معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور روحانی با تأکید بر امیدوار بودن مردم، دانسته یا نادانسته به مخالفت با پروژه ناامیدسازی اصلاح‌طلبان برخاسته است.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

لیلاز: قاچاقچیان می‌توانند «فرشتگان اقتصادی» باشند، پلیس چشم‌هایش را ببندد!

سعید لیلاز، فعال اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به تازگی طی اظهاراتی در یک میتینگ سیاسی در جمع اصلاح‌طلبان کرمان با بیان اینکه اگر سیاست های ما در داخل، خرابی و مانع بیشتری ایجاد نکند اقتصاد ایران خودش می‌داند که چگونه با تحریم‌ها کنار بیاید، گفته است: هم اکنون کل کاهش واردات در اثر تحریم‌ها حدود ۸ میلیارد دلار بوده است در حالی که اگر نیروی انتظامی ایران چشمانش را بر قاچاق کشور ببندد بیش از این مقدار، یکباره به واردات قاچاق کشور اضافه می‌شود.

به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، او تصریح می‌کند:

«به عنوان یک کشور زیر ضربه کل نظام بین المللی، چرا باید اکنون در مقابل قاچاق ورودی کشور مقاومت کنیم در حالی که بسیاری از آنها می‌توانند فرشتگان اقتصادی ایران باشند .»[۱]

*این سطح از کم‌دانشی و سطحی بودن برخی از اصلاح‌طلبان در تاریخ سیاسی ایران نوبر است.

حرف لیلاز را می‌توان با آن حرف معروف مبنی بر اینکه «نفت یک کالای بدبو و عفن است که باید بدهیم، ببرند» همطراز دانست.

بعید است که سعید لیلاز نداند آنچه که قاچاقچیان به کشور وارد می‌کنند هرگز کالاهای مورد نیاز کشور نیست و اگر هم باشد به جز بنجل و ته‌مانده چیزی نیست.

او همچنین درباره این حقیقت که تحریم‌ها اثر کمتری از میانگین ۳۰ درصد بر اقتصاد ایران دارند و در اقلام حیاتی نیز بی‌تأثیر هستند؛ خود را به تجاهل زده است.

در واقع لیلاز اگرچه خود را یک اقتصاددان معرفی می‌کند اما گویا نمی‌داند که اثر قاچاق بر اقتصاد یک کشور چیست؟! و قاچاق چگونه می‌تواند باعث رکود، بیکاری، آسیب به اقتصاد ملی و حتی مرگ اقتصاد شود.

جالب‌تر آنکه حتی در کشورهای عقب‌مانده و دچار مصیبت نیز نمی‌توان کشوری را یافت که خود را محتاج به قاچاق معرفی کند.

این فعال اصلاح‌طلب همچنین گویا به اقتصاد صنعتی و فناورانه در ایران و جایگاه هجدهم ایران در اقتصاد جهان هم معتقد نیست و سطح ایران و مردم ایران را مثل گرسنگان آفریقا؛ تنها مصرف مشتی برنج، پوشیدن لباس‌های تاناکورا و مشتی وسیله دست دوم قاچاق میداند!

صحبت‌های لیلاز درباره فرشته بودن قاچاقچیان را همچنین از آنرو باید حائز اهمیت دانست که اصلاح‌طلبان در کنار ارائه این فرمول‌های اقتصادی عجیب و غریب؛ بصورت علی‌الدوام نیز مشغول سیاه‌نمایی از اوضاع اقتصادی کشور هستند و دائماً شرایط را در آستانه بحران و یا بحران‌زده معرفی می‌کنند.

هیچ بعید نیست که تقلّای آنها برای شل کردن پیچ مبارزه با قاچاق، تلاشی زیر پوستی برای به خیابان کشاندن مردم و ایجاد «فتنه اقتصادی» باشد.

***

مخالفان ظریف «مخالفان قائم‌مقام فراهانی» هستند!

احمد خرّم، فعال اصلاح‌طلب و وزیر راه معزول در دولت اصلاحات در بخشی از مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز گفته است:

در تاریخ ایران دو مذاکره ایرانیان با کشورهای خارجی مانند خورشید می‌درخشد. نخست مذاکرات قائم مقام فراهانی با روس‌ها در جنگ بین ایران و روس بود. در آن مقطع زمانی عباس میرزا و قائم مقام فراهانی با جنگ با روس مخالف بودند و معتقد بودند با ابزار و امکاناتی که روس‌ها در مقابل ایران در اختیار دارند شکست و فروپاشی ایران قطعی خواهد بود. به همین دلیل نیز قائم مقام فراهانی با رایزنی‌هایی که انجام داد کمک کرد که مناقشه بین ایران و روسیه با مذاکره حل و فصل شود تا کشور آسیب جدی نبیند. بدون شک اگر جنگ ایران و روس ادامه پیدا می‌کرد خرابی‌ها و زیان‌های زیادی به ایران وارد می‌شد. به همین دلیل نیز مذاکرات قائم مقام فراهانی با روس‌ها صفحه مهمی در کتاب تاریخ ایران به شمار می‌رود. در این مذاکرات قائم مقام فراهانی بیش از هر چیزی به حفظ تمامیت کشور می‌اندیشید و به همین دلیل در این زمینه تلاش کرد و در نهایت نیز مانع از ویرانی‌های بیشتر در کشور شد.

او در ادامه می‌افزاید:

«مورد دوم اما مساله برجام بود که در دولت آقای روحانی و به وسیله دکتر ظریف صورت پذیرفت. مذاکرات برجام در حدود دو سال به طول انجامید و در این مدت آقای ظریف با توانمندی بسیار موفق شد توافقی را بین ایران و قدرت‌های جهانی منعقد کند که کمتر سابقه داشته است. شرایط به شکلی بود که کمتر وزیر و مقامی در جهان این قدرت و اعتماد به نفس را داشت که در مقابل وزرای خارجی پنج قدرت جهان بنشیند و با آنها مذاکره کند. با این وجود آقای ظریف با قدرت در مقابل آنها نشست و در نهایت نیز به نتیجه مطلوب دست پیدا کرد. قدرت و توانایی ایران در مذاکرات برجام به اندازه‌ای بود که آمریکا نتواست آن را تحمل کند و از آن خارج شد و نکته این است که خروج آمریکا از این توافق مهم نشان‌دهنده ماهیت و درونمایه برجام است.»

این فعال اصلاح‌طلب تصریح کرده است:

در چنین شرایط بسیار حساسی برخی‌ها با آمریکا هم‌صدا شدند. این افراد ادامه همان کسانی بودند که با قائم مقام فراهانی و عباس میرزا مخالف بودند!

خرّم همچنین در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: می‌توان همان تهمت‌هایی را دید که آن روزها به قائم مقام فراهانی می‌زدند و امروز به دکتر ظریف و دولت آقای روحانی وارد می‌کنند .[۲]

*حقیقت تاریخ با ایستادن و کتمان کردن از بین نمی‌رود.

برای تشخیص قیاس مع‌الفارق بودن مذاکرات ظریف و مذاکرات قائم‌مقام فراهانی با روسها بیان چند نکته ضروریست:

یکم: قائم مقام هنگامی پیشنهاد مذاکره با روس‌ها را داد که ارتش روس در کنار مرزهای ایران استقرار یافته بود و در نقاطی هم دست به حمله زده بود.

این در حالی است که آقای ظریف و دوستان اصلاح‌طلب ایشان هرگز نتوانستند توهّمی به نام «خطر جنگ» را ثابت کنند.

دوم: قائم مقام در شرایطی پیشنهاد مذاکره را داد که هیچ قوه متحدی در ایران برای مبارزه با قوای روس وجود نداشت، توان نظامی ضعیف بود و مقاومت‌های محدود نیز شکست خورده بودند.

آیا احمد خرّم و محمدجواد ظریف، شرایط دفاعی و نظامی ایران امروز را با ایران آن روز مقایسه می‌کنند؟!

سوم: منتقدان قائم مقام؛ آنطور که ما می‌دانیم ردّ پای بزرگی در جبهه‌های جنگ نداشتند و اساساً مرد قلیان و سیاستخانه بودند نه مرد میدان جنگ و مقاومت. (اگرچه بخش‌هایی از انتقادات آنها همچنان درست است)

اما منتقدان ظریف و کسانی که تأکید داشتند معیشت مردم را به برجام گره نزنید و از جنگ نترسید؛ کسانی هستند که عیار پایمردی آنها در میدان‌های جنگ و فناوری و اقتصاد به اثبات رسیده بود و بارها و بارها دشمن را در جنگ‌های مستقیم و نیابتی نظامی و اقتصادی شکست داده بودند.

ضمن اینکه صحبت‌های منتقدان ظریف به لحاظ استدلالی و عقلانی، صحبت‌هایی دقیق و محکم بود و هست.

چهارم: مهمترین وجه متفاوت بودن ظریف با مرحوم قائم مقام نیز این است که اولاً مرحوم قائم مقام هرگز مثل محمدجواد ظریف بهترین سال‌های عمرش را در آمریکا سپری نکرده بود!

و ثانیاً نتیجه مذاکرات مرحوم قائم مقام با روس‌ها؛ درست یا غلط اما بر اساس فرضیات شخص قائم مقام پیش رفت و خواسته‌های او برای صلح با روس‌ها محقق شد.

ظریف اما با اعتماد بیجایی که فی‌المثل به امضای جان کری داشت؛ هم‌اکنون با یک فرجام شکست خورده و قراردادی که با خروج آمریکا عملاً فسخ شده، مواجه است!

قراردادی که دستاورد آن نیز «تقریباً هیچ» بود.

و پنجم: در اطراف مرحوم قائم مقام هرگز هیچ جاسوسی کشف نشد اما در تیم مذاکره کننده ظریف...

*

قبل از خرّم و چند سال قبل بود که سعید حجاریان نیز در اظهاراتی دولت رئیس‌جمهور روحانی را به «دولت حسینقلی‌خانی» تشبیه کرد!

***

ناامیدی ابتکار از «پروژه ناامیدی»

معصومه ابتکار، فعال اصلاح‌طلب و معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور روحانی به تازگی در اظهاراتی که سایت جهان آنها را بازنشر داد، گفته است:

«دلیلی برای نامیدی مردم وجود ندارد و با همه مشکلات پیش آمده، روند امیدبخشی دارد طی می‌شود و اقدامات دولت بسیار موثر بوده است .»[۳]

* صحبت‌های ابتکار در حالی است که خبرگزاری ایسنا به تازگی گزارش داده بود که عباس قائدرحمت، معاون سازمان امور اجتماعی کشور اظهار کرده است: متاسفانه آمارها و گزارش‌ها نشان می‌دهد که سطح نشاط اجتماعی در کشور پایین است .[۴]

مسئله‌ای که در اینجا وجود دارد تناقض حرف‌های این دو مقام دولتی نیست.

حتی مسئله این هم نیست که معاون سازمان امور اجتماعی آمار خود را با چه سندیتی مطرح کرده و چطور توانسته در کشوری که تعداد مسافرت‌ها در آن همه‌ساله شاهد افزایش است و میزان فروش مقولات تفریحی از قبیل مراکز گردشگری، سینماها و غیره نیز افزایش چشمگیری یافته است؛ ادعای پایین بودن سطح نشاط را مطرح کند؟

مسئله ما اشاره به پروژه ناامیدسازی جامعه ایرانی است که چندی است توسط فعالان اصلاح‌طلب دنبال می‌شود اما خانم ابتکار به هر دلیلی بر خلاف آن حرکت کرده‌اند.

طی چند ماه گذشته و بر اساس رصد ما، آقایان و خانم‌ها «محمدعلی ابطحی، کیانوش‌راد، صوفی، اصغرزاده، الهه کولایی، عباس عبدی، علیرضا علوی‌تبار، آذر منصوری و سعید حجاریان» از جمله کسانی بوده‌اند که علی‌الاطلاق به کلمه «ناامیدی» و مفهوم ناامید بودن مردم ایران اشاره کرده‌اند.

جالب آنکه برخی از اظهارات این افراد مبنی بر ناامیدی مردم ایران نیز در رسانه‌های دولتی منتشر شده است.

(تاریخ و جملات دقیق این افراد درباره ناامید بودن مردم ایران نزد مشرق محفوظ است)

اکنون سؤال اینجاست که خانم ابتکار آیا می‌داند که دوستان اصلاح‌طلبش چه خوابی برای ملک و مملکت ایران دیده‌اند یا خیر؟!

اگر می‌داند که هیچ! اما اگر نمی‌داند بهتر است یگانه صدایی نباشد که درون ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان بر مبارزه با ناامیدی تأکید دارد.

مسئله «سیاه‌نمایی» و «ناامیدسازی» یکی از بغرنج‌ترین معضلات این روزهای سیاست و اقتصاد در ایران است.

***

1_ http://www.irna.ir/fa/News/83227385

2_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/251041

3_ http://www.jahannews.com/news/675828

4_ https://www.isna.ir/news/97121206108/

برچسب‌ها