به گزارش مشرق، «عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
شاید بتوان گفت: دشمن شناسی و تهدید زدایی بر مبنای عقلانیت انقلابی مهمترین ویژگی نظام اسلامی است. اگر نظام سلطه بتواند حریف خود را عصبانی کند دومینوی تهدید به حرکت در آمده و سقوط و شکست آن کشور قطعی خواهد بود.
در آستانه برگزاری جشنهای ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، دشمن زخمخورده، در بازی پسابرجامی خود، با سوار شدن بر موج مشکلات اقتصادی کشور و گرههای معیشتی مردم، گفتمانسازی «چالش پرهزینه» را برای واداشتن نظام اسلامی به تمکین از نسخههای مداخله جویانه غرب در خصوص FATF و CFT و پالرمو و… از طریق مطالبه ملی و خواست و اراده مردم ایران در دستور کار قرار داده و برای ایران شرط معین کرده و اجرایی کردن سامانه instex را موکول به قبول FATF و ملحقات آن، توقف فناوریهای موشکی ایران، عدم حمایت از محور مقاومت، عدم دخالت در امور منطقهای و… کردهاست.
بیشتر بخوانید:
بازنشر یک دروغ درباره FATF در یک سایت دولتی
نگاه مسئولان و کارشناسان به ابزار مالی اروپا
اجرای تمام برنامه اقدام FATF شرط اروپا برای اجرای INSTEX
آخرین وضعیت بررسی" CFT" در مجمع
توهین مدعیان اصلاحات به شعور مردم
بعد از خروج امریکا از برجام در تاریخ ۱۸ اردیبهشتماه ۹۷، اروپاییها (بهعنوان لبه دیگر قیچی نظام سلطه، در نقش پلیس خوب با هدف کنترل ایران و پیشگیری از خروج ایران از برجام) تمایل خود را برای حفظ برجام اعلام کرده و ایران نیز ضربالاجل دو سه هفتهای جهت ارائه تضامین لازم برای حفظ منافع ایران در برجام را به کشورهای اروپایی اعلام نمود.
اینک ۹ ماه از آن ضربالاجل گذشته و اروپاییها نهتنها به وعده خود عمل نکردهاند بلکه پا را از حریم برجام فراتر گذاشته و اجرای تعهدات خود را موکول به شروط متعدد کردهاند. و، اما نکته مهمتر اینکه طرف اروپایی با زیرکی و شیطنت موفق به دادن آدرس عوضی شده و تمام تعهدات و تضامین فرضی خود در حفظ برجام را منحصر در تبادل مالی کرده و عملاً سبب ایجاد غفلت طرف ایرانی از وظایف متعدد دیگر اروپا در برجام شده است. باجخواهی آشکار و علنی و صدور بیانیه مداخلهجویانه دولتهای مستکبر اروپایی بهعنوان بخشی از نظام سلطه به این دلیل است که در «به صدا درآمدن ناقوس مرگ لیبرالیزم غربی»، «پایان هژمون غرب»، «انتقال کانونهای قدرت از غرب به شرق»، «وحشت از فروپاشی رژیم صهیونیستی» و… جمهوری اسلامی را مقصر اصلی میدانند.
اینکه غرب برای پوشاندن خشم و کینه خود از پیشرفتهای شگفتآور ایران، سناریوی فرار به جلو را انتخاب کرده و به رغم شکستهای هزارباره باز به باجخواهی رو آورده حداقل دو دلیل روشن دارد. غرب در وهله نخست به دنبال تصمیمسازی از طریق مرعوبکردن مسئولان ایرانی و به تسلیم کشاندن آنان هستند تا به این ترتیب مسیر را برای ادامه مذاکره و قبول شرایط ظالمانه و تحمیلی غرب در باره همه موضوعات مورد نظر آنان است و در وهله دوم هم در پی آن هستند با تعقیب استراتژی «چالش - مقاومت»، ضرورت تسلیم شدن در برابر خواستههای نامشروع و غیرقانونی و غیرحقوقی اروپا از راه تبدیل این استراتژی به مطالبه ملی و مردمی، به نظام تحمیل کنند.
برخی افراد (کوته اندیشان، خوش باوران، غربزدگان، مرعوبین و عیاشانِ سیاسی در کنار عناصر نفوذی و عوامل دشمن) عقلانیت را در این میدانند که چالش با دشمن و قدرتها هزینه دارد (البته) اشتباه میکنند، چالش هزینه دارد، اما سازش هم هزینه دارد (و هزینههای فراوان مادی و معنوی سازش به هیچ وجه با هزینه چالش قابل مقایسه نیست).
هزینهای که در چالش عقلانی و انقلابی برای دفاع از سه عنصر کلیدی شامل:
۱ - «حفظ منافع مالی و اقتصادی راهبردی بهعنوان منافع ملی استراتژیک»،
۲ - «غرور و عزت اسلامی و انسانی بهعنوان سرمایه ملی» و
۳ - «سابقه تاریخی و درخشان ایرانیان در مبارزه با استعمار بهعنوان هویت ملی» پرداخته میشود بسیار ناچیز و قابل تحمل است و در نقطه مقابل در سازش، منافع زودگذر که در واقع منفعتنما هستند دقیقاً «هویت ملی»، «منافع ملی استراتژیک» و «سرمایه ملی» هدفگیری و لگدمال شده و چه بسا که به نابودی یک ملت و یک فرهنگ بیانجامد.
کدام عقل سلیم، تحقیر و تسلیم در برابر زورگویی دشمن را به بهانه منافع زودگذر و نفت در برابر غذا تجویز میکند؟ ذلت پذیری و تسلیم زورگویی نظام سلطه شدن با کدام تجربه تاریخی سازگار است؟ ترجیح چرب و شیرین دشمن در قفس با کدامین سیره اهلبیت علیهمالسلام مطابقت دارد؟ بر باد دادن استقلال اقتصادی و فرهنگی و سیاسی یک کشور به بهانه حل معضلات مالی با کدام منطق عقلی سازگار است؟ بازگشت به دوران تفرعن شاهنشاهی و زیر پا گذاشتن عزت ملی و افتخارات تاریخی ایران با فرهنگ ناب محمدی، علوی، فاطمی، حسینی و مهدوی چه تناسبی دارد؟ چرا برخی از سستکمربندها و وادادگان سیاسی و دلدادگان به غرب بر شکستن روحیه مقاومت و ایستادگی ملت قهرمان ایران و تسلیم زورگویی دشمن شدن اصرار دارند؟ سادهلوحان و خوشباوران باید صریحاً به ملت پاسخ گویند که آورده تسلیم زورگویی دشمن چیست؟ مگر دیروز گفته نشد نتیجه گفتوگو و مذاکره با دشمن رفع همه تحریمها و چرخیدن چرخ اقتصاد و رونق معیشت مردم است آیا شد؟ مگر مروجان اشرافیت نمیبینند که اینک نظام سلطه گستاخی را به جایی رسانده که رسماً با صدور بیانیه در امور داخلی ما دخالت میکند و انجام وظایفش را به تسلیم شدن ایران و سازش در برابر نظام سلطه مقید کرده است؟ همه باید بدانند که کوچک نشان دادن قدرت درونی ملت و بزرگنمایی دشمن شکست خورده و رو به اضمحلال غرب هم حماقت است و هم خیانت به آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی.