شیطان همانجائی است که نزدیک به صراط مُستقیم است و از همین جاها سراغ مؤمنان می‌آید.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - افرادی که ضمیر خود را برای پاک بودن و رُشد و تعالی همواره آماده نگه می‌دارند، جویای رضایت معبود خویش هستند و سعی در گام برداشتن در صراط مُستقیم را هماره مدّ نظر دارند. صراط مُستقیم خداوندی همان مسیری است که پروردگار تبارک و تعالی برای دعوت انسان‌ها به آن یکصدو بیست و چهار هزار نبی و امامان معصوم علیهم السلام را راهنمای آنان قرار داد و نعمتش را در آن طریق به بندگانش عطا فرمود.

در آیه‌ی ششم سوره‌ی مُبارکه ی حمد، از خداوند درخواست هدایت به صراط مُستقیم می‌شود.«إهدِنَا ألصِراطَ ألمُستقیمِ». صراط مُستقیم الهی با هدایت خاص الهی مُحقق می‌شود و خداوند کسانی را که زمینه مُناسب را در خود داشته باشند به این مسیر هدایت می‌کند. آیه‌ی بعدی (صِراطَ ألَّذینَ أنعَمتَ عَلَیهِم…) به روشنی بیان می‌دارد که صراط مُستقیم راهی است که مخصوص بندگانی است که خُداوند به آنها نعمت عطا فرموده است.«وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا؛ و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی از پیامبران و صدّیقان و شهیدان و شایستگان خواهند بود که خدا به آنان نعمت [هدایت، ایمان، اخلاق و عمل صالح] داده؛ و اینان نیکو رفیقانی هستند».(سوره‌ی مُبارکه نساء، آیه‌ی ۶۹). از این آیات الهی این برداشت را می‌توان نمود که نعمات ذکر گردیده که به پیامبران، صدّیقین، شهدا و صالحین عطا شده است، اعظم نعمات خداوند است که حضرت حقّ جلّ و علی تأکید دارد که انسان در هر روز با خواندن نماز چندین بار این نعمات را از او مسئلت نماید و طلب کند. افضل این نعمات هدایت است و هدایت یعنی قرار گرفتن در طریق انبیا عظام علیهم سلام الله. و این هدایت نیز تنها از طریق ولایت و محبّت پیامبر (ص) و اهل بیت با کرامت ایشان و ائمه‌ی هُدی علیهم السلام ساری و جاری می‌گردد. امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در فرازی از حدیث معروف و بلند معرفت به نورانیّت که در جلد بیست و ششم کتاب شریف بحار الانوار مرحوم علّامه ی مجلسی قُدّس سرّهُ از سلمان فارسی رحمت الله علیه نقل گردیده است با اشاره به آیه‌ی شریفه‌ی أهدِنَا ألصِّراطَ ألمُستَقیمِ می‌فرمایند: «من مقصود از صراط مُستقیم هستم».

بیشتر بخوانید:

چگونه «صراط مستقیم» را انتخاب کنیم؟

همچنین ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی در کتاب تفسیر خود از حضرت امام جعفر بن مُحمّدٌ ألصادق علیهما السلام در خصوص نعمت ذکر شده، روایت نموده که فرمودند: «نَحنُ وَ أللهِ نِعمَةَ أللهِ ألَّتیِ أنعَمَ أللهُ بِهَا عَلی عِبادِهِ وَ بِنَا یَفوُزَ مَن فَاز؛ قسم به خدا مائیم نعمت خدای تعالی که انعام فرمود بر بندگان، و به سبب ما رستگار می‌شود هر که رستگار شد». آیات شصتم و شصت و یکُم سوره‌ی مُبارکه ی یاسین دو ویژگی را برای صراط مُستقیم مطرح می‌سازند. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ۶۰ وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ۶۱: ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بی تردید دشمن آشکاری برای شماست؟ ۶۰ و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم ۶۱». یک ویژگی، عدم تبعیّت از شیطان بدلیل دُشمنی آشکاری است که با انسان دارد و دیگری بندگی خدا نمودن که همان صراط مُستقیم است می‌باشد. از این آیه معلوم می‌گردد که شیطان همانجائی است که نزدیک به صراط مُستقیم است و از همین جاها سراغ مؤمنان می‌آید. کسی که از جاده بیرون رفته است که دیگر نیاز نیست شیطان به سُراغش برود، شیطان بیاید با او چه کند؟ شیطان می‌گوید: «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیم» (سوره‌ی مُبارکه اعراف، آیه‌ی ۱۶). بر اساس این آیه ابلیس می‌گوید که بر سر صراط مُستقیم می‌نشیند و برای مثال افراد مؤمن را هنگام نماز و یا قرائت قرآن و یا مجالس عزاداری و یا هرجاکه مؤمنی برای انجام اُمور خیری نیّت خالصی می‌کند شروع به وسوسه می‌کند و به سمت گمراهی می‌کشاند.

از آنجا که انسان یک موجودی است که بِالذّاته در پی تکامل است، پس بنابراین سیر تکاملی را می‌تواند به اختیار برگزیند و چون صراط مُستقیم همان راه تکامل و تعالی انسان به سمت عالی‌ترین مقصد که معرفت الله است می‌باشد، از خداوند پیمودن همان صراط را درخواست می‌نماید. از این نکته این معنا نیز مُستفاد می‌شود که یکی از ویژگی‌های صراط مُستقیم سمت و سو و جهت داشتن آن است. امام ابوعبدالله جعفر بن مُحمّدٌ ألصاق علیه السلام در روایتی که در کتاب معانی از ایشان نقل گردیده است در مورد مفهوم صراط ألمُستقیم فرموده اند: «صراط مُستقیم، طریق بسوی معرفت خدا است، و این دو صراط است، یکی صراط در دنیا، و یکی در آخرت، امّا صراط در دنیا عبارتست از امامی که اطاعتش بر خلق واجب شده است. و امّا صراط در آخرت، پُلی است که بر روی جهنم زده شده، هر کس در دنیا از صراط دنیا بدرستی رد شود، یعنی امام خود را بشناسد، و او را اطاعت کند، در آخرت نیز از پُل آخرت به آسانی می‌گذرد، و کسیکه در دنیا امام خود را نشناسد، در آخرت هم قدمش بر پُل آخرت می لغزد، و بدرون جهنم سقوط می کند».

شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در کتاب امالی خود از حضرت امام مُحمّد باقر علیه السلام نقل می‌کند که ایشان از قول پدران بُزرگوارشان فرمودند: «رسول خُدا صلّی أللهُ علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: یَا عَلِیُّ (ع) مَا ثَبَتَ حُبُّکَ فِی قَلْبِ اِمْرِئٍ مُؤْمِنٍ فَزَلَّتْ بِهِ قَدَمُهُ عَلَی اَلصِّرَاطِ إِلاَّ ثَبَتَتْ لَهُ قَدَمٌ حَتَّی یُدْخِلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِحُبِّکَ اَلْجَنَّةَ. ای علی (ع)! محبّت و دوستی تو اگر در قلب مؤمنی قرار گرفت، هنگام گذشتن از صراط اگر یک پای او بلغزد پای دیگرش ثابت می‌ماند تا اینکه خُداوند او را بخاطر محبّت تو وارد بهشت می نماید».

بیشتر بخوانید:

روایت رهبر معظم انقلاب از کسانی که همهمه جهنم را نمی‌شنوند

در آیات ۱۵۱ الی ۱۵۳ سوره‌ی مُبارکه ی انعام می‌بینیم که حضرت حقّ جلّ و علی بصورت کاملاً آمرانه مُسلمانان را به اعمالی که مُنتهی به صراط مُستقیم می‌گردد فرمان می‌دهد: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ۱۵۱ وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَی وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ۱۵۲ وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ۱۵۳ بگو: بیایید تا آنچه خدا بر شما حرام کرده همه را بر شما بخوانم، و آن اینکه به هیچ وجه شرک به خدا نیاورید، و به پدر و مادر احسان کنید، و دیگر اولاد خود را از بیم فقر نکشید، ما شما و آنها را روزی می‌دهیم، و دیگر به کارهای زشت آشکار و نهان نزدیک نشوید و نفسی را که خدا حرام کرده (مُحترم شمرده) جُز به حق به قتل نرسانید. خدا شما را به این اندرزها سفارش نموده، باشد که تعقل کنید. ۱۵۱، و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید جز به آن وجه که نیکوتر است تا آنکه به حدّ رشد و کمال رسد. و به راستی و عدالت، کیل و وزن را تمام بدهید. ما هیچ کس را جز به قدر توانایی او تکلیف نکرده‌ایم. و هرگاه سخنی گویید به عدالت گرایید هر چند درباره خویشاوندان باشد، و به عهد خود وفا کنید. این است سفارش خدا به شما، باشد که متذکر و هوشمند شوید. ۱۵۲، و این است راه راست من، از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که موجب تفرقه شما از راه اوست متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، شاید پرهیزکار شوید. ۱۵۳».

علیرغم لحن آمرانه ای که این آیات دارند ولی در پایان آیه‌ی ۱۵۱ خُداوند باب بحث تعقل را در خصوص این مواردی که موجبات راهنمایی انسان را به سوی صراط مُستقیم فراهم می‌آورند را می‌گشاید و این نشان دهنده ی اینست که انسان می‌تواند با اختیار و در سایه سار بهره گیری از عقل این مسیر را بپذیرد و یا نپذیرد و نوع بیان توصیه به تعقل مُشخص می‌نماید که پروردگار مُتعال خواهان اینست که انسان‌ها با عقل و حکمت ورود در این مسیر را قبول نمایند. در تاریخ آمده است که دو نفر از سران مدینه به حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم رسیدند. همین که حضرت (ص) این آیات رابرای آنان تلاوت فرمودند، آنها مُسلمان شدند و درخواست مبلّغ کردند. پیامبر (ص) نیز «مُصعب‌بن عمیر» را همراهشان فرستادند, و این زمینه‌ای شد برای تشرف مردم مدینه به دین مُبین اسلام. پر واضح است که آن دو نفر پس از شنیدن آیات به تفکر پیرامون نکات مطرح شده در مفاهیم والای آیات پرداخته بودند و چون مباحث مطروحه را مُنطبق با عقل و منطق یافتند به اسلام گرویدند. نکته‌ی دیگر در متن آیه‌ی ۱۵۳ است که خداوند با توجه به زمینه هائی که در دو آیه‌ی قبلی شرح می‌دهد، صراط مُستقیمش را مُعرّفی می‌نماید و از تبعیت کردن از راه‌های دیگر نیز نهی می‌فرماید و در ادامه پرهیزگاری و تقوی پیشگی را برای انسان با قید شاید مطرح می‌سازد.

اُمید آنکه همواره بتوانیم در صراط مُستقیم خُداوندی باشیم و با داشتن محبّت و ولایت حضرات ائمه معصومین علیهم السلام برخوردار از نعمات الهی در دنیا و آخرت گردیم. ان شاءالله

نویسنده: علی لاجوردی