مروری بر رفتار برخی ستاره‌های رو به افول فوتبال و ورزش کشور نشان می‌دهد برای دیده شدن و چند کلیک، هر کاری می‌کنند و گاه وارد موضوعات امنیتی و راهبردی نیز می‌شوند.

سرویس ورزش مشرق، این روزها، فضای مجازی تبدیل به عرصه‌ای برای بروز هر رفتار متعارف و نامتعارفی شده است. رها شدگی و عدم پاسخگویی در قبال رفتارها، باعث شده تا هر کس، هر چه بخواهد بگوید و کسی نیز نپرسد که مبنای این رفتارها و گفتارها چیست و تبعات آن برعهده چه کسی. این نیز از عوارض تکنولوژی زدگی و ورود ناگهانی فناوری‌های نوین، بدون زیرسازی و تعریف درست آن در کشور است که قدمتی طولانی دارد و مربوط به دیروز و پریروز نیست.

در این بین، مروری بر رفتارشناسی برخی ستاره‌های رو به افول ورزش و به خصوص فوتبال، دلالت بر یک از هم گسیختگی و به هم ریختگی عجیب در این حوزه دارد که این روزها می‌توان موردی از آن را در شبکه‌های اجتماعی دید. ستارگانی پولکی که در صورت عدم پرداخت درصدهای ناقابلی از قراردادهای میلیاردیشان، زمین و زمان را به هم می‌دوزند و هیچ اصل و مرامی را جز پول نمی‌شناسند، این روزها چنان از مردم و مردمی بودن سخن می‌گویند که فراموش می‌کنی تا دیروز، چگونه برای منافع شخصی، منافع تیم یا حتی کشور خود را نادیده گرفته بودند. سلبریتی هایی مردمی شده‌اند که در دعواهای شخصی، منافع ملی را در جام جهانی با لگدی پرتاب شده، تعویض کرده بودند و امروز از مردم و مردمی بودن سخن می‌گویند!

در عصر مجازی، کمتر کسی می پرسد که آنانی که دم از مردم می‌زنند و "ما" می‌کنند، در چه برج‌ها و ویلاهایی زندگی می‌کنند و این پول از کجا آمده است. به هر حال، آن بازیکن یا مربی که خود را دغدغه مند مردم نشان می‌دهد، کجای زندگی پرتجمل و لوکسش به زندگی عموم مردم نزدیک است و اصلاً چه نسبتی با مردم دارد؟ در این وانفسا، دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

در این زمینه بیشتر بخوانید:

دغدغه سلبریتی‌های ورزشی؛ واقعی است یا مجازی؟

این مطلب، البته به معنای دفاع از وضعیت اقتصادی و معیشتی کنونی و نابه‌سامانی در اداره امور جاری کشور نیست؛ اما همانگونه که ورود اهالی سیاست به محیط فوتبال را بر نمی‌تابیم، باید بدانیم ورود به عرصه‌ای که هیچ سواد و درکی از آن وجود ندارد، نتایج نامطلوبی در پی دارد. چگونه یک مربی که حتی مدرک ساده مربیگری ندارد؛ اما در آن جایگاه نشسته و به خود اجازه می‌دهد درباره موضوعاتی سخن بگوید که حتی اولیات آن را نمی‌داند؟

آیا می‌توان انتظار داشت کسی که در حوزه کاری اش فاقد تحصیلات و مدارک معتبر است، درباره سایر حوزه‌ها که پیچیدگی و تخصص خاص خود را می‌طلبد، اینچنین بی محابا سخن بگوید! این اوج سطحی بودن و عامی رفتار کردن یک سلبریتی به ظاهر مردمی با زندگی لوکس و لاکچری است!

اینجاست که باید مشکوک شد و به تحلیل ورای این مطالب و صحبت‌ها رسید؛ شهوت دیده شدن! بازیکن و مربی رو به افولی که این روزها در بدترین دوران فنی خود هستند، نیاز به لایک گرفتن و دیده شدن دارند. این نیز موجب می‌شود تا وارد عرصه‌هایی شوند که موجب بیشتر دیده شدن آنها بشود و چه عرصه‌ای جذاب‌تر و خاص تر از سیاست و فروعات آن؟

مربی تیمی که تا کنون در هیچ تجربه فنی موفق نبوده و همواره فانوس به دست بوده یا بازیکنی که مدت هاست دیگر ظهور و بروز سابق را ندارد و کسی از او یاد نمی‌کند، این اظهارات موجب می‌شود تا بار دیگر زنده شوند؛ اما به چه قیمتی؟

سلبریتی های فوتبال و ورزش کشور می‌توانند با نمایش توانمندی و درایت خود در محیط تخصصی، همیشه دیده شده و مورد توجه افکار عمومی باشند؛ اما پیمودن مسیر کنونی برای جلب توجه، راهی است که بی تردید، به ترکستان می‌رود و هیچ نتیجه‌ای در برنخواهد داشت. بدنامی، راهی برای دیده نشدن نیست!