعاها" ، "عنایت امام رضا(ع) به زائران" و ... سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت امام رضا(ع) است.

به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، قرائتی اظهار داشت: یك خانمی بود فكرش كج بود. عقیده‌ای به زیارت و توسل و عبادت و اینها نداشت. اهل حجاب و... اصلاً طور دیگری بود. ولی شوهرش مذهبی بود و خودش نبود. به شوهرش گفت: من می‌خواهم مشهد بروم ولی من را دور و اطراف حرم نبر. من را هتل‌هایی ببر كه دور از حرم است، تو هر چه می‌خواهی برو دو لیتر گریه كن. من حال حرم ندارم! من مشهد را می‌خواهم، ولی نه برای حرمش!

شوهر هم گفت: بسیار خوب، زنش را برد و آن هتل را گرفت و خودش هم حرم می‌رفت و زن هم حرم نمی‌رفت. روز آخر كه در ماشین نشستند بیایند، این خانم گنبد را دید. گفت: یا امام رضا، ما حرم نیامدیم اما به ما خوش گذشت. سفر خوشی بود ولو ما زیارت نیامدیم، این را گفت و حركت كردند. در ماشین این خانم خوابش برد. خواب دید كه امام رضا فرمود: همین كه در شهر من به شما خوش گذشت من راضی هستم. ما دوست داریم كه كسانی كه می‌آیند به آنها بد نگذرد. زن از خواب بیدار شد، به شوهرش گفت: برگرد برگرد. گفت: چه شد! گفت: برگرد، برگرد، گفت: آخر چه شد. گفت: برگرد! مگر چه شده؟ گفت: امام رضا گفت كه ولو زیارت نیامدی، زیارت من نیامدی، ولی به تو خوش گذشت من راضی هستم. ببینید روح چقدر بزرگ است، روح چقدر بزرگ است.

از این روح‌ها در جامعه ما هم هست. من كسی را در جمهوری اسلامی سراغ دارم كه به یك نفر گفت: آقا ببین من تو را دوست ندارم. من برای اینكه منافق نباشم به تو می‌گویم. از تو خوشم نمی‌آید اما این كار چون كار تو است انجام بده هرچه هم بخواهی پول به تو می‌دهم. هر امكاناتی هم بخواهی به تو می‌دهم. یعنی اینطور نباشد چون دوستش ندارم، برایش كار راه نیاندازم. من كار كسی را راه می‌اندازم كه دوستم دارد. اینها معامله است. به كسی افطاری می‌دهم كه افطاری داد. برای كسی چشم روشنی می‌برم كه چشم روشنی آورد. برای كسی سوغاتی می‌برم كه با من خداحافظی كرد. او كه با من خداحافظی نكرد. من هم سوغاتی‌اش نمی‌دهم. این تنگ نظری است. روح تنگ است. دعای عهد می‌‌گوید: بزرگ شو. سلام می‌دهی،«عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ». مرز «فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» شرط ابدا«حَیهِمْ وَ مَیتِهِم»!

دعا خیلی ما را بزرگ می‌كند. در دعای عید فطر می‌گوییم: خدایا، «و اسئلك ما سئلك منك عبادك الصالحون»، «عبادك الصالحون» نمی‌گوید عباد صالحی كه فعلاً زنده هستند. یا عباد الصالح دیروز، یا عباد الصالح فردا. یعنی تمام بندگان صالح گذشته، و تمام بندگان صالح امروز، و تمام بندگان صالحی كه هنوز به دنیا نیامدند. هرچیزی كه در طول تاریخ گذشته و حال و آینده بندگان خاص از تو خواستند همه را یكجا، به من بده. دعا خیلی وسیع است، خیلی دعا بزرگ است.

اسم امام رضا را بردیم، چون بحث هم در آستانه شهادت امام رضا پخش می‌شود، از پای تلویزیون یك سلام بكنید با همان سلام ساده «السلام علیك یا علی بن موسی الرضا و رحمة الله و بركاته».