به گزارش مشرق به نقل از فارس، در شب اول ماه ربیعالاول سال سیزدهم بعثت، حادثهای شگفت روی داد که خداوند متعال به
خاطر این حادثه به فرشتگان خود مباهات میکند، این شب تاریخی را که حضرت علی علیهالسلام در جایگاه پیامبر اکرم (ص) و برای نجات جان او در بسترش خوابید، «لیلة المبیت» مینامند.
باید گفت که رفتار هر فردی زاییده عقیده او است، لذا جانبازى و فداکارى از نشانههاى افراد با ایمان است، بدیهی است اگر ایمان انسان به حدى برسد، قطعاً جان و مال خود را در راه آرمان خود فدا میکنند، قرآن مجید در توصیف این افراد میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛ «مؤمنان کسانى هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آوردند و در آن هرگز تردید نکردند و با مال وجان خود در راه خدا کوشیدند؛ آنان به راستى در ایمان خود صادقند».
آری در سالهاى ابتدایی بعثت که مسلمانان سختترین شکنجهها و زجرها را در راه پیشبرد هدف تحمل مىکردند فشار قریش بر مسلمانان سبب شد که گروهى از آنان به حبشه وگروه دیگرى به یثرب مهاجرت کنند، در همین حین که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در سال دهم بعثت، ابوطالب بزرگترین حامى و مدافع خویش و همچنین حضرت خدیجه علیهاالسلام را از دست دادند، با در گذشت این دو حامى بزرگ، میزان خفقان و فشار بر مسلمین در مکه فزونى گرفت، تا آنجا که در سال سیزدهم بعثت، سران قریش در یک شوراى عمومى تصمیم گرفتند که نداى توحید را با زندانى کردن پیامبر یا با کشتن و یا تبعید او خاموش سازند.
لذا خداوند متعال تصمیم مشرکین مکه را در آیات قرآن چنین بیان میکند: «وَإذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ»؛ «به یاد آور، هنگامى را که کافران بر ضد تو حیله کردند و بر آن شدند که تو را در زندان نگه دارند یا بکشند و یا تبعید کنند، آنان از در مکر وارد مىشوند و خداوند مکر آنان را به خودشان باز مىگرداند و خداوند از همه چارهجو تر است».
به همین جهت سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله فردى انتخاب شود و سپس افراد منتخب به هنگام نیمه شب با شبیخون بر خانه نبی مکرم(ص) هجوم برده، او را قطعه قطعه کنند. بدین طریق، هم مشرکان از تبلیغات او آسوده مىشدند و هم خون او در میان قبایل عرب پخش مىشد و لذا بنیهاشم نمىتوانست، با تمام قبایلى که در ریختن خون وى شرکت کرده بودند، به خونخواهى و مبارزه برخیزند.
شب مقرر فرا رسید، مردان مسلح قریش هر یک از سویى به جانب خانه رسول خدا(ص) روى آوردند، خداوند از طریق فرشته وحی رسولش را از مکر دشمنان آگاه ساخت، لذا پیامبر (ص) باید با استفاده از شیوه غافلگیرى خانه را ترک و در عین حال وانمود میکرد که در خانه است و در بستر خود خوابیده است، پس شخصی باید در بستر ایشان میخوابید و روانداز سبز نبی را بر روی خود میانداخت تا مشرکین متوجه رفتن پیامبر(ص) نشوند، اما کیست که از جان خود بگذرد و در خوابگاه پیامبر بخوابد؟ این فرد فداکار، لابد کسى است که پیش از همه به وى ایمان آورده است و از آغاز بعثت، پروانهوار گرد شمع وجود رسول خدا چرخیده است، آرى، این شخص شایسته کسى جز حضرت على علیهالسلام نیست و این افتخار باید نصیب وى شود.
امیرالمومنین علیهالسلام وقتی از جریان مطلع میشوند، تنها یک سوال میپرسند که آیا در این شرایط به شما آسیبی نمیرسد، بعد که مطمئن میشود، در بستر رسول خدا میخوابد، پیامبر(ص) در حالی که برخی از آیات سوره «یس» را بر زبان جاری می سازند، در برابر چشم مشرکین از خانه خارج میشود، ولی چشمانی که گویی کور شدهاند!
در بیرون خانه چهل نفر آدمکش اطراف خانه نبی(ص) را محاصره کرده بودند و از شکاف در به داخل مىنگریستند، وضع خانه را عادى مىدیدند و گمان مىکردند که پیامبر(ص) در بستر خود آرمیده است. همه سراپا مراقب بودند و آن چنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند که جنبش مورى از نظر آنان مخفىنمىماند!.
دشمنان نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر(ص) هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریتخود را انجام دهند، پردههاى تیره شب به کنار رفت، ماموران با شمشیرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه رسول(ص) هجوم آوردند، اما وقتى وارد خوابگاه پیامبر(ص) شدند و حضرت على (ع) را به جاى پیامبر یافتند.
قرآن مجید این فداکارى و جانبازى حضرت على علیهالسلام مىستاید و او را از کسانى مىداند که جان به کف در راه کسب رضاى خدا مىشتابند: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ «برخى از مردم کسانى هستند که جان خود را براى تحصیل رضاى خداوند از دست مىدهند و خداوند به بندگان خود رئوف و مهربان است».
دانشمندان سنى و شیعه نقل کردهاند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود-جبرئیل و میکائیل- خطاب کرد که «اگر من براى یکى از شما مرگ و براى دیگرى حیات مقرر کنم، کدام یک از شما حاضر است، مرگ را بپذیرد و زندگى را به دیگرى واگذار کند؟»، در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگرى فداکارى کند، سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که «به زمین فرود آیید و ببینید که على چگونه مرگ را خریده، خود را فداى پیامبر کرده است، سپس جان على را از شر دشمن حفظ کنید».
خاطر این حادثه به فرشتگان خود مباهات میکند، این شب تاریخی را که حضرت علی علیهالسلام در جایگاه پیامبر اکرم (ص) و برای نجات جان او در بسترش خوابید، «لیلة المبیت» مینامند.
باید گفت که رفتار هر فردی زاییده عقیده او است، لذا جانبازى و فداکارى از نشانههاى افراد با ایمان است، بدیهی است اگر ایمان انسان به حدى برسد، قطعاً جان و مال خود را در راه آرمان خود فدا میکنند، قرآن مجید در توصیف این افراد میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛ «مؤمنان کسانى هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آوردند و در آن هرگز تردید نکردند و با مال وجان خود در راه خدا کوشیدند؛ آنان به راستى در ایمان خود صادقند».
آری در سالهاى ابتدایی بعثت که مسلمانان سختترین شکنجهها و زجرها را در راه پیشبرد هدف تحمل مىکردند فشار قریش بر مسلمانان سبب شد که گروهى از آنان به حبشه وگروه دیگرى به یثرب مهاجرت کنند، در همین حین که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در سال دهم بعثت، ابوطالب بزرگترین حامى و مدافع خویش و همچنین حضرت خدیجه علیهاالسلام را از دست دادند، با در گذشت این دو حامى بزرگ، میزان خفقان و فشار بر مسلمین در مکه فزونى گرفت، تا آنجا که در سال سیزدهم بعثت، سران قریش در یک شوراى عمومى تصمیم گرفتند که نداى توحید را با زندانى کردن پیامبر یا با کشتن و یا تبعید او خاموش سازند.
لذا خداوند متعال تصمیم مشرکین مکه را در آیات قرآن چنین بیان میکند: «وَإذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ»؛ «به یاد آور، هنگامى را که کافران بر ضد تو حیله کردند و بر آن شدند که تو را در زندان نگه دارند یا بکشند و یا تبعید کنند، آنان از در مکر وارد مىشوند و خداوند مکر آنان را به خودشان باز مىگرداند و خداوند از همه چارهجو تر است».
به همین جهت سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله فردى انتخاب شود و سپس افراد منتخب به هنگام نیمه شب با شبیخون بر خانه نبی مکرم(ص) هجوم برده، او را قطعه قطعه کنند. بدین طریق، هم مشرکان از تبلیغات او آسوده مىشدند و هم خون او در میان قبایل عرب پخش مىشد و لذا بنیهاشم نمىتوانست، با تمام قبایلى که در ریختن خون وى شرکت کرده بودند، به خونخواهى و مبارزه برخیزند.
شب مقرر فرا رسید، مردان مسلح قریش هر یک از سویى به جانب خانه رسول خدا(ص) روى آوردند، خداوند از طریق فرشته وحی رسولش را از مکر دشمنان آگاه ساخت، لذا پیامبر (ص) باید با استفاده از شیوه غافلگیرى خانه را ترک و در عین حال وانمود میکرد که در خانه است و در بستر خود خوابیده است، پس شخصی باید در بستر ایشان میخوابید و روانداز سبز نبی را بر روی خود میانداخت تا مشرکین متوجه رفتن پیامبر(ص) نشوند، اما کیست که از جان خود بگذرد و در خوابگاه پیامبر بخوابد؟ این فرد فداکار، لابد کسى است که پیش از همه به وى ایمان آورده است و از آغاز بعثت، پروانهوار گرد شمع وجود رسول خدا چرخیده است، آرى، این شخص شایسته کسى جز حضرت على علیهالسلام نیست و این افتخار باید نصیب وى شود.
امیرالمومنین علیهالسلام وقتی از جریان مطلع میشوند، تنها یک سوال میپرسند که آیا در این شرایط به شما آسیبی نمیرسد، بعد که مطمئن میشود، در بستر رسول خدا میخوابد، پیامبر(ص) در حالی که برخی از آیات سوره «یس» را بر زبان جاری می سازند، در برابر چشم مشرکین از خانه خارج میشود، ولی چشمانی که گویی کور شدهاند!
در بیرون خانه چهل نفر آدمکش اطراف خانه نبی(ص) را محاصره کرده بودند و از شکاف در به داخل مىنگریستند، وضع خانه را عادى مىدیدند و گمان مىکردند که پیامبر(ص) در بستر خود آرمیده است. همه سراپا مراقب بودند و آن چنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند که جنبش مورى از نظر آنان مخفىنمىماند!.
دشمنان نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر(ص) هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریتخود را انجام دهند، پردههاى تیره شب به کنار رفت، ماموران با شمشیرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه رسول(ص) هجوم آوردند، اما وقتى وارد خوابگاه پیامبر(ص) شدند و حضرت على (ع) را به جاى پیامبر یافتند.
قرآن مجید این فداکارى و جانبازى حضرت على علیهالسلام مىستاید و او را از کسانى مىداند که جان به کف در راه کسب رضاى خدا مىشتابند: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ «برخى از مردم کسانى هستند که جان خود را براى تحصیل رضاى خداوند از دست مىدهند و خداوند به بندگان خود رئوف و مهربان است».
دانشمندان سنى و شیعه نقل کردهاند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود-جبرئیل و میکائیل- خطاب کرد که «اگر من براى یکى از شما مرگ و براى دیگرى حیات مقرر کنم، کدام یک از شما حاضر است، مرگ را بپذیرد و زندگى را به دیگرى واگذار کند؟»، در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگرى فداکارى کند، سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که «به زمین فرود آیید و ببینید که على چگونه مرگ را خریده، خود را فداى پیامبر کرده است، سپس جان على را از شر دشمن حفظ کنید».