قاب های ماندگار زیادی از تو به یادگار باقی مانده است. تصاویری از این ۱۶ سال را با هم مرور کنیم.
رحمتی: درباره این ۱۷ سال فقط میتوانم بگویم انگار همین دیروز و پریروز بود.
با فجرسپاسی شروع کردی و بعد هم سپاهان و استقلال و مس و دوباره سپاهان و استقلال و پیکان و باز استقلال. تقریباً همه مسیرها به استقلال ختم شد. اگر بخواهی به عملکرد خودت در لیگ نمره بدهی چه نمره ای به خودت میدهی؟
رحمتی: میشود گفت مردود نیستم.
اغراق نیست اگر بگوییم بهترین دروازهبان تاریخ لیگبرتر ایران هستی
رحمتی: نظر لطف شماست. ولی خیلی سخت بود. از زمانی که به فجر رفتم به عنوان سرباز صفر. زیر نظر استاد یاوری. یک سال خیلی سخت را گذراندم تا اینکه به بازی آخر لیگ آزادگان رسید و ما حتی با مساوی هم به لیگ دسته ۲ میرفتیم. ظهر بازی آقای یاوری به من گفت میخواهم از تو استفاده کنم فقط حواست باشد. اگر پاس رو به عقب گرفتی سر توپ نزنی و استپ سینه نکنی و...
پس از همان زمان جوگیر بودی!
رحمتی: جوگیر نه ولی اعتماد بنفس بالایی داشتم. جوان هم که بودم. به من گفت اگر این کار ها را بکنی دقیقه ۱۰ هم باشد تعویضت میکنم. خداروشکر آن بازی را بردیم و سپس با آقای پیروانی ادامه دادیم و همان فصل قهرمان جام حذفی شدیم.
غلام پیروانی به جوانی کم نام و نشان اعتماد کرد.
رحمتی: بله. بعد از قهرمانی جام حذفی اتفاقی تلخ برایم افتاد وخواهرم را از دست دادم. وقتی به شیراز برگشتم آقای پیروانی حق پدری را بر گردن من ادا کردند.
یادم هست ناصرخان حجازی گفته بود این دروازه بان خیلی خوش استیل است.
رحمتی: ببینید آقای فردوسیپور بازی بعد از فجرسپاسی و استقلال رشت انقدر تیم ناصرخان به ما فشار آورد در چندثانیه دو سیو داشتم. این مصاحبه ناصرخان خیلی در مسیر فوتبالی من نقش داشت و بعد از آن همه به من نگاهی دیگر می کردند.
در اولین بازی هم از مجید بصیرت پنالتی گرفتی و باعث شدی فوتبال را کنار بگذارد.
رحمتی: اتفاقاً آقا مجید همیشه در سپاهان با من سر این مساله شوخی میکرد و میگفت تو باعث شدی من فوتبال را کنار بگذارم!
دومین بازی در لیگ برتر جلوی ابومسلم فرهاد کاظمی درخشان بودی و دو پنالتی مهار کردی. سپس ششمین بازی جلوی پاس از خطیبی و نکونام پنالتی گرفتی. جواد کمتر پنالتی از دست میدهد. تو کل دوران فوتبال نونام تو و دیگو آلوس موفق شدید مانع گل شدن پنالتی جواد شوید.
رحمتی: بین بازی سپاهان و ابومسلم رفت و برگشت با السد بازی داشتیم که رفت و برگشت ۱-۱ شد و به پنالتی کشید و من یک پنالتی هم نتوانستم مهار کنم و تقریباهمه را خلاف جهت رفتم. سپس کلی از شاغلام انتقاد شد که چرا به این جوان فرصت دادید و من بازی بعدی دوباره دو پنالتی مهار کردم.
تاکنون چند پنالتی مهار کردی؟
رحمتی: حدود ۵۷.
از عنایتی هم خوب پنالتی میگرفتی!
رحمتی: بله سه بار پنالتی زده و هر سه تا را گرفتم.
من ۵ پنالتی به سمتت بزنم چندتا را میگیری؟!
رحمتی: یکیش!
نه جدی!
رحمتی: دوتا! آخه شما خوب میزنید!
خودت هم زمانی پنالتی میزدی
رحمتی: بله خراب هم میکردم!
در ادامه رحمتی گفت: یکی از بدترین تصمیماتی که تاکنون در فوتبالم گرفتم این بود که خیلی عجولانه تصمیم گرفتم و در اولین مقطع حضورم به سپاهان رفتم. بدون مشورت و تحقیق. بالاخره آقای پطروسیان دروازه بان بزرگی بود و بین هواداران هم محبوب بود. ذخیره ایشان شدم.
در دوران حضورت در سپاهان هادی عقیلی دو گل به خودی به تو زد.
رحمتی: در جلسه آنالیز فنی آقای اردلان به آقای کاظمی گفتند مهدی اگر عقب تر بود گل به خودی نمیخورد. آقای کاظمی هم گفت عقب تر بود چیپ می انداخت بالای سرش و بازی با ذوب همین اتفاق افتاد!
سپس به استقلال رفتی و آن زمان هم طالبلو دروازه بان فیکس استقلال بود. اگر به عقب برگردی با توجه به حواشی حضور دو دروازهبان هم سطح باز هم همان تصمیم را میگیری؟
رحمتی: سخت بود. هرکدام بازی نمیکردیم تیمملی را از دست میدادیم.
درسته دو رقیب که مدعی حضور تیم ملی بودید نباید رفتار صمیمانه هم داشته باشید. اما بعضی مواقع خیلی علنی میشد.
رحمتی: جوان بودیم آقای فردوسیپور! این جنگ ها هم بیشتر در سال دوم به وجود آمد. من در تیم ملی فیکس بازی می کردم و از ۷ فروردین جلوی قطر (زمان قلعهنویی) بازی کردم و یاد هست یک بر صفر با گل نیکبخت بردیم. وقتی به استقلال برگشتم ایشان (مرفاوی) من را بازی ندادند و وقتی گفتم تیم ملی را از دست می دهم به من گفتند مربی تیم ملی به تو اعتقاد دارد. من به تو اعتقاد ندارم. این اتفاقات می افتاد که...
برای همین قهر کردی؟
رحمتی: آخرین بازی لیگ بود و قراردادم هم تمام شده بود و قرار بود من بازی کنم. بازی آخر با پیکان در آزادی بود که اگر میبردیم قهرمان میشدیم. من وقتی فهمیدم در ترکیب اصلی نیستم ساکم را جمع کردم و رفتم.
برگردی باز هم قهر می کنی؟
رحمتی: نه عین بچه ای خوب روی نیمکت مینشینم!
تا رسیدیم به این بازی (دربی معروفی که پرسپولیس با گل های معدنچی و مرحوم اولادی پیروز شد). پس از آن دو ماه نیمکت نشین بودی و در نهایت هم از استقلال جدا شدی. چقدر این مسابقه در این اتفاقات تاثیر گذاشت؟
رحمتی: من تا قبل از این بازی بیشتر بازی ها را بازی کردم و خوب هم بازی کردم. من واقعاً در این صحنه فکر کردم اوت برای ماست مگرنه مانع به اوت رفتن توپ میشدم. این اشتباه رخ داد و اولین دربی من هم بود و جو سنگینی داشت.
در آن دو فصل کم بازی کردی ولی انتخاب خوبی هم داشتی. مثلاً انتخاب مس برایت خوب بود و دوباره به اوج برگشتی. با قلعه نویی و مظلومی و حضور در آسیا و...
رحمتی: آن مقطع از مس و پاس همدان پیشنهاد داشتم. میتوانم بگویم دو سال از بهترین سال های فوتبالم را در کرمان بودم. به دور از استرس و حاشیه.
خیلی زود با مس به تهران برگشتی و به استقلال رسیدی. مقابل طالب لو و ناصرخان. این پنالتی معروفی که در آن بازی گرفتی. انصافاً به چه کسی علامت نشان دادی؟!
رحمتی: پیروز قربانی.
در ادامه دوباره به سپاهان برگشتی. در لیگ نهم. گلر شماره یک تیم ملی بودی و دوباره زیر نظر امیر قلعه نویی در سپاهان و این بار مدعی قهرمانی بودید.
رحمتی: روزی که از سپاهان رفتم به جز آقای ساکت مابقی رفتار بدی با من داشتند و برای جوان ۲۱ ساله بابت پولی که نگرفته بود ۴۰ میلیون تومن پول فراهم کردن سخت بود. خیلی از مسئولان سپاهان از در پشتی خارج میشدند تا مرا نبینند. حق هم داشتند اما برخوردشان با من مناسب نبود. با خودم عهد کردم جوری به این تیم برگردم تا سرم بالا باشد. با سپاهان عملکرد خوبی هم داشتیم و می توانستیم قهرمان آسیا شویم.
بازی با پرسپولیس در برف...
رحمتی: شرایط خوبی نداشتم. در تیم ملی بودم اما شرایط در سپاهان خوشایند من نبود. رحمان احمدی بازی میکرد. قبل از این بازی قرار شد من بازی کنم. استرس داشتم زیرا دو بازی قبلی رحمان گل نخورده بود. دو ساعت قبل بازی برف گرفت و زمین به این روز افتاد. حتی مصدوم هم شدم اما برف باعث شد بی حس شود و به بازی ادامه دادم.
سپس دوباره به استقلال برگشتی. دورانی که شاید مطابق میلت در آنجا سپری نکرده بودی.
رحمتی: اوایل با یک سری حواشی که برایم به وجود آمده بود و آدم های ساده لوح و کوته فکر می توانند به این فکر کنند که من شرط گذاشتم طالبلو نباشد. باید تاسف خورد به حال فوتبال و مدیری که بازیکن برایش تصمیم بگیرد. من دروازه بان فیکس تیم ملی بودم و دلیلی برای این کار نبود.
بازی دربی معروف ایمون زائد و اتفاقات آن...
رحمتی: شب قبل از آن بازی یک روز کامل در بیمارستان و زیر سرم بودم و اصلاً شرایط روحی خوبی نداشتم. اینجا صحنه گل دوم را اگر ببینید آقای کریمی توپ را خواست و من هم توپ را به او دادم. شاید اگر تجربه الان را داشتم یقه اش را میگرفتم و دعوا راه می انداختم!
سپس با امیر قلعهنویی به مشکل برخوردی و به پیکان رفتی.
رحمتی: من با ایشان مشکل نداشتم و یک سری از اطرافیان ایشان بودند که حضور من در استقلال اذیتشان میکرد.
چه اذیتی؟
رحمتی: یک سری از اخلاق ها در من نیست. مثلاً خبرچینی و چاپلوسی را دوست ندارم. یک سری آدم اطراف ایشان بودند و این کار ها را می کردند و من با ایشان مشکل داشتم نه امیرخان. می خواستم از آن حواشی دور شوم و به جایی بروم که در آرامش به فوتبالم ادامه دهم.
می گفتند تیم پیکان را رحمتی بسته
رحمتی: روزی که سر تمرین پیکان رفتم، نصرتی، فشنگچی، دقیقی، سیدعلی حسینی، آرمان قاسمی با من سر تمرین بودند. این ۶ سهمیه لیگ برتری که ما داشتیم. وقتی سر تمرین پیکان رفتم اینها بودند من چه کسی را بیاورم؟
سفارش هم نکردی؟
رحمتی: من فقط آقای ساموئل را با خودم به پیکان بردم. پیش می آید. من با آقای قلعه نویی خیلی درباره این مسائل صحبت می کردم. مثلاً امیرخان می پرسیدند به نظرت فلانی را بازی بدهم یا نه. همیشه سعی کردم از همه بیشتر تمرین کنم از همه بیشتر تلاش و کوشش کنم. من هرگز نفهمیدم پسرم علی که ۷ ساله شد. روزی که عطا پسرم به دنیا آمد من در دروازه تیم ملی بودم. ما از زندگی خود هیچ نفهمیدیم و بعد از فوتبالمان هم با مشکلات کمر درد و زانو درد و … مطمئناً چیزی از زندگیمان نفهمیدیم.
قراردادت باید رند یا ضریبی از ۱۱ باشد؟
رحمتی: به خدا قسم اینطوری نیست. یک بار آقای ساکت ماهیانه حقوقم را حساب کردیم و در نهایت به مبلغ ۴۴۴ میلیون تومان رسیدیم. این حرف ها بعد از آن به وجود آمد.
دوباره با رفتن قلعه نویی به استقلال برگشتی و این بار چالشی جدید به نام حسین حسینی. خودت هم در مصاحبه ای گفتی از این داستان دو دروازه بان هم سطح ضربه خوردی. تو روی نیمکت نشستی و اعتراض هم نکردی و با تمرین دوباره جایگاهت را بدست آوردی.
رحمتی: خیلی برایم سخت بود. سه شبانه روز نه چیزی خوردم نه خوابیدم. در خلوت خودم و صحبت با دوستان، مطح شد از استقلال بروم. سختم بود که دوباره استقلال را ترک کنم. مرد این میدان هستم و می خواهم دوباره جایگاهم را بدست آورم. جا دارد از آقای شفر تشکر کنم. روز اول با چهره ای اخمو به سراغ من آمد و گفتند که تو با ۵ مربی دعوا کردی. گفتم یعنی کتک کاری؟ گفت بالاخره دعوا کردی. روزی که من به تهران آمدم به من گفتند استقلال است و تیمی پرطرفدار و شرایط خوبی هم ندارند و یک نفر هم هست باید مراقبش باشی. من کاری به حرف دیگران ندارم و چیزی را که ببینم درباره اش تصمیم میگیریم. این برای من انگیزه ای شد تا دوباره انرژی بگیرم و جایگاهم را بدست آورم.
قبول داری دو دروازه بان خوب و سطح بالا نباید در یک تیم باشند؟
رحمتی: نه قبول ندارم
یک نفر بالاخره ضربه می خورد.
رجمتی: بر منکرش لعنت! همان مقطع ۷ ماه که من نیمکت نشین بودم چندین کیلو وزن کم کردم. من آدم دیگری شدم و تحولی در زندگی ام ایجاد شد.
الان حسینی دارد ضربه می خورد چرا باید دو گلر خوب در یک تیم باشد؟
رحمتی: طبیعی است. من نگفتم یکی ضربه نمی خورد.
پس چرا گفتی مشکلی نداری که دو دروازه بان هم سطح در یک تیم باشند؟
رحمتی: من نگفتم!
الان حضور دو دروازه بان هم سطح در یک تیم را قبول داری؟
رحمتی: همه جای دنیا دو گلر خوب دارند که سطح یکی کمی پایین تر است و ذخیره است.
آن شب برنامه نود و خنده های آقای ملکی که بهترین خنده تاریخ نود بود. شب عجیبی بود و باور اتفاقاتی که افتاد برای من هم خیلی خوب بود
رحمتی: بگذریم بهتره!
در این مقاطعی که در لیگ حضور داشتی کم در داخل بازی وارد مسائل حاشیه ای می شدی. زمان بازی با تراکتور اما با قلعه نویی درگیر شدی.
رحمتی: اتفاقی بود که قشنگ نبود و خودم هم صحنه هایش را دیدم راضی نبودم. به عقب برگردم دیگر این کار را نمی کنم. دیگر بزرگ شدم!
بهترین بازی ات در لیگ برتر؟
رحمتی: دربی ۱-۱ مقابل پرسپولیس که در دقیقه ۹۵ گل خوردیم از بازی های خوبم بود.
بهترین سیو؟
رحمتی: استقلال-سایپا که بعدش هم به تیر دروازه برخورد کردم. یک سیو هم مقابل سیاه جامگان که بهترین سیو سال شد.
بدترین بازی؟
رحمتی: تنها بازی که اصلاً دوست ندارم حتی آن را ببینم بازی با السد در استادیوم آزادی که ۳بر۱ باختیم.
بدترین اشتباه؟
رحمتی: سپاهان-شموشک که هادی عقیلی طبق معمول به من با سر پاس داد و آمدم جلوی کرنر شدن توپ را بگیرم که فوروارد توپ را گرفت و گل کرد. آن سوتی من زندگی او را تغییر داد و قراردادش هم تمدید شد.
بدون تردید بهترین دروازه بان تاریخ لیگ برتر هستی و در این دوره هم سه مقطع اخیر جام جهانی را از دست دادی. حسرتش را نمیخوری؟
رحمتی: در زندگی ام حسرت چیزی را نخوردم. اگر چیزی قرار باشد اتفاق بیفتد و در سرنوشت آدم باشد اتفاق می افتد. با الجزیره بازی داشتیم و سرمربی شان آقای زنگا به من گفت من هم سه دوره جام جهانی را از دست دادم ولی در ۴۰ سالگی به تیم ملی دعوت شدم و به جام جهانی رفتم. تو هم تلاشت را بکن و شاید این اتفاق برای تو هم بیفتد.
برای خودت آینده ای در تیم ملی متصوری؟
رحمتی: اصلاً فکرش را نمی کنم
به عقب برگردیم باز هم از تیم ملی خداحافظی می کنی؟
رحمتی: با این تجربه؟ نه این کار را نمی کردم.
تشکر از مهدی رحمتی عزیز.
رحمتی: شب خاطره انگیزی شد و متشکرم.
فیلم کامل صحبت های رحمتی در برنامه ۹۰ را در دو بخش در زیر ببینید: