به گزارش مشرق به نقل از فارس، محسن رضایی در حاشیه مراسم یازدهمین یادواره گردان انصار محمد رسولالله اظهار داشت: فرهنگ یک موضوع از جنس خلاقیت است و لذا اگر ما بخواهیم فرهنگ ملی و فرهنگ اسلامی و دینی خودمان را گسترش بدهیم باید این مرتب بازتولید کنیم.
وی افزود: یکی از راههای بازتولید فرهنگ خود همین پیشکسوتان حوادث بزرگ و افتخارات ملی است تا این افراد بیایند و در حقیقت ترسیم کنند آن شرایطی که خودشان حضور داشتند و با حس خودشان و با بیان ادبیات خود آن افتخارات بزرگ را باز تولید و بیان کنند تا بتوان به نسلهای بعدی آن را منتقل کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت: این همایشها خاصیتش همین است که آن کسانی که در آن سختیها بودند و آن فشارها را درک کردند و در آن آتشها قرار داشتند در آن تنهاییها و در غربت ملت ایران بودند؛ وقتی این موارد را برای نسلهای بعدی آن صحنهها را به تصویر میکشند و بیان میکنند که یکی از راههای انتقال فرهنگ گذشته و آینده است.
وی ادامه داد: این مسئله به نوعی پیوستگی و همپیوندی به وجود میآورد بین نسلهای گذشته و آینده تا آنها را هوشیار کند و بیدار و آگاه میشوند که چه سختیهایی را ما کشیدیم تا به اینجا برسیم تا قدر لحظات زندگی خود را بهتر درک بدانند.
رضایی در پاسخ به این پرسش که در زمان بیان خاطرات خودتان بیشتر به یاد کدامیک از دوستان شهیدتان میافتید، اظهار داشت: ببینید چون این گردان (انصار) از لشکر محمد رسول الله (ع) است خاطرات شهید حاج همت و احمد متوسلیان و شهید دستواره و شهید کریمی بیشتر به ذهنم میآید.
وی در بیان خاطرهای از این شهیدان افزود: وقتی حاج احمد متوسلیان و شهید همت را از غرب آوردیم در دو کوهه؛ به هر کدام که میگفتم شما بشوید فرمانده آن به دیگری اشاره میکرد، به حاج احمد میگفتم شما فرمانده شوید میگفت نه همت از من بهتر است و وقتی به همت میگفتم او نیز میگفت حاج همت از من بهتر است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: به هر حال هر چه به این دو نفر میگفتیم تا فرماندهی را قبول کنند میگفتند دوستان دیگر هستند، بالاخره من ناچار شدم بگویم ۲۴ تا ۴۸ ساعت به شما وقت میدهم یکی از شما دو نفر باید فرمانده شود و یکی جانشین و یکی هم رئیس ستاد و همینطور هم شد و بعد از ۴۸ ساعت که من رفتم دیگر حاج احمد شد فرمانده لشکر و حاج همت هم شد جانشین وی.
رضایی تصریح کرد: واقعیتش هم همین است که دوستان ما از پست فرار میکردند جز اینکه بفهمند مسئولیت باید به گردن بگیرند چون تکلیف الهی است و آن وقت قبول میکردند.